آینه در آینه
درباره نویسنده هوشنگ ابتهاج:
امیر هوشنگ ابتهاج سمیعی گیلانی نویسنده کتاب آینه در آینه، (۶ اسفند ۱۳۰۶ – ۱۹ مرداد ۱۴۰۱) معروف به هوشنگ ابتهاج و متخلص به سایه، شاعر و پژوهشگر ایرانی بود. او نخستین کتابش به نام نخستین نغمهها را در سال ۱۳۲۵ منتشر کرد. از آثار دیگر او میتوان به تصنیفِ «سپیده» و غزلهای «در کوچهسار شب» و «حصار» و «ارغوان» اشاره کرد. او همچنین در رادیو در برنامه گلها کار میکرد و پایهگذار برنامهٔ موسیقایی گلچین هفته بود.
هرگاه دستاورد شعری قرن اخیر مورد بررسی قرار گیرد شعر سایه در صف اول قرار خواهد گرفت. شعر معتدل و متعادل او توانسته است مخاطبان مختلفی را با گرایشهای متعدد جذب کند. دقت و توجه وی به مجموعهای از عوامل، این تعادل را در شعرش ایجاد کرده است.
در شعر سایه خصوصیات محتوایی مانند عاطفه قوی همراه خصوصیات فرمی چون موسیقی پیش میرود. او نیز همچو مرادش حافظ، افراط و تفریط نمیکند. یک خیالپرداز افراطی نیست چنان که یک ناظم کم تخيل هم نیست. یک سنتی متحجر نیست و البته یک پیشرو بیپروا هم نیست. از آن رو که استاد مسلم زبان فارسی است با زبانی سالم و خالی از سهوها و اغلاط نحوی، شعر میگوید.
باری، برای آن که بتوان جایگاه سایه را در شعر به درستی احساس کرد باید فارسیشناس چیره دستی بود. تنها در این صورت میتوان به داوریای منزه از غرض درباره شعر او نزدیک شد. چه، شعر استوار وی ریشه در ادب کهن پارسی دارد.
درباره کتاب آینه در آینه:
محمدرضا شفیعی کدکنی: از دیر باز با شعر سایه انس و الفت داشتهام و نمیدانم چه گونه شکر این نعمت را باید گزارد که حشر و نشر بسیار نزدیك با او نیز یکی از خجستگیهای زندگی من در این سالها بوده است. همین دوستی نزديك مرا گستاخ کرد که یک شب در بهار ۱۳۶۹ در شهر کلن در کشور آلمان، در حضور او، گاه از حافظه و زمانی با مراجعه به مجموعههای شعری او، این انتخاب را روی چند برگ کاغذ انجام دادم و او با بزرگواری، ولی بیهیچ اعمال سلیقهای، پذیرفت که عینا چاپ شود و این است حاصل آن گزینش، گزینشی يك شبه و حداقل سی و پنج ساله.
سایه، در انواع سخن، شعر خوب و شعر درخشان بسیار دارد. اگر میخواستم این انتخاب را بر محور اصلی شاهکارهای او – که در آن اکثریت با غزلهاست – استوار کنم، شاید برای بعضی از گونهها و نمونههای دیگر کمتر مجال تجلی حاصل میشد. اما در این گزینش، مقصود اصلی، ارائه نموداری از مراحل مختلف خلاقیت هنری او و نمونههایی از تجارب گوناگون وی در عالم شعر و شاعری بوده است.
به همین دلیل شعرهایی از مجموعه سراب – که از نخستین آثار دوره جوانی اوست و در تحول شعر غنایی جدید پارسی بیش و کم نقشی داشته است به جای چندین نمونه از غزلهای ممتاز دوران پختگی و كمال هنری او را گرفته است، و این به هیچ روی، نقض غرض نیست؛ به ویژه که غالب دیوانهای او، هر کدام، بارها و بارها چاپ شده است و مانند کاغذ زر در میان عاشقان شعر فصيح پارسی دست به دست گشته است و کمتر حافظه فرهیختهای است که شعری از روزگار ما به یاد داشته باشد و در میان ذخایرش نمونههایی از شعر و غزل سایه نباشد.
من این نکته را، در این لحظه، یکی از مهمترین نشانههایِ توفیق يك شاعر میشمارم.
قسمتی از کتاب آینه در آینه:
آینه در آینه
مژده بده، مژده بده، یار پسندید مرا
سایه او گشتم و او برد به خورشید مرا
جان دل و دیده منم، گریه خندیده منم
یار پسندیده منم، یار پسندید مرا
کعبه منم، قبله منم، سوی من ارید نماز
کان صنم قبلهنما خم شد و بوسید مرا
پرتو دیدار خوشش تافته در دیده من
اینه در اینه شد: دیدمش و دید مرا
اینه خورشید شود پیش رخ روشن او
تاب نظر خواه و ببین کاینه تابید مرا
گوهر گم بوده نگر تافته بر فرق فلک
گوهری خوب نظر آمد و سنجید مرا
نور چو فواره زند بوسه بر این باره زند
رشک سلیمان نگر و غیرت جمشید مرا
هر سحر از کاخ کرم چون که فرو مینگرم
بانگ لک الحمد رسد از مه و ناهید مرا
چون سر زلفش نکشم سر ز هوای رخ او
باش که صد صبح دمد زین شب امید مرا
پرتو بی پیرهنم، جان رها کرده تنم
تا نشوم سایه خود باز نبینید مرا
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.