علم و فضیلت
درباره نویسنده لوییس کاروئانا:
لوییس کاروئانا (Louis Caruana) نویسنده کتاب علم و فضیلت، استاد دانشگاه است. در سال 1991 به عنوان یک کشیش جسیوتی مقرر شد، کاروئانا دین را با اهداف علمی خود آمیخته است. وی مدرک لیسانس علوم را از دانشگاه مالت در ریاضیات و فیزیک دریافت کرد. وی سپس مدرک کارشناسی ارشد رشته فلسفه را از کالج هایتروپ در دانشگاه لندن به دست آورد.
درباره کتاب علم و فضیلت:
كتاب علم و فضیلت در شش فصل تنظيم شده است. در فصل اول به مفهوم فضيلت پرداخته شده و نويسنده تلاش كرده با بررسي و كنكاش در تعاريف مختلف فضيلت در انديشه فلاسفه باستان به گونهاي تعريف مفهومي و عملياتي دست يابد كه راهگشاي او براي انجام اين پژوهش باشد و در اين راستا تعريف ارسطو از فضيلت را برميگزيند كه فضيلت را رفتار يا منش خير اعتدالي بين دو منش شر افراطي و تفريطي تلقي ميكند. نويسنده روش دهري را براي ادراك و استنتاج برگزيده و راهبرد خويش را بيشتر بر استقرا استوار ساخته كه ردي از احتمال را نيز در دل دارد. فرضيه اصلي نويسنده كه در فصول بعدي كتاب در پي ارايه براهين منطقي براي تاييد آن است چنين صورتبندي ميشود كه «روش پژوهش علمي نه تنها در كسب دانش بلكه در شيوه شخصي زندگي پژوهشگر نيز اثري ژرف برجا ميگذارد» (ص۲۱).
همچنين در بيان روشهاي كسب فضيلت به تحديد حدود پژوهش و مفاهيم مدنظر خود نيز ميپردازد. در انتهاي فصل اول نيز راهبرد پژوهش خود را معرفي ميكند كه مبناي شكلگيري فصول آتي كتاب نيز هست و براي عملياتي كردن مفهوم «ذهنيت علمي» با واكاوي شالودههاي فلسفي علوم تجربي چهار بخش اصلي مشاهده، ساختار منطقي و روش علمي، تبيين و ارزيابي نظريههاي علمي در مسير تاريخ را تعريف ميكند و در هر بخش بيان ميكند كه چگونه برخي جنبههاي اصلي يا ابعاد و وجوه آن بخش بر لايههاي ژرفتر شخصيت فرد اثر ميگذارد و كدام شكل از شر يا فضيلت را در وجود او تقويت ميكند.
در «مشاهده» مفهوم صورت ظاهري و صورت علمي را مطرح ميكند و بيتوجهي به صورت ظاهري يا زياده روي در توجه به آن را با دو شر ارسطويي متناظر ميداند و فضيلت را «كردار در چارچوبي كه در آن تعادل صحيحي ميان صورت ظاهري و صورت علمي برقرار باشد» تعريف ميكند (ص۶۶) .
در فصل روش، پس از پرداختن به جنبههاي گوناگون روش شناختي و استقرا و ابطالگرايي دو فضيلت اعتدال فكورانه و ريسكپذيري محتاطانه را برجسته ميكند. در بحث تبيين به مفهوم مناسبت تبيين و وابستگي آن به زمينه ميپردازد و شخص با فضيلت را فردي ميداند كه «در تبيين علمي براي وابستگي به زمينه اهميتي سزاوار قائل است.» (ص۱۴۸)
در فصل پنجم پس از طرح نظرياتي چون انقلاب علمي كوئن و برنامه پژوهشي لاكاتوش براي تبيين تحولات اساسي تاريخ علم پس از معرفي دو شر تاكيد بيش از اندازه بر تعقل و زيادهروي در تاكيد بر قياسناپذيري، فضيلت را شجاعت يا جسارت تجسسي نام مينهد. اين فصل از ديدگاه من به لحاظ قوت استدلال و اهميت پرسشهايي كه مطرح شده ضعيفترين فصل كتاب است و براهين و پاسخها چندان استخواندار و قانعكننده به نظر نميرسد.
به طور كلي اين كتاب داراي ساختار مناسب و چارچوب مدوني است و با توجه به پيچيدگي مباحث نويسنده در هر مقطع تلاش كرده تا از مباحث آن بخش جمعبندي و خلاصهاي ارايه دهد كه مخاطب را همراه خود نگاه دارد. شيوههاي استدلالي و انديشهورزي در كتاب نيز محكم و قابل اعتنا است و از ابعاد آموزشي خوبي براي دانشجويان منطق و فلسفه و روششناسي برخوردار است. اما همين امر به نوعي نقطه ضعف كتاب نيز تلقي ميشود. «علم و فضيلت» اگرچه به موضوع دقيق و مهمي اشاره كرده كه دغدغه بسياري از اصحاب علم و انديشه در عصر حاضر است اما با فروكاست موضوع به مباحث روششناختي پاسخ چندان روشني به اين دغدغه نداده است.
نويسنده تلاش زيادي كرده تا ثابت كند كار علمي با شخصيت و انديشه و زمينه ذهني پژوهشگر يا دانشمند ارتباط دارد. اين تلاش در سپهر فكري اثباتگرايي مهم و با ارزش است اما اكنون كه چنددهه از طرح پاردايمهاي تفسيري، انتقادي و پستمدرن در فلسفه علم و روششناسي گذشته و انتقادات متعددي به اثباتگرايي و ابطالگرايي وارد شده ديگر ضرورت چنداني براي طرح اين بحث با اين رويكرد احساس نميشود. انتخاب تعريف ارسطو از فضيلت اگرچه توانسته چارچوب نظري خوبي براي پيشبرد تحقيق ارايه كند اما كمك زيادي به تنوير ذهن تشنه مشتاقان اين بحث نميكند.
قسمتی از کتاب علم و فضیلت:
بیشتر تألیفات مربوط به الاهیات و اخلاقیات وجدانی بر اهمیت این نکته تأکید دارند که شیوه زندگی شخص، و رفتاری که در وضعیتهای دو دلی از وی سر میزند، و این که او چگونه تکلیف خودش را می فهمد بستگی به نوع نگرش او به جهان دارد. در درازنای تاریخ باورهای دینی و فلسفی در تعیین فهرست مفیدی از فضیلتها به عنوان نشانه های راه آموزش جوانان نقش مهمی ایفا کردهاند.
اما هستند مورخانی که به زبانی قانع کننده ابراز میدارند در وضع فرهنگی کنونی جهان تشتت آرا چنان است که هر کوششی برای احیای فکر زندگی فضیلت محور محکوم به شکست است. گاه چیزی که از دید کسی فضیلت به شمار میآید به چشم دیگری ناپسند مینماید آوردن طرحی از یک زندگی پرفضیلت تر چه سودی دارد اگر بنا باشد آن طرح به انواع روشها در هزارتویی از یک فرهنگ تکه پاره شده استحاله شود؟ باید اعتراف کنیم اختلاف نظر دربارۀ فضیلت بار بودن یا نبودن یک رفتار خاص…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.