درآمدی بر فهم ایدئالیسم آلمانی
درباره نویسنده ویل دادلی:
ویل دادلی استاد فلسفه و بیست و هفتمین رئیس کالج ویلیامز از ابتدای سال 2017 و نویسنده کتابهای فلسفی. دادلی ، اهل ویرجینیا ، متولد شارلوتسویل و بزرگ شده در آرلینگتون است ، لیسانس خود را دریافت کرد. در ریاضیات و فلسفه ، مگنا تقدیر ، از کالج ویلیامز در سال 1989. وی کاپیتان تیم واترپلو ، عضو تیم شنا و دریافت کننده بورس تحصیلی هرچل اسمیت برای تحصیل در دانشگاه کمبریج از 1989 تا 1990 بود. قبل از ادامه تحصیلات تکمیلی در دانشگاه نورث وسترن ، از سال 1990 تا 1992 برای AES کار کرد ، و در آنجا موفق به دریافت مدرک کارشناسی ارشد و دکترا در فلسفه شد. وی در سال 1998 به دانشکده ویلیامز پیوست و دوره های فلسفه اخلاق و سیاسی ، متافیزیک و معرفت شناسی ، فلسفه و اقتصاد آموزش عالی و اهمیت معنوی ورزش را تدریس کرد. از 2010 تا 2011 ، دادلی بعنوان استاد گائودینو در ویلیامز ، انتصاب ریاست جمهوری برای تشویق نوآوری درسی و یادگیری تجربی در کالج ، خدمت می کرد. وی با ارائه سمینارهایی در زمینه اخلاق فضیلت و آموزش هنرهای آزاد به تدریس در W&L ادامه می دهد. بورس تحصیلی دادلی بر فلسفه آلمانی قرن 19 تمرکز دارد. وی نویسنده دو کتاب “درک ایده آل گرایی آلمان” (2007) و “هگل ، نیچه و فلسفه: آزادی اندیشیدن” (2002) است. وی سردبیر مجلدات مربوط به کانت و هگل است و مقالات علمی بسیاری را منتشر کرده است. دادلی برای حمایت از تحقیقات خود از شورای آمریکایی انجمن های آموخته و بنیاد هومبولت کمک هزینه تحصیلی دریافت کرد. از سال 2011-2016 ، دادلی بعنوان استاد راهنما در ویلیامز خدمت می کرد ، جایی که وی عملیات پشتیبانی از مأموریت دانشگاهی کالج را نظارت می کرد ، بودجه ها و موقعیت ها را اختصاص می داد و ابتکارات استراتژیک را انجام می داد. وی بر مدیران پذیرش ، کمک مالی ، کتابخانه های کالج ، فناوری اطلاعات ، مرکز علوم ، تحقیقات نهادی ، موزه هنر کالج ویلیامز و مرکز ابتکارات زیست محیطی زیلخا نظارت داشت. وی همچنین اولویت هایی را برای Teach It Forward تعیین کرد: کمپینی برای ویلیامز که در اکتبر 2015 آغاز شد و بیش از 750 میلیون دلار درآمد داشت. در طول اولین سال حضور خود در W&L ، دادلی یک فرایند برنامه ریزی استراتژیک جامع را برای تعیین اولویت های دهه آینده آغاز کرد. برنامه استراتژیک حاصل ، که در ماه مه 2018 توسط هیئت امنا تصویب شد ، بر اساس نقاط قوت دانشگاه متمایز است و در عین حال اقدامات بیشتری را برای حمایت از آرزوی W&L برای الگوی ملی آموزش هنرهای لیبرال در قرن 21 انجام می دهد. از سال 2017 ، W&L پیشرفت چشمگیری در جذب دانشجویان ، اعضای هیئت علمی و کارمندان بسیار واجد شرایط و متنوع به لکسینگتون داشته است. این دانشگاه همچنین شروع به اجرای برنامه های درسی و سرمایه ای از برنامه استراتژیک ، تقویت تعهد خود در برنامه های میان رشته ای با افراد خردسال جدید در مطالعات حقوقی ، کارآفرینی و علوم داده و به روزرسانی طرح جامع دانشگاه ، که شامل یک مرکز آموزش و یادگیری است ، گسترش یافته است. امکانات برای علوم و دانشکده تجارت ، اقتصاد و سیاست ویلیامز ، یک موزه تاریخ و فرهنگ نهادی و یک مرکز پذیرش و کمک مالی. دادلی در سال 2010 به عضویت هیئت امنای کالج هنرهای لیبرال ماساچوست ، کالج هنرهای لیبرال عمومی در سیستم دانشگاه ایالتی منصوب شد و در سال 2015 نایب رئیس شد. از 2005 تا 2011 ، و به عنوان رئیس جمهور آن سازمان غیر انتفاعی از 2007 تا 2009. وی با دکتر کارولا تانا ازدواج کرده است و پدر دو فرزند است: کول و الا.
درباره کتاب درآمدی بر فهم ایدئالیسم آلمانی:
ویل دادلی نویسنده اینکتاب استاد فلسفه کالج ویلیامز، در اثر پیش رو تلاش کرده شرح دقیق و نظاممندی از مکتب فلسفی ایدئالیسم در آلمان ارائه کند. او روند تکوین و بسط اینمکتب فکری را برای مخاطبش توضیح داده و کتابش میتوان راهنمای خوبی برای دانشجویان و علاقهمندان فلسفه باشد. نکته مهمی که درباره نوشتههای فلاسفه مکتب ایدئالیسم وجود دارد، دشوار و سختخوانبودن آنهاست که در اغلب موارد، فهمشان را برای مخاطب مشکل میکند. بخشی از اینسختی را میتوان به ذات پیچیده و عمیق تفکرات فلاسفه اینمکتب نسبت داد و بخش دیگرش هم مربوط به شیوه نگارشی آنهاست. ویل دادلی تلاش کرده با کنار زدن اینمانع، ایدئالیسم را به خوبی برای مخاطبانش تشریح کند.
دوران شکوفایی ایدئالیسم براساس سنت رایج در کتابهای تاریخ فلسفه، بین مقطع چاپ کتاب «نقد عقل محض» امانوئل کانت و مرگ هگل است؛ یعنی از سال ۱۷۸۱ تا ۱۸۳۱ میلادی. در اینبازه زمانی، ایدههای انقلابی عصر جدید خود را با مولفههایی مثل عقلانیت، آزادی و پیشرفت نشان دادند. در این ۵۰ سال شکوفایی ایدئالیسم، ۴ فیلسوف مهم تاریخ فلسفه غرب و آلمان ظهور کردند که تاملات و نوشتههایشان، باعث شکلگیری انقلابی در فلسفه شد و همچنین مسیر فلسفی پس از آنها را هم تحت تاثیر قرار داد. اینچهار تن عبارتاند از: کانت، فیشته، شلینگ و هگل.
ایدئالیسم آلمانی سیطرهای تمامعیار بر فلسفه آلمانی داشت و انقلابی در متافیزیک، معرفتشناسی، منطق، فلسفه طبیعت، اخلاق و سیاست زمانه خود به پا کرد که تأثیرش هنوز در نحلههای فلسفی کاملاً محسوس است. اینجنبش فکریِ ملهم از آرمانهای روشنگری که بزرگترین دستاورد عینیِ روشنگری یعنی انقلاب فرانسه، را به منزله سپیدهدم عصری جدید میستود، چناناهمیتی برای تاریخ فلسفه دارد که آن را با دوره طلایی فلسفه در یونان باستان مقایسه کردهاند.
کتاب «درآمدی بر فهم ایدئالیسم آلمانی» شرحی مقدماتی برای درک مکتب ایدئالیسم آلمانی است که به سیر تکوین و تطور این جنبش به نمایندگیِ کانت، فیشته، شلینگ و هگل میپردازد و نویسندهاش نشان میدهد ایدئالیسم استعلایی کانت چگونه شکل گرفت و چگونه فیلسوفان متعاقب کانت پروژه او را حتی خودآگاهانهتر از خودش بسط دادند.
اثر پیشرو ۷ فصل اصلی دارد که بهترتیب عبارتاند از: «مقدمه: مدرنیته، عقلانیت و آزادی»، «کانت: ایدئالیسم استعلایی»، «چالشهای شکاکانه و بسط ایدئالیسم استعلایی»، «فیشته: به سوی ایدئالیسمی علمی و نظاممند»، «شلینگ: ایدئالیسم و مطلق»، «هگل: فلسفه نظاممندِ بدون بنیاد» و «نتیجهگیری: عقلانیت، آزادی و مدرنیته؟».
قسمتی از کتاب درآمدی بر فهم ایدئالیسم آلمانی:
فیشته اشاره میکند که خودِ روشی که فلسفه با آن اَعمال ضروریِ ذهن را بازسازی میکند، عمل ذهنیِ دیگری است، یعنی عمل تامل. فلسفه با ذهنی سروکار دارد که به خود معطوف میشود و از حالات عملِ خودش بهصراحت آگاه میشود، حالاتی که پیش از بازتخصیص فلسفیشان برای مدتی در کار خواهند بود. فیشته همچنین یادآور میشود که چنین تاملی شامل انتزاع این حالات از صورتهایی انضمامی است که به طور طبیعی در آنها رخ میدهند، و هر یک را در ترتیبی که در بازسازی پیشینیِ خود آگاهی ظهور مییابند منفک از سایرین لحاظ میکند.
در اینمرحله فیشته این فرصت را پیدا میکند که با اشاره به اینکه اگرچه عمل تامل فلسفی شکلی از بازنمایی است (زیرا اَعمالی ذهنی را بازنمایی میکند که فلسفه در آنها تامل میکند)، همه اعمال ذهنیای که مورد تامل قرار میگیرند ضرورتا اعمال بازنمایی نیستند، خود را از راینهولد متمایز کند. به بیان دیگر، اگرچه بازنماییْ عمل پایهای فلسفه است، ممکن نیست آنسان که راینهولد میپندارد عمل پایهای خودِ ذهن نیز باشد. بنابراین فلسفه نمیتواند بازنمایی را به عنوان امری دادهشده، و به طریق اولی به عنوان اصلی بنیادین برگیرد، بلکه باید ضرورت بازنمایی را از واقعیت پایهایترِ خودآگاهی استنتاج کند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.