در جست و جوی شش هزار روز گم شده
درباره نویسنده محمد نقیزاده:
محمد نقی زاده نویسنده کتاب در جست و جوی شش هزار روز گم شده، نویسنده ایرانی متولد 1320 است.
درباره کتاب در جست و جوی شش هزار روز گم شده:
کتاب در جست و جوی شش هزار روز گم شده، روایت شش هزار روز دوران رشدِ سریعِ هفتاد سالِ گذشتهی کشور ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم است؛ اگرچه گهگاه اشاراتی به صد و بیست سال پیش از آن هم میشود. ژاپن با وجود نیمقرن جنگ با همسایگان دور و نزدیک و فرود اولین و دومین بمب اتمی بر سر مردم آن، که فقط در یک شب صد هزار نفر در هیروشیما به قتل رسیدند، ظرف بیستوسه سال پس از پایان جنگ جهانی دوم به دومین اقتصاد سرمایهداری جهان آن روز تبدیل شد.
ژاپنِ دچار بلا از جنگهای پنجاهساله (۱۸۹۵ تا ۱۹۴۵)، طوفان، سیل، سونامی، زلزلههای روزانه، آتشفشان و بمب اتمی همیشه چالشها را با اتکا بر خلاقیت، نه با شعار، که با عمل به فرصتِ دوچندان تبدیل کرده است، بیآنکه مردمش از دولت گله کنند و همهی مصیبتها را به گردن این و آن یا حتی بمب اتمی بیندازند.
این کتاب، در واقع، روایت تلاش انسانهاست برای پیشرفت و ترقی، چه در سطح رهبران و نخبگان، چه در نهاد دولت و بخش خصوصی یا نیروهای نظامی در دوران جنگ و صلح، چه در سطح مردم کوچه و بازار.
عبارت «رشد سریع» دیگر در ژاپن قدیمی شده است. از هر ۱۰ نفر، ۴ نفر بعد از آن به دنیا آمدهاند. برای این گروه قصهای از دوران گذشته محسوب میشود. برای نسلی هم که آن را تجربه کرده واژهای تاریخی است.
پس از فرو افتادن و بمب اتمی و پایان جنگهای پانزده ساله، دوران هرجومرج اجتماعی_سیاسی، اعتصابات کارگری و دانشجویی تحت تاثیر ایدئولوژی مارکسیستی و آغاز دوبارهی فعالیتهای حزب کمونیست که در طول جنگ زیرزمینی فعالیت میکرد و بازگشتن میلیونها نفر از سرزمینهای اشغالی جمعیت کشور ناگهان افزایش یافت. با ۳ میلیون کشته و نابودی دو سوم سرمایههای تأسیساتی و خاک کشور، به فقر و قحطی دامن زد. برای رزق و روزی و یک لقمه برنج، مردم به روستاها پناه بردند و از شهرهای بزرگ گریختند.
هنوز التیامات داخلی پایان نیافته بود که دوباره جنگی در حاشیهی ژاپن در شبهجزیرهی کره، در سال ۱۹۵۰ آغاز شد و تا سال ۱۹۵۳ ادامه یافت.
از پایان جنگ شبهجزیرهی کره تا اوایل دههی ۱۹۷۰، یعنی به مدت بیست سال، اقتصاد ژاپن شاهد نرخ متوسط ۱۰ درصد در سال بود که تا آن زمان در جهان اتفاق نیفتاده بود. رشد سریع چهرهی اقتصاد و جامعهی ژاپن را به طور کلی تغییر داد. آنچنان تغییر داد که تصویر چهرهی ماقبل آن بهسختی قابلتصور است.
اکنون سالها از پایان دوران رشد سریع میگذرد. تردیدی نیست که در این فاصله اقتصاد و اجتماع ژاپن تغییر کرده است؛ ولی در مقایسه با تغییراتی که ژاپن در آن فاصلهی بیست سال رشد سریع داشته است، تغییرات نیم قرن اخیر نهتنها بزرگ نیست، که کوچک است و به چشم نمیآید.
درکی که امروزه نسل جوان یا ناظران خارجی از وضع اقتصاد و اجتماع فعلی ژاپن دارند یا شرایطی و الگویی که زندگی مردم امروز ژاپن را در بر گرفته است، نه نتیجهی نیم قرن اخیر که بیشتر نتیجهی همان بیست سالِ دورهی رشد سریع است.
اغلب مردم ژاپن از دوران هیآن، کاماکورا یا اِدو صحبت میکنند. هر کدام از این دوران از ویژگیهای اقتصادی_سیاسیای برخوردارند که جامعهی ژاپن را تغییر دادهاند ولی هر کدام بیش از ۲۰۰ سال به طول کشیدهاند. درحالیکه دوران رشد سریع، ژاپن را به همان میزان تغییر داد، چنان تغییری که تنها در دوران شووا اتفاق افتاد. جامعهی ژاپن در اوایل دههی ۱۹۵۰، رنگوبوی قدیمی داشت. جوانان امروزی ژاپن فقط میتوانند آن را در سریالها یا درامهای تلویزیونی یا فیلمهای مستند مشاهده کنند.
تردیدی نیست که دوران بیست سالهی رشد سریع از نظر اقتصادی ثمرهی هر آنچه را که وجه مادی بود در اختیار ژاپنیها گذاشت؛ ولی کمبها نبود و ژاپن چیزهای فراوانی را هم از دست داد. اگر توکیو قبل از رشد سریع شهری پر از وجوهی ادبی و تمدنی بود، امروز از همه جهت شهری مادی است؛ نابودی محیط زیست و محیط طبیعی با وجود تلاشهای دولت و بخش خصوصی در سالهای اخیر به کمک تکنولوژی مدرن، یکی از شواهد آشکار آن است.
قسمتی از کتاب در جست و جوی شش هزار روز گم شده:
واژهی «انقلاب» فقط برای موضوعات اجتماعی_سیاسی یا انرژی به کار نمیرود. در فرایند توسعه و پیشرفت، تحولات سریع تکنولوژیک گاه باعث چنان دگرگونیهایی میگردد که غفلت از آنها باعث تسریع در دور باطل روند عقبماندگی میشود. لذا قطار توسعه در هیچ ایستگاهی نمیتواند برای همیشه توقف کند و لکوموتیو آن به قصد ایستگاه بعدی به حرکت درمیآید. قطاری که در یک ایستگاه توقف کرد بدان معنی است که دیگران زودتر به مقصد میرسند.
با انقلاب انرژی زندگی مردم ژاپن بهسرعت متحول شد. سیستم نقلوانتقال کالا، ارتباطات، خدمات به سرعت تغییر کرد. برای مثال، در سال ۱۹۵۵ تعداد تلفنهای ثابت در منازل از ۲ میلیون خانوار تجاوز نمیکرد. پانزده سال بعد در سال ۱۹۷۰، این رقم به ۱۵ میلیون و ۵۰۰ هزار واحد رسید. البته این رقم شامل تلفنهای ادارات و شرکتها هم میشد. تنها نگاهی به تعداد تلفن خانوار نشان میدهد که در سال ۱۹۵۵ این تعداد که ۱۸۰ هزار تجاوز نمیکرد و در سال ۱۹۷۰ به ۶ میلیون و ۸۰۰ هزار واحد رسید؛ یعنی ۳۸ برابر شد. اگر این ارقام را تقسیم بر تعداد خانوارها در سالهای مورد اشاره بکنیم، معلوم میشود که از یک تلفن ثابت در هر ۱۰۰ خانوار در سال ۱۹۵۵ این رقم به یک تلفن در هر ۴ خانوار رسید.
شبکهی توزیع کالا نیز با ظهور سوپرمارکتها خود را نشان داد و تعداد مغازههای کوچک و خانوادگی رو به کاهش گذاشت. زمانی که رشد سریع آغاز شد توزیع کالا عمدتاً از طریق بنگاههای خرد و بنکداران شبیه بخش سنتی کشاورزی اداره میشد. آنطور که میگویند صبحهای زود خردهفروشان و گاه دورهگردهای قاچاقفروش با حمل انواع محصولات نظیر شیر، سبزیجات، دلمه، لوبیا، سویا، پنیر و حتی ماهیِ تازه ضمن جار زدن، با فریاد زدن چیزی نمیخواهید یا سفارشی ندارید در کوچه پسکوچههای تنگ و تاریک ژاپن محصولات خود را به فروش میرساندند. از مزارع کوچک نزدیک، زنان با کولهبار سنگینی در سبدهای بزرگ محصولات را مستقیم به منازل عرضه میکردند. در چنین شرایطی، سوپرمارکتها ظاهر شدند. سوپرمارکتها با هدف عرضهی انواع محصول با نرخ پایین سود و البته بستهبندیشده پدید آمدند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.