سیمای احمدشاه قاجار
درباره نویسنده محمد جواد شیخ الاسلامی:
محمدجواد شیخالاسلامی نویسنده کتاب سیمای احمدشاه قاجار، (۱۳۰۰-۱۳۷۹) تاریخنگار معاصر ایرانی. جواد شیخالاسلامی فرزند شیخ فضلالله شیخالاسلام زنجانی در سال ۱۳۰۰ خورشیدی در شهر زنجان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در زنجان و تحصیلات متوسطه را در کالج آمریکایی تهران (بعداً دبیرستان البرز) طی کرد. پس از اتمام تحصیلات دبیرستانی وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و سپس برای تکمیل تحصیلات، به انگلستان رفت و موفق به اخذ درجه فوق لیسانس از دانشگاه آکسفورد شد. پس از آن دورهٔ دکتری در رشته علوم سیاسی و اقتصادی را دردانشگاه هایدلبرگ آلمان گذراند و رساله دکتری خود را با موضوع «تئوری انقلاب و نهضت مشروطیت ایران» به زبان انگلیسی نگارش کرد.
در طی دوران اقامت در اروپا به بررسی آرشیوهای اسناد دیپلماتیک مربوط به ایران پرداخت. نتایج تحقیقات او طی این دوران بهصورت مقالههایی در زمینهٔ تاریخ سیاسی ایران در اواخر عصر قاجار و اوایل عصر پهلوی، در نشریههایی چون سخن، یغما، راهنمای کتاب و اطلاعات سیاسی-اقتصادی منتشر میشد. تعدادی از مهمترین این مقالات بعداً بهصورت مجموعههای جداگانه به چاپ رسید. دکتر جواد شیخالاسلامی پس از ۲۳ سال اقامت در خارج از کشور در سال ۱۳۴۶ به ایران برگشت و به مدت دو سال در وزارت علوم و آموزش عالی مشغول به کار شد. در سال ۱۳۵۲ در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بهعنوان استادیار تماموقت مشغول تدریس شد و به مدت ۶ سال عضو هیئت علمی دانشگاه تهران بود.
در دوران تدریس در دانشگاه، در رشتههای دیپلماسی ایران، دیپلماسی عمومی، اندیشه سیاسی غرب، تاریخ سیاسی ایران از انقلاب مشروطه تا پایان دورهٔ پهلوی، سیاست و حکومت در خاورمیانه، مطبوعات سیاسی معاصر، تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، و تاریخ روابط بینالملل از ۱۸۷۰ به بعد تدریس میکرد. دکتر جواد شیخالاسلامی در ۲۸ فروردین ۱۳۷۹ در ۷۹ سالگی در تهران درگذشت.
درباره کتاب سیمای احمدشاه قاجار:
آنچه دوره سلطنت آخرین پادشاه قاجار را از دوره های پیش از آن متمایز می کند، تغییر شکل ساختار قدرت سیاسی ودگرگونی در برخی اوضاع سیاسی – اجتماعی است. دراین دوره، شاه برخلاف دوران های پیشین به دلیل کمی سن، نقش عمده ای در هرم قدرت و تحولات سیاسی نداشت و نایب السلطنه به جای او ایفای نقش می کرد.
درسال ۱۲۸۸ احمدشاه درحالی به جانشینی پدرش ( محمد علی شاه ) برگزیده شد که هنوزبه سن قانونی نرسیده بود. ازاین رو، تقریباً تا شش سال بعد که رسماً تاجگذاری کرد، نقش مستقیمی درعرصه سیاسی کشور ایفا نکرد و بیشتر به انجام امور شخصی خویش مشغول بود . اما گویی این نقش ، چندان هم برخلاف میل او نبود، زیرا او پس از آن که مستقیماً مسئول امورکشورشد وسمت پادشاهی را به دست گرفت نیز، گرایش خود را به حاشیه نشینی وعدم مداخله درامورحفظ کرد. حتی ازوی نقل شده که گفته است من اصلاً برای این کار( پادشاهی ) ساخته نشده ام.
طرفداران احمد شاه معتقدند که او اصولاً فردی دموکرات منش وطرفدارمشروطه بوده وبرای رعایت قانون اساسی، ازدخالت درامورکشورخودداری می کرد و مایل بود که جریان امور بر طبق قانون، و از سوی مقامات اجرایی کشور، ازقبیل نخست وزیر و وزیران، به پیش رود.
ازسوی دیگر، مخالفان اومعتقدند که عدم دخالت احمد شاه درمسائل اجرایی و دوری جستن وی از مواجعه با مشکلات، ناشی ازروحیه محافظه کاری و بزدلی اش بوده است و وی بیش ازآنکه درصدد اعمال قدرت سیاسی برجامعه باشد، درپی انباشتن جیب خود ازطریق معاملات پرسود غلات وفروش مناصب و مقامات ایالات مختلف به کسانی که پول بیشتری بدهند، بوده است. حتی درجنگ جهانی اول و بروز قحطی درتهران، چونان محتکری طماع، می کوشیده تا گندم های موجود درانبارخویش را در بازار سیاه به قیمت هرچه بالاتر بفروشد.
…در سوم آبانماه سال 1299 نورمن وزیر مختار انگلیس در قصر فرحآباد با احمدشاه دیدار و گفتگو کرد. وی در مذاکرات خود با شاه بر این امر اصرار ورزید که انگلستان قرارداد 1919 را تصویب شده میداند و از همین رو دولت باید فرماندهه روسی قزاقها را بر کنار سازد و بر اساس اصل دوم آن قرارداد نیروهای قزاق تحت فرماندهی افسران انگلیسی قرار گیرند.
احمدشاه انجام این خواسته را منوط به موافقت نخستوزیر ایران، مشیرالدوله دانست. مشیرالدوله حاضر نشد به خواستههای انگلیس گردن نهد و لذا با فشار دولت استعماری انگلیس مجبور به استعفا شد. در شب سوم آبان 1299 ش (26 اکتبر 1920م.) که استعفای مشیرالدوله هنوز قطعی نشده بود، نورمن، وزیر مختار انگلیس در ایران با احمدشاه ملاقات نمود و روز بعد گزارش ملاقات خود را با شاه ایران ضمن یک تلگراف با متن زیر برای لرد کرزن وزیر خارجه کشورش فرستاد :
«پس از اینکه شاه پیشنهاد مرا دایر بر انتصاب سپهدار رشتی به جای مشیرالدوله قبول کرد، مدتی درباره ترکیب کابینه با هم تبادل نظر کردیم. لازم است این را نیز به اطلاعتان برسانم که قبل از اینکه سپهدار را به عنوان جانشین مشیرالدوله به شاه پیشنهاد کنم با خود این شخص (سپهدار) تماس برقرار کرده و تعهد قبلی گرفته بودم که پس از روی کار آمدن درست طبق سیاستی که من پیشنهاد خواهم کرد عمل کند.» متن این تلگراف جزو اسناد محرمانه بود…
قسمتی از کتاب سیمای احمدشاه قاجار:
در سپیده دم روز سه شنبه سیزدهم ژوییهی ۱۹۰۹ (۲۲ تیرماه ۱۲۸۸ شمسی) قوای مسلح مشروطه خواهان به رهبری محمدولیخان سپهدار تنکابنی و حاج علیقلی خان سردار اسعد بختیاری از دو دروازهی مهم تهران، واقع در شمال و جنوب پایتخت، گذشتند و اندکی بعد میدان بهارستان و کاخ مجلس شورای ملی را که در کودتای سلطنتی سال پیش – برای برچیدن نظام مشروطیت – آسیب فراوان دیده و تقریبا ویران شده بود، اشغال کردند. در عرض ۴۸ ساعت بعدی، بسیاری از نقاط مهم سوقالجیشی پایتخت به دست مشروطه خواهان افتاد و به نیروهای شکست خوردهی استبداد، که هنوز در انتظار معجزهای بودند، نشان داد که لحظهی خاموش شدن چراغ سلطنت شاه، که در عرض سه ماه گذشته اتصالا بر دریچهی باد قرار داشت، اکنون فرا رسیده است.
سه روز بعد (۲۵ تیرماه ۱۲۸۸) پادشاه مستبد ایران، محمدعلی شاه قاجار، پس از سی ماه سلطنت پر آشوب که در عرض آن مشروطیت نوپای کشور را به خاک و خون کشید، صدها آزادیخواه بیگناه را کشت و تبعید کرد و از هستی انداخت، سرانجام تکلیف خود را تشخیص داد و پس از مشورت قبلی با سفارت روس (که روح و جسمش به آنها وابسته بود) به اتفاق جمعی کثیر از قزاقان محافظ، اقوام، درباریان، اعضای حرم، کنیزکان، نوکرها و پیشخدمتها به مقر تابستانی سفارت روس در زرگنده پناهنده شد و با همین عمل کناره گیری خود را از سلطنت ایران اعلام داشت…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.