تاروت
درباره کتاب تاروت:
مهندس رازک مهرنیا، پس از تحمل یک دورهی بیکاری و روزگاری طاقتفرسا درست وقتی اوقاتش را با تاروت پر میکند در راستایش در تلاش است تا به یک مجموعهی فنی و مهندسی عمرانی راه پیدا کند.
مجموعهای که رویای اوست و توسط یک فرد باهوش و کاردان اداره میشود ، ورود به این سازمان ساده نیست.
رازک مهرنیا با برنامه ریزیهای مشخص و مقدمات از پیش تعیین شده باید وارد عمل شود همه چیز عادی است اما سازمان با یک هوش سیاه و غیر قابل نفوذ اداره میشود که کار را برای رازک مهرنیا سخت و سختتر میکند!
قسمتی از کتاب تاروت:
اینجا جای دنجی نیست، البته هست اما نه برای من؛ برای آدمهای اهل دوسیب و موهیتو… اینجا به درد کسایی میخوره که دلشون میخواد مخلوط بوهای اسپرسو و موکا و فرانسه رو با توتون و تنباکوهای معطر به اسانسهای دوزاری استشمام کنن! اما من الی این همه دود داشتم خفه میشدم، اگر مجبور نبودم، به ایستگاه سلامت سر نبش خیابون رفته بودم و یه آب طالبی پر از شکر و کف سفارش میدادم. اما اینجا روی این صندلی ناراحت لهستانی که احتماال رویهی چوبیش هر کیس دیگهای رو برای سلفیهای پشت سر هم منقلب میکرد، مجبور بودم به ژله ای که کنار بستنیم نقش دکور رو بازی میکرد خیره بشم.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.