همسفر با هرودوت
درباره نویسنده ریشارت کاپوشچینسکی:
ریشارت کاپوشچینسکی (Ryszard Kapuscinski) نویسنده کتاب همسفر با هرودوت، (4 مارس 1932 – 23 ژانویه 2007) روزنامهنگار و نویسندهی مشهور لهستانی است. او بهعنوان یکی از برجستهترین روزنامهنگاران قرن بیستم اروپا شناخته میشود. او در رشتهی تاریخ تحصیل کرده، اما پس از آن به حرفهی خبرنگاری روی آورده و در سفرهای پرتعدادش به نقاط مختلف جهان، وقایع مهم قرن بیستم را توصیف نموده است. از کاپوشچینسکی دهها جلد کتاب و یادداشت و مقاله به زبان لهستانی بهجا مانده که بسیاری از آنها به اکثر زبانهای دنیا ترجمه شدهاند. کاپوشچینسکی از نامزدهای اصلی جایزهی نوبل ادبیات نیز بوده و جوایز بسیاری دریافت کرده است.
درباره کتاب همسفر با هرودوت:
منتقد گاردین: «اثری بسیار الهامبخش و عمیقاً اندیشمندانه، این کتاب مجموعهای درهمتنیده و جذاب از اتوبیوگرافی، نقد ادبی و مراقبه است که توانسته بهخوبی سفر هرودوت را به سفرهای خودش پیوند دهد.»
تام بیسل، منتقد نیویورک تایمز: «وقتی به آخرین صفحهٔ این کتاب میرسید، تازه میفهمید دنیا پس از مرگ کاپوشچینسکی چقدر جای کوچکتر و بیروحتری است.»
سارا ویلر، منتقد گاردین: «کتابهای پیشین کاپوشچینسکی، بهخصوص سایهٔ خورشید، استعداد او را در توصیفات نشان داد. همسفر با هرودوت نیز خوانندگان را ناامید نمیکند.»
همسفر با هرودوت کتابی ناداستان است که ابتدا در سال ۲۰۰۴ منتشر شد. کاپوشچینسکی در این اثر مجموعهای از تجربیات خود از تحولات و اتفاقات سرتاسر دنیا را با گزیدههایی از کتاب تواریخ هرودوت در هم آمیختهاست. تواریخ همدم او در این سفرهای دور و دراز است و راهنمایش در درگیریهایی که در دنیای امروز وجود دارد (مثلاً اختلاف همیشگی شرق و غرب یا مباحثه بر سر اینکه آیا واقعاً بسیاری از آداب و رسوم اروپا از آفریقا آمدهاند). کاپوشچینسکی در همسفر با هرودوت از سفرهایش به بسیاری از کشورها از جمله مصر و لیبی و هند و چین و ایران مینویسد و سعی میکند با کمک کتاب تواریخ هرودوت از اتفاقات این کشورها رمزگشایی کند.
قسمتی از کتاب همسفر با هرودوت:
پیش از آنکه هرودوت سفرش را آغاز کند، مسیرهای سنگلاخی را درنوردد، با کشتی به دل دریا بزند، سوار بر اسب از میان سرزمینهای وحشی آسیا عبور کند؛ پیش از آنکه با سکاهای بدگمان روبهرو شود، عجایب بابل را کشف کند و در دل اسرار نیل فرورود؛ و پیش از آنکه یک صد مکان مختلف را زیر پا بگذارد و هزار رویداد باورناپذیر را ببیند، لحظهای در کلاس یونان باستان پروفسور بیژونسکا۔ مالویست ظاهر میشود که هفتهای دو بار برای دانشجویان سال اولی در دانشکده تاریخ دانشگاه ورشو برگزار میشود. لحظهای ظاهر و به سرعت ناپدید میشود.
کاملا ناپدید میشود، چنانکه سالها بعد، وقتی لابهلای یادداشتهایم از آن کلاس میگردم، نامی از او نمییابم. آیسخولوس و پریکلس، سافو وسقراط، هراکلیتوس و افلاطون، از همه خبری هست جز هرودوت. و با این حال، با دقت از صحبتهای استاد یادداشت برمیداشتیم. این یادداشتها تنها منبع دانش و اطلاعات ما بودند. جنگ جهانی دوم شش سال قبلش به پایان رسیده و شهر در خرابههایش لمیده بود. کتابخانهها همه سوخته بودند و هیچ کتاب درسی نداشتیم، درستتر بگویم: هیچ کتابی نداشتیم.
استاد صدایی نرم و آرام و یکنواخت داشت. چشمان تیره و مراقبش، با کنجکاوی تمام ما را از پشت شیشه ضخیم عینکش میپایید. نشسته بر تریبون بلند مخصوص استاد، یکصد جوان را در مقابل خویش میدید که هیچ نمیدانستند…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.