دختران روز دی
درباره نویسنده سارا رز:
سارا رز (Sarah Rose) نویسنده کتاب دختران روز دی، روزنامهنگار و داستاننویس آمریکایی و متولد سال ۱۹۷۴ است. او ۴۷ ساله است و ۳ کتاب در کارنامه دارد.
درباره کتاب دختران روز دی:
عنوان کتاب همانطور که مشخص است، به عملیات روز ششم ژوئن ۱۹۴۴ که به «روز دی» (D day) معروف است، مرتبط است؛ روزی که نیروهای متفقین در عملیات اُوِرلُرد در ساحل فرانسه تحت اشغال آلمان پیاده شدند. «دختران روز دی» مربوط به فعالیتهای جاسوسی زنان نیروی متفقین است که از یکسال پیش از عملیات اورلرد، مشغول فعالیتهای جاسوسی و امنیتی در گروههای مقاومت بودند تا شرایط برای اجرای عملیات و پیادهشدن نیروهای متفقین در فرانسه محیا شود.
در وضعیتی که مردان، همه در خط مقدم یا در اسارت آلمانیها بودند، استفاده از زنان در اینجایگاه راهبردی اجتنابناپذیر بود. زنان برای امور مخفیانه بسیار مناسب بودند: آنها پنهانکار بودند، به انزوا عادت داشتند و در تنهایی، خونسرد و شجاع بودند. آنها قاصدان بسیار خوبی بودند و میتوانستند آزادانهتر رفتوآمد کنند. تعداد زنان در فرانسه بیشتر از مردان بود؛ چون بیشتر مردان در آلمان به اسارت درآمده بودند و بقیه نیز در صورت داشتن توانایی جسمی ناچار به خدمت اجباری برای هیتلر بودند؛ پس اگر مردی بیدلیل در جایی پرسه میزد، به او مظنون میشدند. دستکم گرفتن زنان فرانسوی هم توسط آلمانیها باعث میشد زنان بتوانند بهعنوان جاسوس و خرابکار علیه نازیها فعالیت کنند.
قسمتی از کتاب دختران روز دی:
مقامات خیابان بیکر با این سوال مواجه شده بودند: حال که هلن آموزش دیده بود، اگر به منطقه اعزام نمیشد، چه اتفاقی برایش میافتاد؟ سازمان برای کارآموزانی که در دورههای دانشکده موسوم به دانشکده نهایی در بیولی موفق نشده بودند، خانهای را در نظر گرفته بود. البته تمام اعضایی که وارد دورههای آموزشی ویژه میشدند لزوما پذیرفته نمیشدند، اما فرض بر این بود که آنهایی که وارد نیوفارست شده بودند دستکم حداقلهای لازم را برای اعزام به منطقه داشتند. بیولی به منزله آزمون نهایی بود: مامورانی بودند که دوره را طی کرده بودند، اما نقاط ضعفی داشتند؛ بیاحتیاط و بیبندوبار و هوسباز بودند، ثبات نداشتند یا دائمالخمر بودند و به دلایلی برای سازمان فایدهای نداشتند. اینها الزاما به دانشکده کارگاه ویژه شماره ۶ در اسکاتلند فرستاده میشدند که به کولر یا «دانشکده فراموشی» معروف بود.
کلبه اینوِرِلر، در منطقه کوهستانی سرد و دورافتاده هایلندز اسکاتلند، مثل آغلی بود که افراد فاقد صلاحیت را موقتا آنجا نگهداری میکردند. کارآموزان پذیرفتهنشده آنقدر در آن شکارگاه دور از جنگ میماندند تا اطلاعات سرّیشان کمکم فراموش شود و دیگر خطر امنیتی نداشته باشند. آنعمارت مختص ماموران بیمصرف بود؛ محلی بود برای قرنطینه کارآموزان رنجور؛ درست مثل گتوهای ملالآور.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.