کار همچون زندگی
درباره نویسنده تامس مور:
تامس مور در ۸ اکتبر ۱۹۴۰ در خانوادهای کاتولیک و ایرلندی، در شهر دیترویت ایالت میشیگان ایالات متحد امریکا به دنیا آمد. در سیزدهسالگی وارد مدرسهٔ مقدماتی علمیهٔ سروایت شد. پس از سیزده سال، یعنی درست پیش از کسب مقام کشیشی، مدرسهٔ علمیه را رها کرد.
تامس مور، در رشتههای آهنگسازی، موسیقیشناسی، الاهیات، مطالعات دینی، و رواندرمانگری تحصیل کرده است. او سالها در زمینههای دینشناسی و روانشناسی در دانشگاههای امریکا تدریس کرده و نیز در طی این سالها، به عنوان رواندرمانگر، به ارائهٔ مشاوره به مراجعهکنندگان پرداخته است. از ۱۹۹۰ تاکنون، فعالیتهای مور، در سه زمینهٔ سخنرانی و نویسندگی دربارهٔ مسائل روح و معنویت، و مشاوره در امور رواندرمانگری متمرکز بوده است.
از ۱۹۹۰ تاکنون، فعالیتهای مور، در سه زمینهٔ سخنرانی و نویسندگی دربارهٔ مسائل روح و معنویت، و مشاوره در امور رواندرمانگری متمرکز بوده است. انتشار موفقیتآمیز کتاب «مراقبت روح» در ۱۹۹۲ مور را به نویسندهای تماموقت بدل کرد. این کتاب با فروش بیش از سه میلیون نسخه، در فهرست پرفروشترین کتابها در امریکا قرار گرفت.
مور تاکنون بیش از سی جلد کتاب و دهها مقاله منتشر کرده است. خودش میگوید در همهٔ فعالیتهایش، اعم از نویسندگی و سخنرانی و مشاوره، در پی همراه کردن «روح» با زندگی شخصی و فرهنگ جامعه است، و برای این منظور، معنویت، اسطورهشناسی، روانشناسی ژرفا، و هنر را با هم بهکار میگیرد. به همین دلیل، شاید بتوان تامس مور را رواندرمانگر «روح» شمرد.
درباره کتاب کار همچون زندگی:
کتاب «کار همچون زندگی» به شما میآموزد که شغل هرگز فقط یک شغل نیست، این موضوع همیشه با فرایند عمیق و نامرئی یافتن معنا در زندگی از طریق کار مرتبط است. در کتاب پیشگامانهی مراقبت از روح توماس مور، در مورد “بیماری بزرگ قرن بیستم … از دست دادن روح” نوشته شده است. این کتاب پرفروش، روشهای پرورش درونی، اصیل بودن و روحیه در زندگی روزمره را به خوانندگان می آموزد. حال، در “کار همچون زندگی”، مور به جنبهای از زندگی ما روی میآورد که در احترام به خود بزرگ، کار خود است، که جنبهای است که حتی ممکن است به وسیله آن خودمان را تعریف کنیم. مور اعتقاد دارد، محل کار، آزمایشگاهی است که در آن امور روح انجام میشود. مور تلاش برای یافتن اثر یک زندگی را، با تمام عمق و رمز و راز آن نشان میدهد. او مینویسد، تمام مشاغل بزرگ و کوچک، بلند مدت و موقت در زندگی شما نقش دارند. یک شغل خاص ممکن است به دلیل پاداش احساسی که ارائه میدهد یا برای پول مهم باشد. اما در زیر سطح، کارهای شما در حال شکل دادن به سرنوشت شما برای خوب یا بد هستند. اگر موضوعات عمیق را نادیده بگیرید، ممکن است از ماهیت تماس خود آگاهی نداشته باشید و اگر کاری را که عمیقا با روح شما ارتباط برقرار کند انجام ندهید، ممکن است همیشه نه تنها از انتخاب کار بلکه در سایر زمینهها ناراضی باشید. مور میگوید، زندگی اغلب روند دشوار که از موانع، بلوکها و سختیهای ساخت خودمان را تشکیل شده است را در مسیر کشف هدف طی میکند، کاوش میکند و با شادی، پاداش ما را میدهد. او به ما صبر میآموزد، قدرت تأمل لازم را الگو میکند و به ما، جرات ادامه دادن را میدهد.
قسمتی از کتاب کار همچون زندگی:
هنگامیکه میخواهیم به کیمیاگری «کار همچون زندگی» خویش بپردازیم، باید درون ظرف نگهدارندهٔ مواد خام زندگیمان را واکاوی کنیم. میتوانیم خاطرات دردناکمان را در این ظرف بیابیم: آدمهایی که سر راهمان قرار گرفتند، آزمونهایی که در آنها با ناکامی روبهرو شدیم، امیدها و وعدههایی که تحقق نیافتند، زیانها و شکستها، وازدگیها، و حرفههای ناتمام.
همهٔ این چیزهای «بد» گذشته مانند کود است. باید اینها را جمعآوری کنیم و در گوشهای نگه داریم تا از آنها مانند منبعی سیاه برای کیمیاگریمان استفاده کنیم. یونگ میگفت اگر مجموعهای از مواد فاسد ندارید که با آن کار کنید، باید بروید و آن را پیدا کنید. بیشتر ما لازم نیست راه دوری برویم. زیرا بهگونهٔ دردناکی به لحظات تاریک بیشماری در سرگذشت کاریمان آگاه هستیم. مشکل ما بیشتر، بیتمایلی برای دوباره مطرح کردن و نگاه نو به این تجارب تاریک است، تا اینکه اندوختهمان خالی از چنین تجاربی باشد. کیمیاگران به این مرحله از «کار» به نام نیگردو۹۷، به معنای «سیاهشدگی» اشاره میکردند. در آزمایشگاه، کیمیاگر با حرارت طولانی و شدیدی که به مواد درون ظرف میدهد، مایهٔ تیره شدن و یا نیمسوز شدن ظاهری مواد میشود. به بیانی استعاری، مواد خام زندگیمان اکنون به دلیل حرارت برآمده از وارسیهای تشویشآمیز خاطراتمان و تحلیل آنها، سیاهی و تاریکی و تلخی و غمانگیز بودن خود را نشان میدهد.
این زمانی است که میتوان مشاهده کرد چگونه تمام آن خاطرات قدیمی، سایههای تاریک گوناگون خود را نشان میدهند و ما عواطف تلخ آنها را احساس میکنیم و تأثیر نومیدکنندهشان را به یاد میآوریم. همانگونه که میتوانید تصور کنید، کیمیاگری، حرفهای بدبو بوده است؛ هنگامی که زندگیتان را کیمیاگری میکنید بوی متعفّن خاطراتِ بد را حس میکنید.
تمام این کار پُرزحمت بهراستی مناسب و سودمند است: بازگو کردن داستانهای ناشاد، زنده کردن خاطراتی که شاید ترجیح دهید فراموش شوند، و بهیاد آوردن آدمهایی که در مسیر زندگیتان کمکی به شما نکردهاند. همهٔ اینها ارزشمند است. تجارب بد همچون تجارب خوب، بخشی از شماست و برای حضور کامل در کار کنونیتان، باید تجارب بد را هم در نظر آورید. این فقط یک مرحله است؛ پس از آن، تمرکزتان به زمینههای درخشانتری معطوف خواهد شد. اما نمیتوانید به دلیل تمایل عاطفی به سویهٔ درخشان امور، مرحلهٔ سیاهشدگی را حذف کنید. چنانچه مواد تاریک گذشتهتان را نادیده بگیرید، کیمیای زندگی هیچگاه بهراستی تحقق نمییابد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.