واحهای در لحظه
داریوش شایگان (زاده ۴ بهمن ۱۳۱۳ در تهران – درگذشته ۲ فروردین ۱۳۹۷ در تهران) فیلسوف، هندشناس، نویسنده و شاعر ایرانی بود که آثار او به دو زبان فارسی و فرانسوی موجود است. بیشتر نوشتههای شایگان به زبان فرانسوی و در حوزه فلسفه تطبیقی است. نوشتههای فرانسوی وی در کتابهای درسی فرانسه چاپ میشود.
سهراب سپهری (۱۵ مهر ۱۳۰۷ در کاشان – ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹ در تهران)شاعر، نویسنده و نقاش اهل ایران بود. پدربزرگش میرزا نصرالله خان سپهری نخستین رئیس تلگرافخانه کاشان بود. پدرش اسدالله و مادرش ماهجبین نام داشتند که هر دو اهل هنر و شعر بودند. او از مهمترین شاعران معاصر ایران است و شعرهایش به زبانهای بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شدهاست.
شعر سهراب سپهری نیمایی است اما تاثیر هوشنگ ایرانی نیز بر اشعار ایشان به اثبات رسیده است. تمامی اشعار او تصویرسازی است. در این شیوه جدید سهراب سپهری بر دیدگاه انسان مدارانه و آموختههایی که از فلسفه ذن فرا گرفته بود به شیوه جدیدی دست یافت که «حجم سبز» شیوه تکامل یافته سبکش محسوب میشود. وی عادت داشت که دور از جامعه آثار هنری اش را خلق کند و برای رسیدن به تنهاییهایش «قریه چنار» و کویرهای کاشان را انتخاب کرده بود.
شعر وی صمیمی، سرشار از تصویرهای بکر و تازهاست که همراه با زبانی نرم، لطیف، پاکیزه و منسجم تصویرسازی میکند. از معروفترین شعرهای وی میتوان به: نشانی، صدای پای آب و مسافر اشاره کرد که شعر صدای پای آب یکی از بلندترین شعرهای نو زبان فارسی است. کریم امامی که از دوستان نزدیک وی بوده در زمان حیاتش برخی از شعرهای سهراب را به زبان انگلیسی ترجمه کردهاست. در سال ۱۳۷۵، ترجمه انگلیسی دو مجموعه صدای پای آب و حجم سبز با ترجمه اسماعیل سلامی و عباس زاهدی توسط انتشارات زبانکده منتشر شد. بعدها نیز مترجمان دیگری شعرهای وی را به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه کردند. در سال ۱۳۷۱ شعرهای منتخبی از دو کتاب حجم سبز و شرق اندوه با نام «ما هیچ، ما نگاه» توسط «کلارا خانیس» به زبان اسپانیایی ترجمه شد. در سال ۱۳۷۵ منتخبی از اشعار سهراب سپهری توسط هنرمند ایرانی جاوید مقدس صدقیانی به زبان ترکی استانبولی ترجمه و از سوی انتشارات YKY در کشور ترکیه منتشر شد.
سهراب سپهری بیشک یکی از بزرگترین شاعران معاصر ایران است. سپهری نقاش و شاعر است. نقاشی او، مشحون از شعر و اشعار او، تصاویری شاعرانهاند. این دو تجربه سرچشمهای واحد دارند و این سرچشمه، تا جایی که بتوانیم بر آن داوری کنیم، از رابطهی عرفانی او با طبیعت ناشی میشود: گرایشی سخاوتمندانه به ضرباهنگ مرموز و مشترکی که آدمیان و اشیاء را حیات میبخشد، غربتی بنیادین.
سپهری، همانگونه که در زندگی تنها بود، در شیوه شاعرانگی نیز یگانه بود. او همواره بیرون از جریانات هنری و ایدههای مد روز و جهتگیریهای سیاسی باقی ماند. از این روست که نگاه وی همواره به سوی این لحظات سرشار از حضور معجزه وار است، که در هر نفس، در هر آن، سرنوشت نامریی جهان ما را شکل میدهند. این سخن به معنای آن نیست که سپهری بیرون از دوران خویش زیسته است؛ برعکس، اندیشه زمان ما، یعنی فروکاسته شدن تدریجی ارزشها، برخاستن اندیشه به جستوجوی ریشهها و سرچشمهها، در آثار او بازتابی اصیل دارد.
نگرانی شاعر به معنای ناامیدی روحی گم گشته نیست که بر خرابههای سوخته زمان مینالد، بلکه جست وجوی سرچشمهای است که تمامی تجربه انسان از آن بیرون میتراود.
فرزند کویر، زاده کاشان، شهری که بسیار دوست میدارد و بیشترین دوران سال را در آنجا سپری میکند. سپهری انضباطی کمابیش زاهدانه، ساخته از سکوت و تنهایی، بر خود روا میدارد. او تنهایی خویش را احساس میکند، آن را میزید، تقطیر میکند، و از آن دیواری نازک، ترد و شکننده میسازد که همچون هالهای وی را در بر میگیرد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.