خودشناسی به روش یونگ
درباره نویسنده مایکل دانیلز:
مایکل دانیلز (Michael Daniels) نویسنده کتاب خودشناسی به روش یونگ است. دکتر مایکل دانیلز (متولد 1950) یک روانشناس و متخصص پاراپایشی انگلیسی است. یک روانشناس منصوب و همکار انجمن روانشناسی انگلیس، پیش از این مدرس ارشد روانشناسی در دانشگاه جان مورز لیورپول بود. وی در حال حاضر سردبیر بررسی روانشناسی شفاف (مجله بخش روانشناسی جامعه روانشناسی انگلیس) میباشد.
درباره کتاب خودشناسی به روش یونگ:
نسخه اصلی این کتاب در سال ۱۹۹۲ در لندن منتشر شده و بهقول نویسندهاش، با تردیدهای خاصی نوشته شده که یکی از مهمترین آنها این است که همهجا پر شده از کتابهایی که ادعا میکنند راهنمای مواردی هستند از قبیل خودسازی، روشنگری، خرسندی، خودشکوفایی، بهزیستی، سلامت روانی مثبت، کمال، شادی یا هر چیز دیگری که این روزها مد شده است.
مایکل دانیلز میگوید بسط و توسعه تکنیک رمزواژه من را درگیر روند عجیب و مرموز کشف عقلانی کرد و حتی میشود گفت نوعی رازگشایی بود. هنگام مطالعه و فکر کردن درباره این تکنیک به نظر میرسید بیاختیار به قواعد یونگی نزدیک و نزدیکتر میشوم. با اینکه دانیلز اصول اولیه این تکنیک را برای دانشجویان و شاگردانش توضیح داده، تا به حال شرح منظم و کاملی از این روش در دست نبوده است. به همین این مولف کتاب پیش رو را نوشته است. او میگوید بارها متوجه شده که ناباورانه به مشابهت و توازی غیرمنتظره و غیرقابل انکار نتایج مطالعات و تحقیقاتش با عناصر مهم رهیافتهای نظری یونگ خیره مانده است.
مطالب این کتاب در ۹ فصل تدوین شدهاند که عناوینشان به ترتیب عبارت است از: به سوی خودشناسی، تکنیک «رمزواژه»، منطق و ساختار، کلیدهای «رمزواژه»، تیپهای روانشناختی، جریان تفسیری، نمونه تجزیه و تحلیل خود، تحلیل تغییر، افکار نهایی.
عبارت رمزواژه که صحبتش در این کتاب میشود، تکنیک خاصی است که برای استفاده کردن در نظر گرفته شده و با این دید، یکی از معدود روشهای یونگی است که در بررسی تجربه روانشناختی فردی، هم برای افراد حرفهای و هم برای عموم مردم در دسترس است. مایکل دانیلز هم سعی کرده در نگارش کتاب پیش رو، تا جایی که ممکن است مطالب غیرتخصصی و مربوط به موضوع اصلی را بنویسد تا مردم روانشناسی یونگی را بهتر بشناسند. توضیحات ابتدایی او در کتاب به این نتیجه ختم میشود که رمزواژه نباید به عنوان روشی که به آخرین مرحله پیشرفت رسیده، در نظر گرفته شود. تحقیقات تکمیلی این موضوع را تاکید میکنند و اکتشافات جدیدی نیز ممکن است انجام شود.
قسمتی از کتاب خودشناسی به روش یونگ:
نشان صلیب، مدتها پیش از آنکه به صورت سمبول مسیحیت در آید، حتی در زمان انسانهای نخستین وجود داشته است. سمبولی پیچیده و اغلب بیانگر احساسات و عواطف بسیار قوی است. معانی مشخص انواع صلیب معمولا بستگی به شکل یا صورت خاص آن دارد (صلیب مسیحی و صلیب شکسته حزب نازی آلمان را مقایسه کنید). برای مسیحیان و رنجهای وی برای کفاره گناهان مردم است. در مذاهب و فرهنگهای دیگر، صلیب با اندک تنوعی در شکل به صورت سمبول آتش، خورشید یا نیروی زندگی آمده است (مثلا عنخ مقدس مصریان کهن).
سادهترین و قدیمیترین شکل صلیب برای کار ما (یعنی تفسیر ماتریس «رمزواژه») کفایت میکند. این شکل از دو خط هماندازه عمودی و افقی متقاطع در وسط تشکیل شده است و به چلیپای ارتدکس یونانی معروف است. چلیپای یونانی، چهار سمت را بر محور یک نقطه مرکزی نمایش میدهد و لذا نشانگر جهتیابی در فضا است ( به عنوان مثال، رجوع کنید به سیرلو (Cirlot)، ۱۹۷۱). این چهار جهت را میتوان به صور زیر نامگذاری نمود:
(الف) شمال، جنوب، مغرب، مشرق؛ (ب) بالا، پایین، چپ و راست؛ و یا (ج) جلو، عقب، چپ و راست. چلیپای یونانی، چون فضا را بر محور یک نقطه مرکزی ترسیم میکند، به عنوان سمبول مرکز کیهان نیز میباشد. از خط عمودی چلیپای یونانی که بوسیله خط افقی از وسط قطع میشود، نمایشگر تفاوت بین دو عالم خاکی و آسمانی، بین نیکی و بدی، روح و جسم، تکامل و انحطاط، و یا آینده و گذشته است. خط افقی نیز به دو نیمه چپ و راست وجودی تقسیم میگردد: ناآگاهی و آگاهی، درونی و بیرونی، منفعل و فعال، مونث و مذکر، یا ذهنی و عینی. ولی چلیپا چیزی بمراتب بیش از سمبول تقسیم است: مفهوم بنیادین آن، توازن و اتحاد و پیوند تناقضات است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.