خوش بینی ورای نومیدی (در باب سرمایهداری، امپراتوری و تغییر اجتماعی)
درباره نویسنده نوام چامسکی:
نوام چامسکی (Noam Chomsky) نویسنده کتاب خوشبینی ورای نومیدی، با نام کامل آورام نوآم چامسکی (Avram Noam Chomsky) یک زبانشناس، فیلسوف آنارشیست و نظریهپرداز آمریکایی است. از او بهعنوان پدر زبانشناسی نوین یاد میشود. نظریهٔ معروف وی دستور زایشی-گشتاری است که در دههٔ ۶۰ میلادی انقلابی در زبانشناسی معاصر ایجاد کرد. مقالات و کتابهای نوام چامسکی آغازگر پژوهشهای نوینی در عرصهٔ روانشناسی زبان شد. همچنین وی مقالات متعددی در نقد سیاستهای خارجی دولت ایالات متحده آمریکا دارد. او استاد بازنشستهٔ دپارتمان فلسفه و زبانشناسی مؤسسه تکنولوژی ماساچوست آمریکا است.
نوام چامسکی در ۷ دسامبر ۱۹۲۸ از پدر و مادری یهودی در فیلادلفیای آمریکا متولد شد. پدرش، ویلیام چامسکی یک روس یهودیتبار بود که از روسیه به آمریکا مهاجرت کرده بود. او آموزگار زبان عبری بود و کتابی درسی در زمینهٔ دستور زبان یهودی دوران میانه به چاپ رسانده بود. در دسامبر ۱۹۴۹ با کارول چامسکی که خود استاد دانشگاه هاروارد بود، ازدواج کرد و از او سه فرزند دارد. او در دوران کارشناسی، سخت تحت تأثیر زلیگ هریس، استاد زبانشناسی دانشگاه پنسیلوانیا بود.
چامسکی در خلال تحصیل در دانشگاه پنسیلوانیا، کتاب روشهایی در زبانشناسی ساختاری، اثر استادش زلیگ هریس، را بازخوانی و تحشیه کرد و در عین حال به دیدگاههای سیاسی هریس گرایش یافت. گرایش چامسکی به دیدگاههای سیاسی هریس، انگیزهای شد که او رشتهٔ زبانشناسی را برای ادامهٔ تحصیلات خود برگزیند. از سال ۱۹۵۵ در مؤسسه تکنولوژی ماساچوست (MIT) به عنوان استاد زبانشناسی مشغول به تدریس شد. چامسکی در سال ۱۹۷۶ در مؤسسهٔ تکنولوژی ماساچوست به مقام استادی رسید.
درباره کتاب خوشبینی ورای نومیدی:
مصاحبههای موجود در این کتاب بازنمای دیدگاههای روشنفکر پیشروی عرصهی عمومی دنیا در باب پیامدهای جهانی شدن سرمایهدارانه و موضوعات بسیار دیگر است.
بیش از نیم قرن است که نوام چامسکی «وجدان بیدار امریکا» (حتی اگر برای اکثریت امریکاییان ناشناخته باقی مانده باشد) و مشهورترین روشنفکر عرصهی عمومی دنیاست و مدام علیه ستیزهجویی ایالات متحده و در دفاع از حقوق ضعفا و سرکوبشدگان سرتاسر جهان از زمان جنگ ویتنام تاکنون سخن گفته است. تحلیلهای او همواره مبتنی بر حقایق بلامنازع بوده و با ملاحظات اخلاقی عمیق او در باب آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و شأن انسانی هدایت میشوند.
صدای چامسکی تقریباً بهشکل استثنایی چراغ راه امید و خوشبینی در این دوران تاریک باقی مانده است؛ دوران نابرابری اقتصادی بیسابقه، اقتدارگرایی فزاینده و داروینیسم اجتماعی، با جبههی چپی که به مبارزهی طبقاتی پشت کرده است.
مدتی است که در تمام طیف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جوامع پیشرفتهی غربی نشانههای روشن و محکمی مبنی بر این موضوع دیده میشود که تناقضات جهانیسازی سرمایهدارانه و سیاستهای نولیبرال ملازم آن، خطر رها کردن نیروهای قدرتمندی را دارند که نهتنها ممکن است عواقب بهشدت مخربی برای رشد و شکوفایی، عدالت و صلح اجتماعی داشته باشد، بلکه میتواند در کل پیامدهای مشابهی برای دموکراسی، محیط زیست و تمدن بشری به بار آورد.
با این همه، بهزعم چامسکی نومیدی جزء گزینهها نیست. هر قدر هم که وضعیت کنونی دنیا هولناک به نظر برسد، مقاومت در برابر سرکوب و استثمار هرگز و حتی در دورانهایی تاریکتر از دوران ما عمل بیهودهای نبوده است. در حقیقت «ضدانقلاب» ترامپ در ایالات متحده نیروهای اجتماعی عظیمی را رو کرده است که بر آناند تا در برابر این خودکامهی جاهطلب بایستند و آیندهی مقاومت در قدرتمندترین کشور دنیا امیدبخشتر از بیشتر نقاط دنیای پیشرفتهی صنعتی به نظر میرسد.
مصاحبههای گردآوری شده در اینجا اهمیت حیاتی دارند. این مصاحبهها در اصل به همت مایا شنوار، الانا یو. لان پرایس و لسلی تچر تنظیم و ویرایش شده و در قالب تک مقالاتی در تروث اوت منتشر شده است. گردآورندگان امید دارند، این کتاب در معرفی دیدگاهها و اندیشههای نوام چامسکی به نسل جدید خوانندگان کمک کرده و درعینحال ایمان به توانایی انسان برای مقاومت سرسختانه در برابر نیروهای تاریکی سیاسی و درنهایت تغییر جریان تاریخ به سمت بهبود، اوضاع را برای بقیه حفظ کند.
قسمتی از کتاب خوشبینی ورای نومیدی:
رشد سرمایهی مالی در پیوند است با افول نرخ سود در صنعت و فرصتهای جدید برای توزیع گستردهتر تولید در جاهایی که نیروی کار راحتتر استثمار میشود و قیدوبندهای سرمایه از بقیهی جاها کمتر است، درحالیکه سود در جاهایی با کمترین نرخ مالیات توزیع میشود («جهانی شدن»). این فرآیند را پیشرفتهای تکنولوژیک تقویت میکنند، به بیان تکاندهندهی مارتین ولف در فایننشال تایمز که گمانم قابل احترامترین روزنامهنگار مالی در دنیای انگلیسیزبان باشد، پیشرفتهایی که رشد «بخش مالی خارج از کنترل» را تسهیل میکنند و «دارد درست مثل لارو زنبور عنکبوتی که بدن میزبان خود را میخورد، اقتصاد بازار مدرن (یعنی اقتصاد تولیدی) را از درون میخورد» .
از اینها بگذریم، همانطور که اشاره شد، «حاکمیت بازارمحور» انضباط خشنی بر افراد بسیاری تحمیل میکند، اما آن تعداد اندکی که مهم شمرده میشوند، بهخوبی خود را از آن در امان نگه میدارند.
-نظرتان دربارهی سلطهی یک طبقهی نخبهی فراملی و پایان دوران دولت-ملت چیست، بهویژه از این منظر که هواداران این عقیده ادعا میکنند این نظم نوین جهانی همین حالا هم بر ما عارض شده است؟
# چیزهای جالبی در آن هست، اما نباید دربارهاش اغراق کرد، چند ملیتیها همچنان به دولت متبوع خود برای پشتیبانی اقتصادی و نظامی و هم چنین ضرورتاً برای نوآوری تکیه دارند. موقعیتهای بینالمللی هنوز عمدتاً در کنترل قدرتمندترین دولتهاست و به کل نظم جهانی دولتمحور هنوز هم در حد معقولی پابرجاست.
-اروپا دارد بیشتر از همیشه به پایان «قرارداد اجتماعی» نزدیک میشود. آیا این از نظر شما تحول حیرتآوری است؟
# ماریو دراگی در مصاحبهای با وال استریت ژورنال گفت که «قرارداد اجتماعی سنتی قاره» -شاید بیشترین مشارکتش در تمدن معاصر- «ملغی شده» و باید برچیده شود و او یکی از بوروکراتهای بینالمللی است که باید هر کاری میتواند برای حفاظت از تتمهاش کند. کسبوکار همیشه از قرارداد اجتماعی بیزار بوده است. به یاد بیاورید وقتی فروپاشی «کمونیسم» نیروی کار جدیدی – تحصیلکرده، آموزش دیده، سالم و حتی بلوند و چشم آبی – به بازار فرستاد که میشد از آن برای تضعیف «سبک زندگی مجلل» کارگران غربی استفاده کرد، چه سرخوشیای در رسانههای تجاری پدید آمد. این نتیجهی نیروهای رام نشدنی چه اقتصادی و چه از جنس دیگر نیست، بلکه سیاستی است که بر مبنای منافع طراحانش تشکیل شده است، کسانی که به احتمال زیاد بانکدار و مدیر عامل هستند تا سرایداری که دفتر آن ها را تمیز میکند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.