ظهور و سقوط دایناسورها
درباره نویسنده استیو بروساتی:
استیو بروساتی (Stephen L. Brusatte) نویسنده کتاب ظهور و سقوط دایناسورها، با نام کامل استیو لوئیس بروساتی (متولد 24 آوریل 1984) یک دیرینه شناس و زیست شناس تکاملی آمریکایی است که در زمینه آناتومی و تکامل دایناسورها متخصص است. وی در دانشگاه شیکاگو برای مدرک کارشناسی، در دانشگاه بریستول برای کارشناسی ارشد در بورس تحصیلی مارشال و در نهایت در دانشگاه کلمبیا برای MPhil و PhD تحصیل کرد. وی در حال حاضر خواننده رشته دیرینه شناسی مهره داران در دانشگاه ادینبورگ است.
علاوه بر مقالات علمی و تک نگاری های فنی، کتاب محبوب او دایناسورها (2008) و کتاب درسی دایناسور پالئوبیولوژی (2012) برای وی افتخارات زیادی به همراه آورد و وی به عنوان متخصص و متخصص علمی مقیم فیلم BBC Walking With 2013 BBC Earth و 20th Century Fox شد. دایناسورها، که به دنبال آن کتاب معروف Walking with Dinosaurs Encyclopedia است. آخرین کتاب او با عنوان “ظهور و سقوط دایناسورها: تاریخ جدیدی از دنیای گمشده” (2018)، که برای یک فرد غیر روحانی بزرگسال نوشته شده بود، تحسین گسترده ای را به دست آورد و پرفروش ترین کتاب نیویورک تایمز بود.
درباره کتاب ظهور و سقوط دایناسورها:
دایناسورها جانواران نخستینی هستند که میلیونها سال پیش از پیدایش انسان روی زمین، آمدند و رفتند. دنیای باستانی آنها چنان با دنیای امروزی ما متفاوت بود که چه بسا بتوان آن را سیارهای بیگانه نامید.کتاب حاضر بصورت موشکافانه و جذاب داستان این جانداران کهن را روایت میکند.
دایناسورها فقط کنجکاوی زودگذری بودند که میشد آنها را در موزهها تماشا کرد یا هیولاهایی بودند که در فیلمهای هالیوودی ظاهر میشدند و گاهی کابوسهای شبانه ما پاتوق آنها میشد. دایناسورها فقط اسباب بازی دوران کودکی ما بودند و اصلا هیچ ارتباطی با دنیای امروزی نداشتند و مطالعۀ جدی آنها فاقد هرگونه ارزش بود.
اما این کلیشهها کاملا اشتباه بودند. در چند دههی گذشته، تعداد قابل توجهای سنگوارۀ دایناسورها از سوی نسل جدیدی از دیرینشناسان جمعآوری و طبقهبندی شدهاند، از این رو مبانی فکری این کلیشهها کاملا فروریختهاند. همین الان در گوشهای از دنیا، از بیابانهای خشک آرژانتین گرفته تا زمینهای لم یرزع و یخ زدۀ آلاسکا، دیرینشناسان در حال طبقهبندی گونهی جدیدی از دایناسورها هستند و به طور میانگین هر هفته یک گونۀ جدید به فهرست رو به رشد سنگوارۀ دایناسورها افزوده میشود. دقت کنید، هر هفته یک گونه جدید دایناسور کشف میشود. یعنی هر سال پنجاه گونۀ جدید دایناسور طبقهبندی میشوند که ژنوآن لانگ هم شامل آنهاست.
اکتشافات جدید نه تنها در زدودن این کلیشهها موثر بودهاند، بلکه ابداع روشهای مبتکرانه در مطالعۀ سنگوارهها نیز به این امر کمک کرده است. ظهور فنآوریهای نوین به دیرینشناسان کمک میکند تا درک درستی از زیستشناسی و فرگشت دایناسورها به دست آورند، به طوری که پیشینیان ما حتی تصور آن را هم نمیکردند. فنآوری(سیتی اسکن) (CAT Scan) برای مطالعۀ مغز و شبکهی عصبی دایناسورها به کار میرود، مدلهای کامپیوتری نشان میدهند که دایناسورها چگونه حرکت میکردند و میکروسکوپهای قوی امروزی حتی میتوانند رنگ برخی از دایناسورها را آشکار کنند.
قسمتی از کتاب ظهور و سقوط دایناسورها:
در گرمای سوزان تابستان ۲۰۱۰، یک رانندهی بیل مکانیکی در شهر گانژو در جنوب شرقی چین ناگهان صدای شکستن شنید. او خود را برای بدترین اتفاق آماده کرده بود. تیمش برای اتمام پروژهی احداث یک پارک صنعتی -گسترهای از ادارات و انبارهای یکدست که در دههی گذشته در سراسر چین رشد کرده بودند- در تلاش بودند. هر تأخیری میتوانست پر هزینه باشد. شاید به یک بستر سنگی غیرقابل نفوذ، لولهی قدیمی اصلی آب یا یک مزاحم دیگر که پروژه را متوقف میکرد، اصابت کرده بود. بااینحال پس از فرونشستن خاک و دود، هیچ لوله و کابل درهمپیچیده یا بستر سنگی دیده نمیشد. در عوض تعداد زیادی استخوان فسیلشده به چشم میخورد که برخی از آنها عظیم بودند.
ساختوساز متوقف شد، کارگران هیچ مدرک آموزش عالی نداشتند یا دورهی آموزشی در زمینهی دیرینهشناسی ندیده بودند، اما این رانندهی بیل مکانیکی به اهمیت کشفش پی برد. او میدانست که این استخوان باید مربوط به یک دایناسور باشد. کشورش به کانون جدید کشف دایناسورها تبدیل شده بود، جایی که این روزها حدود نیمی از تمام گونههای جدید یافت میشوند. بنابراین او مافوق خود را صدا زد و از آن به بعد جستوجو دربارهی این دایناسور آغاز شد.
این دایناسور بیش از ۶۶ میلیون سال پیش دفن شده بود، اما اکنون سرنوشتش در دست تصمیمهای سریعی بود که در شرایط بحران اتخاذ میشوند. خبر به بیرون درز کرد. سرکارگر ارشد کارگاه با دستپاچگی با دوستی در شهر تماس گرفت: این شخص مجموعهدار فسیل و علاقهمند به دایناسور بود که نسلهای بعد او را به نام آقای شیه خواهند شناخت.
آقای شیه به جدیت این کشف پی برد و به سوی کارگاه ساختمانی شتافت و با چند تن از دوستانش در بخش منابع معدنی، شاخهای از دولت محلی، تماس گرفت. تلفنبازی ادامه یافت تا اداره موفق شد تیم کوچکی را برای جمعآوری استخوانها اعزام کند. این کار شش ساعت طول کشید. آنها تمام قطعات را جمعآوری کردند. ۲۵کیسه از قطعات دایناسور را برای محافظت به موزهی شهر بردند.
زمانبندی بسیار عالی بود. با اتمام کار تیم، سه یا چهار قاچاقچی فسیل از راه رسیدند. این مزدوران بازار سیاه مانند سگهای شکاری بوی دایناسور جدید را استشمام کرده بودند و قصد خرید آن را داشتند. اگر میتوانستند دایناسور جدید را به یک تاجر خارجی و مشتاق فسیلهای کمنظیر بفروشند، کمی رشوه میتوانست به دستمزد بزرگی تبدیل شود. این قبیل مسائل در چین و بسیاری از نقاط جهان متداول است (اگرچه اغلب غیرقانونی است).
تصور اینکه فسیلها در دنیای زیرزمینی و تاریکِ تجارتِ غیرقانونی و جرایم سازمانیافته از دست میروند، مایهی دلشکستگی است. اما این بار آدم خوبها برنده شدند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.