پنجاه سال برنامهریزی
محسن رنانی استاد دانشگاه و کارشناس مسائل اقتصادی، در مقدمه این کتاب نوشته است: بیش از یک قرن از پرتاب ایران به دنیای مدرن و پیدایش «دولت-ملت» مدرن در ایران میگــذرد. همچنین بیش از هفتاد ســال از برنامهریزی جدی و پیگیری برنامهریزیشدۀ نوســازی و مدرن کردن ایران میگذرد. بهواقع بیش از صد سال اســت که ما و نخبگان ما و سیاســتگذاران ما برای دســتیابی جامعه ایران به قدرتی در شأن خود و موقعیتی متناســب با امكانات خود، در دنیای مدرن تلاش کردهایم.
اما هرچه کوشیدیم، کمتر رســیدیم؛ به گونهای که اکنون بخش اعظم منابع زیرزمینی تجدیدناپذیر خود را مصرف کردهایم ولی همچنان در احســاس توســعهنیافتگی و واقعیت عقبماندگی دستوپا میزنیم. ما را چه شده است که اینهمه منابع را به تاراج دادیم، اما حرکتی در مسیر توسعه نداشتهایم، و پیشرفتی در خود نكردهایم؟ البته که ما «رشــد» کردهایم، البته که ما «پیشرفت» کردهایم، اما البته همچنان «توســعه» نیافتهایم. واز چشم بسیاری، این تداوم توسعهنیافتگی خودش ناشی از شكست برنامهریزیهای دولتی بوده است، شاید هم اصولا بهدلیل خطاهای برنامهریزی و سیاستگذاری دولتها بوده است؛ دولتهایی که پیش از آنكه خودشان مقدمات توسعه در خویش را فراهم کرده و خود به بلوغ لازم برای هدایت جامعه به سمت توسعه رسیده باشند، رسالت «توسعهیافته کردن جامعه» را بر دوش خود گذاشتند و این همان آغاز آسیب بوده است.
درواقع تمام دولتهای بعد از انقلاب مشــروطیت، نه به دنبال توسعه، بلكه در بهترین حالت به دنبال «پیشــرفت» ایران، و اگر بخواهم دقیقتر بگویم، آنها به دنبال تحقق آرزوهایی که مقامات ارشــد کشور برای پیشرفت ایران داشتهاند، رفتهاند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.