نظریههای جباریت (از افلاطون تا آرنت)
بسیارند کسانی که درباره آزادی مینویسند؛ اما کمتر کسی به تحلیل جباریت میپردازد. و با این حال در هر لحظهای از تاریخ، يقينا شمار نظامهای جبار بسیار بیش از کشورهایی بوده است که آنها را به عدالت یا آزادی میشناسیم. به علاوه، جباران و نظامهای جبار تخیلات ما را به دنبال خود میکشانند زیرا جباران بسیاری در طی جریانهای تاریخ یکهتازی میکنند و داغها و نشانههایی برجای میگذارند. جباران، از اسکندر تا یولیوس سزار، از لویی چهاردهم تا ناپلئون، از هیتلر تا استالین، از مائو تا مارکوس، و از پینوشه تا صدام حسين، در حالی که هم موجب نفرت و هم موجب حیرت میشوند کتابهای تاریخ و عناوین خبری ما را پر میکنند. به نظر میرسد آنان نسبت به خواستهای مصرانه اخلاقی ما خود را ملزم نمیدانند و به آن توجهی ندارند؛ در جهانی که اغلب ما خود را فاقد قدرت احساس میکنیم، آنها قدرتمند به نظر میرسند؛ در حالی که به نظر میرسد ما را جریان با خود میبرد، به نظر میرسد که آنها اهل عمل هستند؛ به نظر نمیرسد که وزش بادهای تاریخ آنها را خم کند، بلکه برعکس محکم میایستند، در تاریخ سر بر میآورند، و گاهی تاریخ را تغییر میدهند. با این که ترس و نفرت میآفرینند نکته ترسآور و نفرتانگیز اینکه موجب هیجان نیز میشوند. و ما، آنها را به همان گونه مینگریم که به آتش مینگریم. این کتاب داستان جباران را در سنت اروپایی مطرح میکند. میگوید که آنان چگونه کار میکنند و به طور ضمنی میگوید که چگونه میتوان آنان را شکست داد. و برای انجام این کار به این نکته توجه دارد که جباریت در تاریخ ما مسئلهای دیرپا است و نشان میدهد که چگونه شماری از فیلسوفان بزرگ سیاسی کوشیدهاند این پدیده را که به نطر نم رسد هرگز از میان برود، تحلیل کنند و توضیح دهند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.