تصفیههای گسترده استالینی مجموعه چشماندازهایی از تاریخ معاصر جهان شماره 5
درباره نویسنده نوح برلاتسکی:
نوح برلاتسکی (Noah Berlatsky) ویراستار کتاب تصفیههای گسترده استالینی، سردبیر وبلاگ کمیک و فرهنگی The Hooded Utilitarian است. او برای بسیاری از نشریات، از جمله Slate، Public Books، The Chicago Reader، Reason، The Comics Journal، The Baffler و The Atlantic درباره جنسیت، کمیک و فرهنگ نوشته است.
درباره مجموعه چشماندازهایی از تاریخ معاصر جهان:
به یاد آوردن هر رویدادی بستگی به نحوۀ به خاطر سپردن آن دارد. بهترین درک از تاریخ حاصل کندوکاو چشماندازهای مختلف است: دورههای زمانی متفاوت، فرهنگهای متفاوت، ایدئولوژیهای متفاوت.
مجموعه کتابهای «چشماندازهایی از تاریخ معاصر جهان» از دیدگاههای مختلف به رویدادهای سرنوشتساز تاریخ معاصر میپردازد. هر جلد با استفاده از منابع دست اول و دوم، اطلاعات زمینهای، مباحث پیرامونی و روایتهای اول شخص افراد نگاهی دارد به یکی از رویدادهای مهم تاریخ معاصر جهان. تمام کتابهای این مجموعه دارای فهرست مطالب توضیحی، گاهشمار، کتابشناسی و نمایه است. «چشماندازهایی از تاریخ معاصر جهان» به دانشجویان و پژوهشگران کمک میکند تا مهارتهای فکری و نقادانۀ خود را بهبود بخشند و بر آگاهی خود از جهان بیفزایند و درک بهتری از دیدگاههای بینالمللی در خصوص رویدادهای تاریخی پیدا کنند.
در تاریخ هر ملت رویدادهای سرنوشتسازی وجود دارد که برای آن ملت در حکم نقطهی عطف است و تأثیری فراتر از مرزهای آن دارد. این رویدادها که در برگیرندهی طیف کاملی از خصایص بشری است، از جمله خشونت، طمع و جهالت، و همچنین رشادت، دلاوری و قدرت تقریباً همیشه پیچیده است و جنبههای مختلفی دارد. دانشجوی تاریخ با مسائل چالشبرانگیز بسیاری مواجه است، با رویدادهایی مانند جنگ، جنبشهای اجتماعی و بلایای زیستمحیطی که دنیا را دگرگون میکند.
اما درک این رخدادهای مهم تاریخی در صورتی بهتر میشوند که از منظرهای گوناگون بررسی شوند؛ بررسی از دیدگاه افرادی که از نزدیک شاهد وقایع بودهاند یا از فاصلهی مکانی و زمانی دور آن را رصد کردهاند. این درک با فهم مباحث پیرامونی و کندوکاو در رویدادها و مسائل مهم از زوایای متفاوت بیشتر میشود. سرانجام، درک واقعی رویدادهای مهم تاریخی مستلزم اطلاع از تأثیر رویدادها بر انسان شیوههای اثرگذاری این رویدادها بر زندگی روزانه مردم در سراسر دنیاست.
درباره کتاب تصفیههای گسترده استالینی:
این کتاب از سه بخش تشکیل شدهاست. بخش اول کتاب به زمینه تاریخی تصفیههای استالینی پرداخته است. دیدگاه اول در این بخش نگاهی اجمالی به تصفیه بزرگ کردهاست. در این بخش روایت هیروآکی کورومیا از تصفیههای بزرگ و رئوس کلی برخی از مباحث تاریخی ثبت شدهاست.
دیدگاه دوم به بررسی مصائبی که برنامه پنج ساله استالین آفرید پرداختهاست. در این بخش توصیف روزنامهنگار ولزی از اوضاع روسیه در اوایل دهه ۱۹۳۰ ارائه شدهاست. در دیدگاه سوم درباره بازجوییهای همراه با شکنجه صحبت شدهاست. در این بخش گفتههای بیل جیمز نویسنده استرالیایی در کتابی درباره تجربیات زندانیان کولاک بیان شدهاست.
در دیدگاه چهارم محاکمه پزشکان متهم به توطئه بررسی شدهاست. در این بخش ارگان رسمی شوروی، پزشکان یهودی را به خیانت متهم میکند. در دیدگاه پنجم جانشین استالین، او و تصفیههایش را محکوم میکند. نیکیتا خروشچف جانشین استالین، شخصیت استالین و استفاده از وحشت را محکوم میکند.
در بخش دوم کتاب مباحث پیرامونی تصفیههای گسترده استالینی بررسی شده است. دیدگاه اول این بخش به اینکه تصفیه، واکنشی منطقی به فساد حزب کمونیست بود، پرداخته است. ماریو سوزا نویسنده کمونیست سوئدی معتقد است حزب کمونیست روسیه در دهه ۱۹۳۰ فاسد بود و تلاشهای استالین برای پاکسازی آن ضرورت داشت.
در دیدگاه دوم گفته شده که تصفیه ابزاری در دست استالین برای تثبیت بیرحمانه قدرت بود. بنابر استدلال ویلیام سیوئل نویسنده مارکسیست، استالین از تصفیه برای تحکیم قدرت بوروکراتیک خود و خیانت به انقلاب کمونیستی استفاده کرد. دیدگاه سوم در بخش دوم میگوید، تصفیه نتیجه نابخردانه بدگمانی (پارانویا) استالین بود.
دیدگاه چهارم اعلام کرد که میزان کشتههای دوران حکومت استالین کم، برآورد شدهاست. بنابر استدلال آر.جی.رومل استاد علوم سیاسی، استالین مسئول مرگ بیش از ۲۰ میلیون نفری است که ادعا شده باعث مرگشان شدهاست.
دیدگاه پنجم به مبالغه در تعداد کشتههای دوران استالین میپردازد. بنابر استدلال تیموتی اسنایدر استاد تاریخ، برآوردهای قبلی از کشتههای دوران حکومت استالین با شواهد جدید سیر نزولی یافته و نشان میدهد که تعداد افرادی که به دستور استالین کشته شدند، بیشتر از آنهایی نبود که به دستور آدولف هیتلر به قتل رسیدند.
دیدگاه ششم به این مساله میپردازد که جنایات استالین کمتر از هیتلر نبود. بنابر استدلال رون روزنباوم خبرنگار آمریکایی، جنایات استالین به اندازه جنایات هیتلر هولناک و اهریمنی بود. در دیدگاه هفتم بیان میشود که استالین به بدی هیتلر نبود. بنابر استدلال آویشای مارگالیت استاد فلسفه، از تعداد دقیق کشتهشدگان که بگذریم، نازیسم به لحاظ فلسفی بسیار اهریمنیتر از استالیسم بود.
دیدگاه هشتم بیان میکند که استالین هنوز در روسیه محبوب است. به گفته آدریان بلامفیلد خبرنگار، حکومت روسیه و روسها حسرت ثبات و قدرت دوران استالین را میخوردند. دیدگاه نهم میگوید که استالین در روسیه امروزی محبوبیتی ندارد. بنابر استدلال توماس شرلوک استاد علوم سیاسی، حکومت روسیه و مردم این کشور به شدت منتقد استالین هستند.
بخش سوم کتاب به روایتهای شخصی پرداخته است. دیدگاه اول به یاد روسیه شوروی دوران استالین نوشته شدهاست، اوئن متیوز از تجربیات آلکساندر سولژنیتسس – و پدربزرگ خودش- در گولاک میگوید. در دیدگاه دوم روایت دختری روس از دوران کودکیاش در دوران وحشت استالین میگوید. نینا مارکفنا زنی که در دوران وحشت استالین کودکی خردسالی بوده از خاطراتش میگوید.
در دیدگاه سوم نیکیتا خروشچف به تقبیح استالین و تصفیههای او میپردازد. نیکیتا خروشچف جانشین استالین و رهبر اتحاد شوروی از تجربیات شخصی اش با استالین و تصفیههای او میگوید. دیدگاه چهارم به دادگاه رودلف اسلانسکی پرداختهاست. یکی از جان به دربردههای مجارستانی از تجربهاش در دادگاه نمایشی استالینی میگوید. در دیدگاه پنجم خاطره زن جوان روس از گولاگ بیان شدهاست. زنی جوان که از خاطراتش در اردوگاههای کار اجباری شوروی میگوید.
قسمتی از کتاب تصفیههای گسترده استالینی:
«روند اول لزوماً عاری از وحشت نبود، اما بدان معنی هم نبود که عملیات هولناکی صورت گرفته باشد. «پاکسازیهای» پیدرپی درون حزب کمونیست معروف است. این پاکسازیها به اخراج نازیها از نهادهای دولتی آلمان پس از جنگ یا اخراج افراد مرتبط با پلیس مخفی و ترورهای سیاسی در اروپای شرقی پس از کمونیسم بیشباهت نیست، این پاکسازیها به معنی محفوظ نگه داشتن حزب از شر فرصتطلبان و دیگر عناصر نامطلوب بود. دو مسئله تصفیههای حزبی را گریزناپذیر میکرد. یکی آنکه حزب نیازمند شالوده سیاسی گسترده بود و میخواست بر تعداد اعضای خود بیفزاید، همان کاری که در سال ۱۹۱۷ وقتی حزب از خفا به در آمد و بهسرعت توسعه یافت انجام داد؛ حزب مجبور بود خلوص و یکدستی خود را به عنوان حزب کمونیست پیشرو حفظ کند.
دیگر آنکه نظام تکحزبی دیکتاتوری و فقدان تکثرگرایی تصفیه را الزامی میساخت. افرادی که میخواستند فعالیت سیاسی داشته باشند، حتی آنهایی که با حزب کمونیست سر سازگاری نداشتند، چون جایی برای رفتن نداشتند پس وارد حزب کمونیست میشدند و در داخل حزب کمونیست مترصد فرصتی برای باز شدن راهی پیش پایشان میماندند، از این رو حزب از سوی مخالفانی که بایست کنار گذاشته میشدند تضعیف میشد. پژوهشگران حامی «تمامیتخواهی» نظریهای پیچیده برای حفظ شوروشوق انقلابی حزب با حذف فساد و کجروی ساختند که «تصفیه مداوم» را ضروری میساخت.
وقتی رهبران حزب تصمیم به تغییر ناگهانی و بنیادی خط مشی خود گرفتند متوجه شدند روند تصفیه دایم کفاف نمیدهد. از این رو حزب کمونیست به صورت دورهای دست به دامان عملیات تصفیه در سطح حزبی شد. در فاصله سالهای ۱۹۱۸-۱۹۱۹، که حزب بهشدت درگیر جنگ داخلی با ضدانقلابیون بود, تصفیههایی رخ داده بود.
اولین عملیات بزرگ تصفیه در سطح حزبی در فاصله سالهای ۱۹۲۱-۱۹۲۲ رخ داد، یعنی هنگامی که حزب به سبب الزامات اقتصادی مجبور شد با ازسرگیری دوباره و جزئی روابط بازارمحور از جنگ انقلابی به بازسازی اقتصادی صلحآمیز عقبنشینی کند («سیاست اقتصادی نوین» یا انایپ). این تصفیه تعداد اعضا را تقریباً به یکچهارم کاهش داد.»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.