مقالاتی در زمینه قومشناسی بلوچ
درباره نویسنده محمد سعید جانب اللهی:
محمدسعید جانباللهی نویسنده کتاب مقالاتی در زمینه قومشناسی بلوچ، متولد سال 1321، نویسنده ی ایرانی میباشد.
درباره کتاب مقالاتی در زمینه قومشناسی بلوچ:
قوم بلوچ بیش از آنکه با قلمرو جغرافیایی خود معنا یابد، در زیست فرهنگی و درونقومی خود معنادار شده است؛ زیست در زبان و زیست در آداب و رسوم و سنن. به همین اعتبار با وجود مداخلۀ بریتانیا در اواخر قرن نوزدهم که به تجزیۀ حوزۀ جغرافیایی بلوچستان منجر شد، یکپارچگی فرهنگی و هویت قومی مردمان بلوچ همچنان حفظ شده است.
مطالعات قومی بلوچستان تا نیمۀ دوم قرن بیستم، متکی بر پژوهشهای دیگران بوده است؛ دیگرانی از اروپای مرکزی بهویژه بریتانیا و نیز دیگرانی از روسیه و برخی ممالک دیگر. ناگفته پیداست که علت اصلی پژوهشهایی از این قبیل، در اکثر قریب به اتفاق آن، ایجاد شناخت عمیقتر برای سلطه و توسعۀ استعمار بوده است؛ اما از نیمۀ قرن بیستم رویکردهای تازهای در مطالعات فرهنگی بلوچستان شکل گرفت. مطالعات قومشناختی این بار به دست پژوهندگان آمریکایی افتاد و رفتهرفته از کارکردهای سیاسی عبور کرد. اما نخستین بارقهها و مطالعات فرهنگشناسی بلوچستان توسط ایرانیان به دههها قبل باز میگردد.
محمدسعید جانباللهی را باید از جمله نخستین تحصیلکردگان مردمشناسی دانست که به موضوع بلوچستان توجه کرده و بر قومشناسی بلوچ متمرکز شده است. مردمشناسی مبتنی بر مشاهده و حضور در میدان، آثار او را به منابع مهمی برای مطالعات فرهنگ قومی در ایران بدل کرده است.
بلوچستان تنوع فرهنگی گستردهای دارد؛ ولی به طور مشخص به دو حوزۀ فرهنگی شمالی (سرحد) با مرکزیت زاهدان و جنوب (مکران) با مرکزیت ایرانشهر تقسیم شدهاند. مبنای این پژوهش نیز بر پایۀ همین تقسیمبندی است که برای پرهیز از طول سخن از هر حوزه به یک نمونه بسنده شده است. روش تحقیق نیز میدانی بوده که با استناد به منابع دستاول یا اطلاعات دستاول برخی منابع بررسی تطبیقی شده است. گرچه بلوچها نیز از طوایف مختلفی شکل گرفتهاند؛ اما همه از یک ریشهاند و تبار مشترکی دارند. نوشتارهای این کتاب گوشهگوشۀ فرهنگ قومی بلوچ اعم از اقتصادی، اجتماعی، تاریخی و سیاسی را با دیدی ژرفانگر در چارچوب انسانشناسی اجتماعی مورد بررسی قرار دادهاند؛ به طوری که خواننده را در نهایت هرچند به طور غیرمستقیم به همۀ مباحث قومشناسی آشنا میسازد و از این بابت نکتهای را ناگفته نمیگذارد.
ریشۀ واژۀ بلوچ و معنای آن دقیقاً دانسته نیست و دربارۀ آن آراء گوناگونی ابراز شده است. هرتسفلد آن را برگرفته از صورت مادیbrza.vaciya به معنای فریاد دانسته که در زبان فارسی باستان نیز بهگونهای شبیه به آن آمده است. به گمان مکلر این واژه مشتق از کلمۀ گلدروسیای یونانی کهن بوده است. بلیو واژۀ بلوچ را برگرفته از بالیچه از دودمان چوهان راجپوت هند و برخی دیگر آن برگرفته از واژۀ سنسکریت ملیچه به معنای بربری یا دوندینان دانستهاند. بعد از مقدمۀ نویسنده به مبحث نژاد بلوچ پرداخته شده و در آن دربارۀ نام بلوچ، مهاجرت، پراکندگی، تشکیلات سیاسی و …. سخن گفته شده است.
بخش اول کتاب دربارۀ فرهنگ عامۀ بلوچ است که مباحثی چون خوراک و پوشاک، ادبیات شفاهی، تولد و ازدواج، مرگ، مراسم در طول سال، بازیها، موسیقی، ستارهشناسی و گاهشماری، شیوههای درمان بومی یا طب سنتی و نقش و نگارهای عامیانۀ بلوچ مطرح شده است. مسکن بلوچها با در بخش دوم کتاب بررسی شده است. بخش سوم کتاب اختصاص به بررسی زن در فرهنگ بلوچ دارد. در بخش چهارم چند طایفۀ بلوچ شناسانده شدهاند؛ از جمله طایفۀ نارویی، مبارکی و شهبخش. در ادامۀ این بخش نظامهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در طوایف بلوچ سرحد بررسی شده است. بخش پایانی کتاب به مبحث کوچ و کشت در فرهنگ بلوچ اختصاص یافته است. فنون کوچنشینان، نقش اقتصادی نخل در زندگی بلوچ، و مدیریت سنتی توزیع و حفاظت منابع آب و شیوههای استحصال آن در بلوچستان مباحث این بخش را شکل میدهند.
قسمتی از کتاب مقالاتی در زمینه قومشناسی بلوچ:
نام بلوچ ریشه واژۀ بلوچ و معنای آن دقیقاً دانسته نیست و درباره آن آراء گوناگونی ابراز شده است. هرتسفلد آن را برگرفته از صورت مادی واژه brza.vadiya به معنای فریاد بلند دانسته که در زبان فارسی باستان نیز به گونه ای شبیه به آن آمده است به گمان مکلر این واژه مشتق از کلمه گدروسیای یونانی کهن بوده و روند تحولی آن چنین است Baloch<Badrosh<Gedrosh
بلیو واژه بلوچ را برگرفته از بالیچه از دودمان چوهان راجپوت هند و برخی دیگر آن را برگرفته از واژه سنسکریت ملیچه به معنای بربری یا دوندینان دانستهاند. برخی بلوچ را مرکب از بل یا پهل فارسی به معنای پهلوان و اوچ سنسکریت برابر اوز اوستایی به معنای بلند و بر روی هم به معنای پهلوان برز و بلند معنا کرده و گفتهاند که قوم جت = جات زُط) که در زمان ساسانیان و پیش از بلوچها به سرزمین کنونی بلوچستان آمده بودند تازه واردان را که بلندتر و نیرومندتر از خود دیدند بلوچ نامیدند.
برخی دیگر بر اساس همانندی میان بلوچ و بلوص نام پادشاه بابل بلوچ را صورت دیگر بلوص دانستهاند که نامش همراه نمرود پسر کوش در کتاب مقدس آمده است استدلال این گروه آن است که در تمام دورۀ ساسانی سرزمین شرق کرمان یعنی) بلوچستان کنونی به نام کوسان شهرت داشت که صورت دیگری از کوش است. بعدها نام کوش و بلوص به کوچ و بلوچ در عربی قفص و بلوص تبدیل شد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.