در باب انتظار
درباره نویسنده هارولد شوایتزر:
هارولد شوایتزر (Harold Schweizer) نویسنده کتاب در باب انتظار، نویسنده، شاعر و استاد دانشگاه، سال 1950 در زوریخ سوئیس متولد شد. او مدرک پروفسوری فلسفۀ خود را در سال 1983 از دانشگاه زوریخ گرفت و در سال 1987 به ایلات متحده آمریکا مهاجرت کرد. شوایتزر در حال حاضر استاد دانشگاه باکنل در رشتۀ ادبیات انگلیسی است. او در زمینههای نظریۀ ادبی، نقد ادبی و علوم انسانی کتابهایی منتشر کرده است. از کتابهای این نویسنده میتوان به رنج کشیدن و درمان هنر و کتاب سنگها و فرشتگان اشاره کرد. از هارولد شوایتزر در نشر بیدگل کتاب در باب انتظار با ترجمۀ مهیار آقایی منتشر شده است.
درباره کتاب در باب انتظار:
انتظار از جمله چیزهایی است که بهرغم عجین بودنش با تجارب هرروزهی ما، عموماً بدیهی انگاشته شده و کمتر بهطور مستقل مورد واکاوی قرار گرفته است. این در حالی است که نویسندهی کتاب حاضر، با کنار هم گذاشتن مثالهای متعددی از جهان هنر و ادبیات، اتکا به بصیرتهای عمیق پدیدارشناسی و هرمنوتیک فلسفی و نیز نظریهی انتظار آنری برگسون و دیگران، میکوشد به نحوی هنرمندانه به پرسشهایی دشوار پاسخ گوید.
شوایتزر میگوید: این کتاب دربارهی انتظار است. موضوع کتاب نه فلسفهی زمان است، نه بررسی تاریخی رویکرد فرهنگهای مختلف به مسئلهی انتظار، و نه نگاهی نوستالژیک به گذشتههای دور و دلپذیر که شاید ما انسانها با شکیبایی بیشتری نسبت به امروز به انتظار مینشستیم. رویکرد من در این کتاب بررسی مسئلهی انتظار از چشماندازی عمدتاً پدیدارشناختی است. چگونه انتظار میکشیم؟ وقتی منتظریم چه اتفاقی میافتد؟ انتظار چه تجربهای است؟ آیا نوعی تجربهی زمان است؟ اگر هست، هنگام انتظار چه جور زمانی را تجربه میکنیم؟ چرا هیچکس از انتظار کشیدن خوشش نمیآید؟
در طول کتاب برای پاسخ دادن به این پرسشها و همچنین پرسشهای مشابه، از مجموعه متنوعی از متون عمدتاً ادبی و تعداد معدودی هم فلسفی و نیز تعدادی تصاویر هنری استفاده کردهام. بیشتر اصطلاحات و مفاهیم پایهای در فصل دوم، حین بررسی نظریه انتظار برگسون، تعریف و توصیف شده و در دیگر فصلها مورد استفاده قرار گرفتهاند؛ ولی جدای از این، در طول کتاب سعی کردهام از اصطلاحات نظری تا حد امکان کمتر استفاده کنم تا هرفصل بهطور جداگانه قابل خواندن و فهمیدن باشد.
توجه من در کتاب عموماً معطوف به نماهایی متعدد از انتظار کشیدن است: آنری برگسون (فیلسوف نامدار فرانسوی) در انتظار حل شدن حبهقند در لیوان آب، الیزابت هفت ساله که در شعر «در اتاق انتظار» الیزابت بیشاپ منتظر نشسته است، کیت کروی در رمان بالهای کبوتر هنری جیمز که منتظر پدرش است، پنه لوپه که پشت دار پارچهبافی در انتظار اودیسه است، پدر و مادر پسری کوچک که منتظر به هوش آمدن او از اغما هستند و چندین «فرد منتظر» دیگر که در میانشان فیلسوف و نقاش و شاعر هم هست.
هرکدام از این شخصیتها نمونهای برای جنبهها و کیفیتهای ویژه انتظارند: ابعاد بدنی و ذهنی انتظار، نسبت میان انتظار و نوشتن، انتظار در روایت داستانی و غنای شعری، افسون انتظار، دلالتهای جنسیتی آن و اینکه هنگام مطالعه چگونه انتظار میکشیم، یا هنگام درنگ کردن، یا برای مرگ. تجربهی فرد منتظر از تابآوری اشیا را بررسی خواهم کرد، و نیز حس تشویش او از اینکه تبدیل به تجسم مادی زمان شده است، اینکه چرا موقع انتظار کشیدن بالا و پایین میرویم و بیاختیار دمبهدم به ساعت نگاه میکنیم. انتظار هدفمند و بیهدف را مطالعه خواهیم کرد، و نیز نگاه خیره حواسپرت فرد منتظر بیتاب، و درنگ نگاه خیره فرد منتظر شکیبا، و انواع دیگر انتظار همراه با امید یا چشمانتظاری را از نظر خواهیم گذراند.
قسمتی از کتاب در باب انتظار:
انتظار کشیدن نه افسون مالیخولیایی کسالت و ملال را دارد و نه رمانتیسم حرمانزدۀ اشتیاق را. انتظار میان پهنههای خالی احساسات و عقلانیت، میان امید و ناامیدی، ملال و اشتیاق و یا حصول و بیحاصلی جا خوش میکند. کسانی که در این وادی سرگرداناند یا ناخواسته از آن سربرمیآورند، خود را در گرفتاری وجودیِ ویژهای مییابند: زمانی پیش روی آنهاست که آن را نمیخواهند.
گرچه اتاق انتظار، ایستگاه قطار یا سالن فرودگاه و لابی هتلها تنها محل گذرند، در این کتاب به این مسئله خواهم پرداخت که انتظار کشیدن در چنین مکانهایی صرفاً گذراندن و پشتسر گذاشتن زمان نیست. به باور عادی، زمانْ درگاه یا راهرویی است که قرار است از درون آن عبور کنیم بیآنکه متوجه وجودش شویم. در هنگام انتظار، لولای درِ زمان نمیچرخد و انتهای راهرو پیدا نیست. یک ساعتْ یک عمر به درازا میکشد و صف به جلو حرکت نمیکند. باید زمان را بهجای پیمودن، تاب آورد. بهجای اندیشیدن به آن، باید حسش کرد. هنگام انتظار زمان سنگین و کند میشود. چشمانتظاری چیزی است ورای تأخیری ناخواسته، اهمیت آن بیش از خودِ زمانی است که صرف میشود.
بااینحال قصد من در این کتاب پرداختن به جنبۀ مثبت انتظار است حتی اگر در نگاه اول نامأنوس به نظر برسد. چیزی مانند روانه شدن جهت دیدنِ خودِ درگاه یا بازدید خودخواسته از ایستگاه قطار. از سوی دیگر، همواره میتوان به انتظار بهعنوان مفری موقت از اقتصاد «وقت طلاست» نگاه کرد؛ مثل مهلتی کوتاه برای کناره گرفتن از گذر شتابان جهان مدرن، یا مجالی کوتاه برای تأمل در خود و جهان که شاید حاصلش کشف و شهودی غیرمنتظره یا ایدهای بدیع باشد. به گفتۀ سیمون وی۳۱، فیلسوف و فعال سیاسی فرانسوی، انتظار میباید بهعنوان شکلی از «توجه» بازخوانی شود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.