سبد خرید

انکشاف اقتصادی ایران و امپریالیسم انگلستان

ناشر : مازیاردسته: , ,
موجودی: ناموجود

60,000 تومان

در این کتاب، روابط اقتصادی ایران و انگلستان در دوره سلطنت رضا شاه پهلوی با این مباحث، بررسی می‌شود: “اقتصاد ایران معاصر”، “قرارداد سال ۱۹۹۱ میان انگلستان و ایران و کودتای فوریه سال ۱۹۲۱”، “رضا شاه پهلوی و “بهشت سرمایه‌داری” او”، “پایه‌های اجتماعی ـ اقتصادی سلطنت رضا شاه پهلوی”، “اتحاد انگلستان و شاه و مجلس “آزاد””، “رژیم جدید و مساله انکشاف سرمایه‌داری در ایران”، “امتیاز انگلستان و به اسارت کشیدن ایران توسط انگلستان”، “نقشه‌های عظیم امپریالیست‌های انگلیسی و آغاز اجرای این روابط اقتصادی در کشاورزی و قوانین کشاورزی جدید”، “جنبش انقلابی مردیم و جنبش دهقانی”، “جنگ نزدیک آینده علیه اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و نقش ایران رضاشاهی”، “راه‌های انکشاف ایران”. آیا گذشت از مرحله انکشاف سرمایه‌داری برای ایران اجباری است؟”.

ناموجود

می‌توانید ایمیل خود را وارد کنید تا از موجود شدن این محصول بصورت خودکار آگاه گردید.

مقایسه




انکشاف اقتصادی ایران و امپریالیسم انگلستان

درباره نویسنده آوتیس سلطانزاده:

آوتیس سلطانزاده نویسنده کتاب انکشاف اقتصادی ایران و امپریالیسم انگلستان، با نام اصلی آوتیس میکائیلیان مشهور به سلطانزاده در سال ۱۲۶۸ در مراغه در خانواده‌ای از ارمنی‌های ایران زاده شد که بعداً به اسلام گرویدند. پدرش حسین سلطان و مادرش مریم باجی بود. پدر و مادر سلطان‌زاده هنگامی که وی به سن مدرسه رفتن رسید از یکدیگر جدا شدند. سلطان‌زاده پس از پنج سال درس خواندن در مراغه به دلیل ناتوانی مادرش در پرداخت هزینهٔ تحصیل به ایروان رفت تا در مدرسهٔ ارمنیان وابسته به مرکزیت کلیساهای ارمنیان به نام اچمیادزین تحصیل کند. میکائیلیان از ۱۸ سالگی در جنبش سوسیال دموکراسی قفقاز شرکت کرد و در سال ۱۹۱۳ عضو جناح حزب بلشویک حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه شد. وی دست کم از سال ۱۹۱۷ در فعالیت اتحادیه‌های کارگری شرکت کرد و در هنگام وقوع انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، در سن پیترزبورگ فعالیت انقلابی داشت.

سلطان‌زاده از بنیان‌گذاران حزب عدالت در ایران بود. وی از سال ۱۹۱۹ به عنوان عضو این جریان به آسیای میانه رفت و به تشویق کارگران ایرانی برای پیوستن به ارتش سرخ پرداخت. وی در آوریل ۱۹۲۰ در تاشکند کنفرانس عدالت را برگزار کرد که در آن ۷ هزار ایرانی در تشکیلات حزبی سازمان داده شدند. این کنفرانس زمینه‌ای برای برگزاری نخستین کنگرهٔ حزب کمونیست ایران به حساب می‌آمد.

وی به دنبال کنفرانس عدالت در تاشکند، در ژوئن ۱۹۲۰ در بندر انزلی کنگرهٔ مؤسس حزب کمونیست ایران را برگزار کرد و طی آن به دبیر اولی حزب برگزیده شد. سپس به همراه کریم نیکبین و عوض زاده به عنوان نمایندهٔ این حزب در دومین کنگرهٔ کمینترن شرکت کرد و به عضویت هیئت اجرایی کمینترن نیز درآمد.

اختلاف عقیده و به تفاهم نرسیدن اعضای کنگره با مقامات شوروی و نیز حزب کمونیست جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان سبب شد تا تنها به فاصلهٔ ۲ ماه و نیم پس از برگزاری کنگرهٔ انزلی، ۱۲ نفر از ۱۵ نفر اعضای کمیتهٔ مرکزی منتخب کنگرهٔ انزلی (و از آنجمله آوتیس سلطان‌زاده) از ترکیب رهبری اخراج شوند. کمیتهٔ مرکزی بر موجودیت قانونی خود پافشاری می‌کرد. اما طیفی متمایل به حزب کمونیست آذربایجان در درون مرکزیت شکل گرفت و سلطان‌زاده به مسکو فرستاده شد. وی در سال ۱۹۲۱ به عنوان مشاور ولادیمیر لنین به سمت ریاست ادارهٔ خاور نزدیک در کمیسرهای امور خارجه در مسکو برگزیده شد.

سلطان‌زاده در ۲۵ ژانویهٔ ۱۹۲۲ با تصمیم هیئت اجراییهٔ کمینترن به عنوان نمایندهٔ حزب در کمینترن برگزیده شد. اما در همین زمان در کمینترن به انتقاد سخت از سیاست‌های شوروی در برابر ایران و پشتیبانی از حکومت رضاخان پرداخت. او همچنین همسویی حزب کمونیست ایران با این سیاست را نیز مورد انتقاد قرار داد. به سبب این مواضع، سلطان‌زاده با فشار مقامات شوروی از حزب کمونیست ایران کناره‌گیری کرد و در انترناسیونال کمونیستی نیز جایگاهی به وی داده نشد.

سلطان‌زاده از این تاریخ تا سال ۱۹۲۷ به عنوان یک اقتصاددان برای شوروی کار کرد و در ایجاد انستیتوی بانکداری شوروی نقش به‌سزایی داشت. وی همچنین سردبیر مجلهٔ بانکداری شوروی را بر عهده داشت. سلطان‌زاده در این سال‌ها دست کم ۷ کتاب نوشت که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به ایران معاصر، امپریالیسم انگلیس درایران، نفت و زغال‌سنگ و کارگران اشاره کرد. همچنین چندین کتاب مارکسیستی از جمله مزد، بها، سود، کار و سرمایه و مانیفست کمونیست تحت سرپرستی او به فارسی برگردان شدند.

سال ۱۹۲۷ همزمان با تغییر مشی کمینترن بود که سبب فراهم آمدن امکان بازگشت وی به حزب کمونیست ایران شد. سلطان‌زاده تأسیس «حکومت دموکراتیک کارگران و دهقانان» را آرمان حزب خود اعلام کرد و تا سال ۱۹۳۲ که این حزب به خواست مقامات شوروی منحل اعلام شد، رهبری آن را در دست داشت.

درباره کتاب انکشاف اقتصادی ایران و امپریالیسم انگلستان:

اثر حاضر، تا اندازه‌یی، اثری جدلی است. این مسأله صرفا ناشی از خواست مؤلف دایر بر ارائه يك ارزشیابی انتقادی از عقاید و تئوری‌های مربوط به ایران جدید و نو می‌باشد که در ۲-۳ سال اخیر مطبوعات شوروی از آن پر است.

لازم است، يك بار و برای همیشه به بحث درباره «نقش مترقی و صنعتی کننده» رضاشاه پهلوی در ایران خاتمه داده شود.

گویا، اکثر مؤلفین و متخصصین مسائل ایران – که در مدت زمان فوق‌الذکر در مطبوعات اظهار عقیده کرده‌اند . نتایج خود را براساس آمار رسمی منابع ایرانی به دست آورده‌اند. لیکن، در این منابع، واقعیات به خاطر گمراه ساختن افکار عمومی داخل و خارج کشور، عمدا تحریف شده است. و اما «متخصصين» ما در مسائل ایران – که علاوه بر این، مدعی «مارکسیست» بودن نیز می‌باشند. این حیله ساده شاهنشاه آینده ایران را درك نكردند. راستی، چه گونه ممکن است، رضاشاهی را که خود انگلیسی‌ها برگزیده‌اند، دفعتا علیه دسائس آنها به مبارزه برخیزد؟ گره مسأله در این است، که اکثریت این «متخصصین» از مارکسیسم و از شناخت حقیقی اوضاع ایران به يك اندازه دور بودند. آخر، مگر این نیست که مارکسیست باید فقط حقایق عینی را در نظر بگیرد و نه «افسانه‌های» مأمورین خود فروخته شاه را. اما، حقایق عینی به طور وضوح نشان می‌داد که انگلیسی ها رضاخان را بی‌محاسبه جلو نیانداخته‌اند. حقایق عینی نشان می‌داد، که رضاخان در جهت منافع امپریالیست‌های انگلیسی و، بیشتر اوقات، به دستور مستقیم و با موافقت آنان عمل می‌کرد.

قسمتی از کتاب انکشاف اقتصادی ایران و امپریالیسم انگلستان:

روسیه تزاری، مانند انگلستان، در جریان انقلاب سال‌های ۹-۱۹۰۶ مصممانه از سلسله قاجار حمایت می‌کرد. روسیه، با ورود قشون خود، حتی، انقلاب ایران را خفه کرد. انگلستان، کوشش می‌کرد، تا در این فاصله، جنوب ایران را تصرف کند. طبقات ثروتمند ایرانی در مناطق شمالی، به ویژه، اشرافیت ارضی – که صاحب قسمت اعظم زمین‌های قابل کشت می‌باشند – به خاطر موقعیت اقتصادی خود – به استثنای عده قلیلی – طرفدار روسیه بودند.

طرفداری اشرافیت ارضی از روسیه به این خاطر بود که فقط با كمك بازارهای روس، مالکین شمالی می‌توانستند نفس راحت بکشند. بسته شدن بازارهای روسیه بر روی کالاهای صادراتی ایران به معنای ورشکستگی کامل زمین داران بزرگ بود. به این دلیل است که، در ایران، در طول قرن ۱۹، ما شاهد مبارزه دو گرایش در داخل این طبقه می‌باشیم. مالكين شمالی و به همراه آنان، تمام صادر کنندگان و واردکنندگان، یعنی عمده فروشانی که با صدور و ورود کالا سروکار داشتند، تا سقوط تزاریسم، طرفدار روسیه بودند. لیکن، در مناطق جنوبی، منافع زمین داران محلی و منافع خان‌ها با امپریالیسم انگلستان در هم می‌آمیختند و به این مناسبت، در جنوب طرفدار انگلستان بودند.

و اما، در درون بورژوازی تجاری ایران باید تقسیمات دیگری را نیز در نظر گرفت. استفاده زیاد و بیجا از کلمات «بورژوازی تجاری» باعث می‌شود که سرانجام، برای بسیاری مفهوم این کلمه مبهم بماند. آیا این بورژوازی مترقی است یا ارتجاعی، بالقوه صنعتی کننده است و یا چیز دیگری. چنان که همه می‌دانند، بورژوازی تجاری، به طور کلی، نقش واسطه را ایفا می‌کند. اما، در شرائط کشورهای مستعمره، این بورژوازی، دارای يك ویژگی خاص نیز می‌باشد و آن این که: این بورژوازی واسطه در داخل کشور نیست، زیرا مناسبات سرمایه‌داری بسیار ضعیف است. در چنین شرایطی او، واسطه بین تولید کننده خارجی و مصرف کننده داخلی است.

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

مترجم

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

سال چاپ

1383

تعداد صفحات

166

زبان

موضوع

شابک

9789645676436

وزن

190

جنس کاغذ

,

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “انکشاف اقتصادی ایران و امپریالیسم انگلستان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...