انسان پاره پاره
درباره نویسنده نیکلا گریمالدی:
نیکلا گریمالدی (زادهٔ ۲4 دسامبر ۱۹33 در پاریس) استاد ممتاز فلسفه در دانشگاه سوربُن پاریس است. وی کرسی تاریخ فلسفه مدرن و همچنین کرسی متافیزیک آن دانشگاه را برعهده دارد. او تاکنون کتابهای فلسفی بسیار نوشته است.
درباره کتاب انسان پاره پاره:
گریمالدی این کتاب را در سال ۲۰۰۱ میلادی نوشته. و مؤسسه انتشارات «مطبوعات دانشگاهی فرانسه» (PUF) در همان سال آن را منتشر کرده است. از آنجا که او، هم فیلسوف و هم استاد فلسفه است شیوه نگارشی استادوار دارد. که گاه برگرداندن رسا و دقیق آن به زبانی دیگر خالی از اشکال نیست. ازجمله او چند واژه (مانند واژه mediation و نیز immediation) را به معانی نسبتا خاص به کار برده. یا طوری آنها را گسترده و مشتقهایی از آنها ساخته که شاید کمتر سابقه داشته است. ما سعی کردهایم تا برابرهای فارسی همانندی برای آنها بیابیم. اما بیشتر بهدلیل ساختارهای متفاوت دو زبانِ فارسی و فرانسه، در همهجا توفیق یارمان نبوده است. لذا برای پرهیز از لطمهزدن به مفهوم مورد نظر نویسنده کوشیدهایم در حد امکان واژههای فارسی مناسب یا واژههای مرکب همانندی در اینگونه موارد بیاوریم.
قسمتی از کتاب انسان پاره پاره:
پایان بشریت: سوگی دیرینه روزها، هر روز، دیگر میشوند. ما همان گونه که شبی را به صبح میرسانیم از هزارهای به هزاره دیگر میرویم. پس آیا شگفتانگیز نیست که این جایگزینیِ ساده گاهشماری توانسته باشد چنین کنجکاوی، سردرگمی و هیجانی را در ما برانگیزد؟ چنان است که گویی دلهره معاصر این فرصت را عذر و بهانهای برای تجلی خود یافته باشد و با طرح این پرسش که انسان آینده چگونه خواهد بود خود را زیر سوال برده باشد. از آنجا که ما دیگر نمیدانیم چه میخواهیم، چه را دوست داریم، به چه ارج مینهیم، و چه را میستاییم، دیگر نمیدانیم که خود چه هستیم.
همچنین میپندارم که نگرانی نامحسوسی، از آن گونه که لایبنیتز وصف کرده، و آن را پریشان خاطری نامیده از هر سو احساس میشود. درست بگویم این رنج و عذاب نیست، درد نیست، تشویش نیست، حتی نوعی ناراحتی و خشم هم نیست؛ تجزیهای نهانی، گسستی درونی، ناسازگاری پنهانی است. با آنکه هم اکنون چیزی ما را نمیآزارد، چیزی هم ما را به حال پیوند نمیدهد. اکنون دیگر بخشی از انسان وابسته به بخش دیگر او نیست. به نحوی تناقض آمیز چنین به نظر میرسد که با آیندگان به سر میبریم و دیگر جز به صورت ظاهر در حال حضور نداریم. در قرن جدیدی هستیم اما احساس میکنیم که هنوز در آن نیستیم. گرچه در زمان کنونی جای گرفتهایم اما هنوز به آن نپیوستهایم. کوتاه سخن آنکه احساس میکنیم که دیگر هم روزگار خویش نیستیم.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.