زندگی تابآورانه
درباره نویسنده برنه براون:
برنه براون استاد دانشگاه، نویسنده، محقق و سخنور و مشاور امریکایی است که در حال حاضر در دانشگاه هوستون در رشته مددکاری اجتماعی تدریس و تحقیق می کند. موضوع دو دهه تحقیق او آناتومی و سازوکار ارتباط بوده است و تحقیقات او در این بستر کلی، به پردازش سه نظریه معروف منجر شده است که هر یک در کتابی ارائه شده است. نظریه شرم تاب آوری در کتاب زندگی تاب آورانه، نظریه حضورمندی در کتاب زندگی حضورمندانه و نظریه آسیب پذیری در کتاب زندگی شجاعانه. سه کتاب براون از نظر نیویورک تایمز جزو پرفروش ترینها به شمار آمده است که عبارتند از: زندگی حضورمندانه، زندگی شجاعانه و قوی برخاستن. براون در شبکههای مختلف تلویزیونی آمریکا سخنرانیهای متعددی داشته است و سخنرانیهای تد او جزو پر بیننده ترین سخنرانیهای تد بوده است.
درباره کتاب زندگی تابآورانه:
مردم وقتی واژه شرم را میشنوند، اغلب به یکی از دو صورت زیر واکنش نشان میدهند: “مطمئن نیستم که مقصودتان از شرم چیست اما میدانم که نمیخواهم دربارهاش حرف بزنم” یا “اوه، شرم! میدانم چیست اما نمیخواهم دربارهاش حرف بزنم.” در مقام یک شرمپژوه درک میکنم که چرا از گفتوگو دربارۀ آن اکراه داریم. شرم چنان قدرتمند است که گاه تنها با حرف زدن دربارهاش دچار شرم میشویم. اما من پس از شش سال مصاحبه با صدها زن دربارۀ زندگیهایشان دریافتهام که همۀ ما شرم را تجربه میکنیم. شرم امری کاملاً همگانی است. هر قدر شرم و نحوۀ اثرگذاریاش بر احساسات، افکار و رفتارمان را کمتر بشناسیم، فشار بیشتری بر زندگی ما وارد میکند. ولی اگر شجاعت حرف زدن دربارۀ شرم و شجاعت همدردی برای شنیدن ماجراهای آن را پیدا کنیم، میتوانیم نحوۀ زیستن، عشقورزی، فرزندپروری، کار کردن و برقراری روابط را در زندگی خود تغییر دهیم. مردم مایلند بر این باور باشند که شرم، خاص معدودی آدم بداقبال است که روانزخمها یا تروماهایی وحشتناک را از سر گذراندهاند اما چنین باوری حقیقت ندارد. شرم چیزی است که همگی تجربه میکنیم و برخلاف آنکه به نظر میآید در تاریکترین زوایای وجود ما پنهان شده است، باید بگوییم که اتفاقاً در آشکار و آشناترین جنبههای زندگی ما به کمین نشسته است؛ جنبههایی چون ظاهر و تصور اندامی، مادری، خانواده، فرزندپروری، درآمد و شغل، سلامتی روحی و جسمی، اعتیاد، سکس، پیری و مذهب. این کتاب دربردارنده اطلاعات، بینش و راهبردهایی ویژه برای درک شرم و رسیدن به شرمتابآوری است. ما هرگز نمیتوانیم به طور کامل نسبت به شرم مقاوم شویم اما میتوانیم با ایجاد تابآوری، شرم را تشخیص دهیم، سپس به شکلی سازنده از آن عبور کنیم و بر پایه تجربیات خود رشد کنیم. چهار مؤلفه شرمتابآوری که جوهر اصلی این کتاب اند، چهار وجه مشترک مصاحبهشوندگانی است که از شرمتابآوری بالا برخوردار بودند. همچنان که دربارۀ شرمتابآوری بیشتر میآموزیم و طبق مؤلفههای آن عمل میکنیم، کمکم از محصولات جانبی شرم یعنی ترس، سرزنش و ارتباط گسیختگی عبور میکنیم و به سوی شجاعت، همدردی و ارتباط حرکت میکنیم که وجودشان برای بهترینِ خود را زیستن و واقعی زیستن ضروری است. من زندگی حرفهایام را به مطالعۀ شرم و تأثیر آن بر زنان، مردان و کودکان اختصاص دادهام. در مطالعه زنان و شرم فرصت یافتم که با بیش از سیصد شرکتکننده از سنین، نژادها، قومیتها و شرایط زندگی گوناگون مصاحبه کنم. همچنین با شصت زن که برخی از راهبردهای این کتاب را به کار بسته بودند دوباره مصاحبه کردم تا بفهمم کدام یک از راهبردها مؤثر بوده است و آنان با چه موانعی روبهرو شدهاند.
فهرست مطالب كتاب: مقدمه. فصل 1 – درك شرم. فصل 2 – شرم -تاب آوري و قدرت همدلي. فصل 3 – مؤلفه ي نخست : تشخيص شرم و درك فعال كننده هاي آن. فصل 4 – مؤلفه دوم : آگاهي ورزي نقادانه فصل 5 – مؤلفه سوم : ياري خواستن. فصل 6 – مؤلفه چهارم : حرف زدن به زبان شرم. فصل 7 – شجاعت ورزي در فرهنگ ترس. فصل 8 – همدردي ورزي در فرهنگ سرزنش. فصل 9 – ارتباط ورزي در فرهنگ ارتباط گسيختگي. فصل 10 – ايجاد فرهنگ ارتباط.
قسمتی از کتاب زندگی تابآورانه:
برای ایجاد شرم تاب آوری چه چیزهایی را باید بدانیم و درک کنیم؟ چگونه با خود واقعیمان ارتباط برقرار میکنیم و چگونه با دیگران ارتباط معنی دار می سازیم؟ چرا زمانی که سخن از احساس ایزوله کننده شرم به میان میآید، درک اینکه بین تجربه ما و دیگران ارتباط عمیقی وجود دارد، این قدر به ما قدرت و رهایی می بخشد؟
این پرسش ها پیچیده اند و قبل از پاسخ دادن به آنها لازم است با برخی از مبانی شرم آشنا شویم. در این قسمت ابتدا سعی میکنیم شرم را بشناسیم و نشان دهیم تفاوت شرم و تقصیر، شرم و تحقیر، و شرم و خجالت در چیست و عملکرد شرم در زندگی ما چگونه است؟ هرگاه بتوانیم به طور بنیادین شرم را درک کنیم، بسیاری از ربط و پیوندهای ناپیدا و مبهم آشکار می شوند و در بافت زندگی ما معنا پیدا می کنند.
خجالت، تقصیر، تحقیر و شرم
یکی از دلائل سادهای که حرف زدن درباره شرم را بسیار دشوار میکند، فرهنگ واژگان است. واژه های خجالت، تقصیر، تحقیر و شرم را اغلب به جای یکدیگر به کار میبریم. وقتی از دستشویی بیرون می آییم و می بینیم تکه ای دستمال توالت به کفشمان چسبیده، زیر لب می گوییم: “شرم بر من!” یا بر سر کودکی که متاسفانه ( اما به اقتضای سنش ) به جای کاغذ، روی میز نقاشی کرده است، فریاد می کشیم: “خجالت نمی کشی؟”
تاکید بر ضرورت استفاده از واژه ای مناسب برای بیان یک احساس یا تجربه، شاید وسواس بیش از حد به حساب بیاید، اما این کار چیزی بیش از درگیرشدن صرف با معناشناسی ( سمانتیکس ) است. سخن گفتن به زبان شرم یا توانایی شناسایی و نامیدن هر یک از این عواطف ( شرم، خجالت، تحقیر و تقصیر ) یکی از چهار مولفه شرم تاب آوری است.
درباره رابطه میان خجالت، تقصیر، تحقیر و شرم مناظرههای جالبی در جامعه محققان صورت گرفته است. هرچند گروه کوچکی از محققان بر این باورند که این چهار احساس با هم مرتبط و درجات مختلفی از یک احساس اند، اما بیشتر آنها بر این باورند که این چهار احساس، چهار تجربه متمایز و جدا از هم اند. همچون بسیاری از مطالعات صورت گرفته درباره شرم، تحقیق من نیز این استدلال را قویاً تایید می کند که خجالت، تقصیر، تحقیر، و شرم چهار پاسخ عاطفی متفاوت هستند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.