استخوان زیر آفتاب
کتابی که در دست دارید، یک رمان اتوبیوگرافی با شیوه روایت غیرخطی است از شخصیتی تخیلی که مهندس پنجاهساله ایرلندی است؛ او سرپرست خانوادهای چهار نفره است: همسرش مِرید، دخترش اگنس و پسرش دارا. همین مهندس بودن یکی از دلایل انتخاب کتاب توسط من برای ترجمه بود. رمان حالت دژاوویی دارد؛ مرد با دیدن هر چیزی به خاطرات قدیمی فرو میرود. به چنین نحوه روایتی «جریان سیال ذهن» میگویند؛ شبیه به فیلم توتفرنگیهای وحشی (اینگمار برگمن، 1957) و به همینخاطر، شاید در دسته ادبیات مدرن قرار گیرد.
در هنگام انتخاب کتاب و ترجمه دو نکته را مدنظر داشتیم؛ اولاً نسخهای خلاصهتر از نسخه اصلی را انتخاب کردیم تا قیمت کتاب نهایی، کمتر و طبعاً خریدش راحتتر باشد. ثانیاً لحن آهنگین و نظمگونه بخشهایی از کتاب را حفظ نکرده و به نثر تغییر دادیم تا خواندنش آسانتر شود.
آشپزخانه نقش مهمی در این رمان دارد؛ مثل فیلم ساعتها (2002) ساخته استیون دالِری برمبنای رمان خانم دالووی اثر ویرجینیا وولف. نویسنده در این رمان لحن خاصی را در پیش گرفته که ابتدا عجیب است و سپس عادی میشود. اگر صبور نیستید که کشف کنید «استخوان زیر آفتاب» چیست، منظور توربین بادی است؛ نویسنده در صفحه 72 به این مسأله اشاره میکند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.