کمال مطلوب یا ایدهآلهای ایرانی
در چنین فضایی، روزنامهٔ “شفق سرخ “، به مدیریت علی دشتی، پرسشهایی را مطرح کرد و از صاحبنظران و خوانندگان نظر خواست: «ایدهآل ما چیست؟ چه میخواهیم؟ چه باید بخواهیم؟ به چه طریق و از چه راه و از کی باید بخواهیم؟ …»
بخش مهمی از مباحث مطرح شده در این نظرخواهی ازجمله مضامینی هستند که مانند بسیاری از دیگر دغدغههای ایرانیان عصر مشروطه، متأسفانه هنوز هم موضوعیت خود را از دست ندادهاند؛ از یک حس نگرانی و اضطراب نسبت به وضعیت کشور گرفته تا ضرورت پشت سرگذاشتن این وضعیت از طریق رسیدگی به مواردی چون پرسشهای شفق سرخ…
یک بار در مجلهای مقالهای چاپ شده بود با عنوان “آیا ما زامبی هستیم” یا چنین چیزی. مقاله دیدگاهی اقتصادی داشت و با چند جمله کوتاه به این نتیجه رسیدهبود که وضعیت متغیر و دمدمی تاریخی ما ایرانیها باعث شده ما حتی دقیقا ندانیم که از زندگی چه میخواهیم. بعدها خیلی فکر کردم که واقعا اگر یک غول چراغ جادو از من سه آرزویم را بخواهد چه چیزی برای گفتن دارم؟ جز پول (که در واقع آرزو نیست و وسیله است) هیچ!
این یک بیماری اجتماعی است. از هر ده نفر چند نفر جز پول آرزویی دارند؟ چند نفر از غول چراغ چیزی جز پول میخواهند؟ اینکه مردم یک جامعه ندانند چه آرزویی دارند و چه کمال و هدفی از زندگی میخواهند بسیار دردناک است.
این کتاب یک بررسی تاریخی درباره ناکامیهای تاریخی ایرانیان در این حوزه و سردرگمی آنها در اینباره است که کمال مطلوب چیست؟
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.