داغ ننگ (چارهاندیشی برای هویت ضایع شده)
درباره نویسنده اروینگ گافمن:
اروینگ گافمن (Erving Goffman) نویسنده کتاب داغ ننگ، (زادهٔ ۱۱ ژوئن ۱۹۲۲ – مرگ ۱۹ نوامبر ۱۹۸۲) جامعهشناس آمریکاییِ زادهٔ کاناداست. مشهورترین اثرش نمود خود در زندگی روزمره نام دارد. گافمن در ۱۱ ژوئن ۱۹۲۲ در یکی از شهرهای ایالت آلبرتای کانادا به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا مقطع لیسانس در دانشگاه تورنتو گذراند و سپس به آمریکا مهاجرت کرد. مدارک فوق لیسانس و دکترای خود را به ترتیب در سالهای ۱۹۴۹ و ۱۹۵۳ از دانشگاه شیکاگو در دو رشتهٔ جامعهشناسی و انسانشناسی اجتماعی دریافت کرد. از سال ۱۹۵۸ به عضویت هیئت علمی گروه جامعهشناسی سیاسی دانشگاه برکلی در کالیفرنیا درآمد و ظرف مدت کمتر از چهار سال به درجهٔ استاد تمامی رسید.
وی تا سال ۱۹۶۸ در دانشگاه برکلی ماند و در آنجا در کنار چهرههای سرشناسی همچون دیوید ماتزا، کینگزلی دیویس، نیل اسملسر، و همچنین هربرت بلومر، یکی از قویترین گروههای جامعهشناسی دههٔ ۱۹۶۰ آمریکا را تشکیل داد. در سال ۱۹۶۸ با قبول عنوان استادی در رشتههای جامعهشناسی و انسانشناسی به دانشگاه پنسیلوانیا رفت و تا پایان عمر در آنجا به فعالیت خود ادامه داد. گافمن در سال ۱۹۸۱، یک سال قبل از مرگش، در شرایطی به ریاست انجمن جامعهشناسی آمریکا برگزیده شد که به علت بیماری و وخامت اوضاع جسمی قادر به ایراد خطابه ریاستش نبود.
درباره کتاب داغ ننگ:
کتابی که در دست دارید در حقیقت یکی از مهیج ترین و در عین حال دردناک ترین آثاری است که از گافمن بر جای مانده است. در این کتاب او با استفاده از بررسیهای مفصل توصیفی و تجربی، موقعیت اجتماعی افرادی را مورد باریک بینی قرار میدهد که به واسطهی ایجاد شکافی میان هویت اجتماعی بالفعل و بالقوه شان قادر به پیروی از هنجارهای متداول جامعه نیستند و در نتیجه در نزد سایر افراد عادی یا معمولی مورد پذیرش واقع نمیشوند.
این افراد که به واسطهی وجود تفاوت مذكور اصطلاح «داغ ننگ» بر پیشانیشان میخورد، دامنهی وسیعی از انسانها و مشکلات انسانی را در خود جای میدهند. افراد داغ خورده – از فرد بیسوادی که با ورود به یک محیط فرهنگی مثل کتابخانه با تمارض به عینکی بودن و مطالعهی روزنامه سعی در کاهش تنش های ناشی از این عیب را دارد، تافرد مصروعی که هنگام وقوع حمله های شدید و آنی خودش را بیهوش و کثیف و دراز به دراز در یک خیابان عمومی می یابد و افرادی بی شماری که دارای انواع و اقسام عيوب جسمی و انحرافات شخصیتی اخلاقی هستند – همگی به نوعی از جریان عادی زندگی خارج شده و مجبور به دست و پنجه نرم کردن با مصیبت ها و مشکلات خود می شوند.
انسان با مطالعهی این مثالهای متنوع احساس واقعأ خوبی پیدا میکند که جز یکی از این افراد درمانده و مصیبت زده نیست و به همین دلیل واقعا سپاسگزار میشود. اما از طرف دیگر در مییابد که گاهی اوقات گفتن از ناگفتنیها چه قدر میتواند دردناک باشد. بیجهت نیست که گافمن را انسانی بدبین و بیاخلاق لقب داده اند، زیرا او هرگاه از انسان های معمولی صحبت میکند، صفاتی چون دورویی و خلاقیت در به صحنه بردن نمایشهای مختلف را به ذهن متبادر میسازد، و مدعی میشود که این موجود دو پا همواره در حال تغییر شخصیت خویش و ارایهی تصویری جدید از هویت خود در برابر دیگر همنوعانش است، و هرگاه صحبت از انسانهای داغ خورده به میان میآورد مسایلی مطرح میشوند که نباید مطرح شوند، حالتهایی توصیف میشوند که نباید توصیف شوند، و شرح حالهایی آورده میشوند که نباید آورده شوند.
قسمتی از کتاب داغ ننگ:
جامعه ابزارهایی را برای دسته بندی کردن افراد و مجموعه صفاتی که تصور میشود برای اعضای هر یک از این دسته ها طبیعی و عادی است تثبیت میکند. محیطهای اجتماعی آن دستههایی از افراد را که احتمال میرود در جامعه با آنها روبرو شویم تثبیت میکنند. و روالهای معمول آمیزش اجتماعی در این محیطهای تثبیت شده به ما اجازه میدهند که بدون توجه یا اندیشهی خاصی با دیگران از پیش معلوم مواجه شویم. بنابراین، هنگامی که یک غریبه در مقابل ما قرار میگیرد، احتمالا میتوانیم از طریق ظاهر اولیهی او دسته و صفاتش، یا همان «هویت اجتماعیاش» را پیش بینی کنیم – هویت اجتماعی در مقایسه با «پایگاه اجتماعی» اصطلاح مناسب تری است چرا که صفات شخصیتی فرد، مانند «صداقت» را هم در کنار صفات ساختاری مانند «شغل»، در خود جای میدهد.
ما سپس به این پیش بینی تکیه کرده و آنها را به انتظاراتی هنجارمند یا تقاضاهایی که به شکلی موجه و محق مطرح می شوند تبدیل می کنیم.
به طور معمول، ما از این که چشمداشتها را در ذهن خود ساختهایم یا اینکه این چشمداشتها چه هستند آگاه نمیشویم مگر اینکه تردیدی جدی در خصوص برآورده شدن یا نشدن شان به وجود آید. بعد از این است که متوجه خواهیم شد در تمام مدت در حال ساختن فرضیاتی در خصوص اینکه طرف مقابل مان چگونه باید باشد بودهایم. بنابراین شاید بهتر باشد چشمداشتهایی را که داریم چشمداشتهایی «در عمل» مطرح شده بنامیم، و شاید بهتر باشد شخصیتی را که به فرد مقابل نسبت میدهیم در قالب انتسابی مبتنی بر «بازنگری بالقوه» ببینیم که در واقع نوعی شخصیت سازی «عملی»، یا یک هویت اجتماعی بالقوه…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.