ادوارد براون و ایران
درباره نویسنده حسن جوادی:
حسن جوادی نویسنده کتاب ادوارد براون و ایران، در سال ۱۳۱۷ در تبریز متولد شده و تحصیلات دانشگاهی خود را در همان شهر انجام دادهاست. او در ۱۹۵۹ به پاریس رفته و در دانشگاه سوربن ادامه تحصیل داد، و در ۱۹۶۰ در دانشگاه کیمبریج به دوره دکترای ادبیات انگلیسی قبول شد. جوادی در ادب انگلیسی استادانی چون اف. آر. لویس و ریموند ویلیامز، و در ادبیات فارسی استادانی چون آرتور آربری و مینورسکی داشتهاست. او درجه دکتری خود را در ۱۳۴۵ از دانشگاه کیمبریج گرفت. عنوان رساله او «تأثیر ادبیات فارسی بر روی ادب انگلیسی با تأکید بخصوص دربارهٔ قرن نوزدهم». این کتاب در ۱۹۸۵ در کلکته و در ۲۰۰۵ در کالیفرنیا چاپ شد.
حسن جوادی از سال ۱۹۶۳ به عنوان مدرس ادبیات فارسی در کیمبریج شروع به تدریس کرد، و در سال ۱۹۶۵ پروفسور آربری را در کار ترجمه ۴۰۰ غزل از دیوان شمس یاری کرد. جلد اول این کتاب در ۱۹۶۸ چاپ شد، و جلد دوم این کتاب را جوادی پس از مرگ آربری که در همان سال اتفاق افتاد حاضر کرد و هر دو جلد را تحشیه کرده به چاپ رساند.
حسن جوادی مدت یازده سال در دانشگاه تهران تدریس کرد و مدتی هم رئیس گروه زبان و ادبیات انگلیسی شد. او طی این سالها کتابهای «گذری به هند» از فورستر، «نامههایی از تبریز» از ادوارد براون، «وحی و عقل در اسلام» از آربری، «تاریخ ادبیات آمریکا» از ویلیس ویگر را از انگلیسی و نمایشنامه «مده» را از فرانسه ترجمه کرد.
جوادی در سال ۱۹۷۷ به دانشگاه برکلی رفت، که قبلاً هم دو سال در آنجا دهه ۱۹۷۰ تدریس کرده بود. این بار ۱۴ سال در این دانشگاه تدریس کرد، او در ۱۹۹۰ بازنشسته شد و به خبرنگاری و تدریس در دانشگاههای مختلف پرداخت. کارهای روزنامهنگاری او در آسیای مرکزی و اشنگتون بود، و در دانشگاههای کاتولیک جرج واشینگتن تدریس کردهاست. از کارهای تحقیقی او «تاریخ طنز در ادبیات» فارسی است که اول به انگلیسی و بعداً به فارسی نشر یافتهاست. «ایران از دیده سیاحان اروپایی» تحقیقی است که از قدیمترین ایام تا قرن شانزدهم میرسد.
درباره کتاب ادوارد براون و ایران:
ادوارد گرانویل براون یکی از مشهورترین خاورشناسانی است که در ایران به شهرت رسید. او در هفتم فوریه ۱۸۶۲ میلادی در گلاسترشر شهری در جنوب انگلیس دیده به جهان گشود. وی تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشگاه ایتن آغاز کرد و علیرغم میل پدرش که علاقهمند بود، فرزندش مهندسی نام آور شود به پزشکی علاقه نشان داد و در ۱۸۷۹میلادی در دانشگاه «کمبریج» به تحصیل این رشته پرداخت اما در کنار آموزش طبابت، وقت خود را به مطالعه کتاب های فارسی و گفت و گو با دوستان ایرانی خود میگذرانید. یکی از ایرانیان مشهوری که براون با او آشنا شد، درویشی به نام حاجی پیرزاده بود. درباره چگونگی این آشنایی در سفرنامه پیرزاده این طور آمده است:
«حاجی پیرزاده در سفر دوم فرنگ (۱۸۸۵ میلادی) با ادوارد براون که در آن ایام تازه آموختن زبان فارسی را شروع کرده بود، آشنا میشود. کار این آشنایی به دوستی میکشد. آن چنان که براون از حاجی پیرزاده لقب «مظهرعلی» را اخذ میکند.» این آشنایی باعث شد که براون از ایران شناخت بیشتری پیدا کند و خود را برای سفر به این کشور آماده کند. براون قبل از سفر به ایران از وزارت امور خارجه کشور خود خواست تا او را به ایران بفرستند، چنانچه میگوید: «نظر به اینکه السنه فارسی و عربی و ترکی را میدانستم به مقامات رسمی مراجعه نمودم و از آنها درخواست کردم که مرا به عضویت امور خارجه بپذیرند و با سمت کنسولی یا عضو سفارت انگلستان به ایران بفرستند.»
البته این ایرانشناس انگلیسی در آغاز سفرنامه خود سه هدف عمده از سفر به ایران را مطالعه درباره «امراض موجود در ایران، سیاحت و گردش و تکمیل زبان فارسی» ذکر کرده است و می نویسد: «بنابراین من میتوانستم در آن سفر هم راجع به امراضی که در ایران هست، مطالعه بکنم و هم آن کشور را از نزدیک ببینم و نواقص زبان فارسی خود را رفع نمایم.» اگرچه مطالعه سفرنامه او گویای آن است که مورد اول از همان آغاز حقیقت نداشته زیرا او نیز به صراحت اعتراف میکند که من برای طبابت سفر نمیکند. وی در ایران به کلی شغل طبابت را کنار میگذارد و آن را از همه مخفی میکند، چنانچه در واقع شناختن ایرانیان و روحیه و نبوغ ایران بزرگترین هدف او از این سفر به ایران بود و ۲هدف دیگر یعنی تکمیل زبان فارسی و شناخت بیماری های ایران اهداف جنبی بوده است.
قسمتی از کتاب ادوارد براون و ایران:
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.