آن ماری الهه زیبایی
درباره نویسنده یاسمینا رضا:
یاسمینا رضا (Yasmina Reza) نویسنده کتاب آن ماری الهه زیبایی، (زادهٔ ۱ مه ۱۹۵۹ در پاریس) نمایشنامهنویس، بازیگر، رماننویس و فیلمنامهنویس فرانسوی و برنده جایزههای بسیار است. پدرش ژان رضا نیمه ایرانی، نیمه روس و نوازنده غیرحرفهای پیانو و مادرش اهل مجارستان (بوداپست) و نوازنده ویلن بود. پدر و مادرش هر دو یهودیالاصل (پدرش ایرانی-روس و مادرش مجارستانی) بودند. یاسمینا در مدرسه «سنت کلود»، دانشگاه «نانتر» و «اکول ژاک لوکوک» تحصیل کرد.
نخستین نمایشنامه رضا در سال ۱۹۸۷ منتشر شد: “گفتگوهای پس از یک خاکسپاری” موفقیت این نمایشنامه، به عنوان اولین اثر یک نمایشنامهنویس جوان، چشمگیر و تحسین برانگیز بود، به گونهای که این نمایشنامه توانست جایزه مولیر را از آن خود کند. اما نمایشنامهای که یاسمینا رضا را به عنوان یک نبوغ درخشان در عرصه نمایشنامه نویسی به همگان شناساند، نمایشنامهای بود با نام “هنر” که در سال ۱۹۹۴ منتشر شد. محبوبیت و اجراهای متعدد از “هنر” سبب شد تا ۴ سال بعد، و در سال ۱۹۹۸ جایزه تونی نیز به این نمایشنامه تعلق گیرد.
لحظات دراماتیک و گفتگوهای پر فراز و فرود در روابط انسانها، ویژگی اصلی نمایشنامههای یاسمینا رضاست. البته او بعدها به رمان نویسی نیز روی آورد. “حرمان” نخستین رمان این نویسنده است که در سال ۲۰۰۳ منتشر شد و نشان داد که یاسمینا رضا در عرصهی رمان نویسی نیز استعداد قابل توجهی دارد. سه روایت از زندگی، سوار بر سورتمهی آرتور شوپنهاور، یک نمایش اسپانیایی، خدای کشتار، تصویر زیبا و مرد اتفاقی عناوین تعداد دیگری از آثار یاسمینا رضاست.
درباره کتاب آن ماری الهه زیبایی:
رمان آن ماری الهه زیبایی، یک مونولوگ کوتاه توسط رضا رماننویس و نمایشنامهنویس برنده جایزه، زندگی و حرفه آن ماری را دنبال میکند. آن ماری پس از بزرگ شدن در سن سور آن ژر، فرانسه، مکه بازیگران، با اشکال بازیگری روبهرو میشود و در در 19 سالگی برای تست بازیگری به پاریس سفر می کند. در آنجا با هنرپیشه معروف ژیزل فایول آشنا می شود که منبع تأثیر و شیفتگی او می شود.
آن ماری با حرکت به جلو و عقب در زمان، نقش های متعدد خود را روی صحنه زنده میکند و از نقش هایی که از او گذشته اند ابراز تاسف می کند. او در توصیف خانوادهاش میگوید شوهرش کسلکننده و منظم است، اما به نحوی خوب، و اینکه پسرش بدون شک ارزانترین کوزه را پس از مرگش خواهد خرید. همانطور که او پیر می شود و به سمت پایان زندگی خود پیش می رود، نتیجه می گیرد: “شما به عنوان آدم های کوچک شروع می کنید و در نهایت آدم های کوچکی هستید.” آن ماری اغلب به خود سوم شخص اشاره می کند، انگار که او شخص دیگری است.
قسمتی از کتاب آن ماری الهه زیبایی:
خانم، من اهل سَنسوردان ژِر هستم، خطهای که مردمش درازکش نمیمانند بچه که بودم، معادن زغالسنگ و کمپانی تئاتر پروسپر ژینو در سَنسوردان ژِر هنوز فعال بودند بازیگران سنسور را میدیدیم که در شهر رفتوآمد میکردند. آنها تنهایی یا دوبهدو در میدان قدم میزدند؛ بهخصوص یکشنبهها بهخاطر بازار آخر هفته همواره میتوانستم اسم همهشان را بگویم داشتم برای خودم زمزمه میکردم آرمان شُوال، پروسپر ژینو، مادلن پوگلیریَن، دزیره گوئلد، ژرژیا گلازِر، اودت اُردونو همهشان را خوب میشناختم … جستوخیزی میکنم. البته کمی بله… از خودم پرسیدم آیا بعد از اینکه بدنم را سوزاندند، پروتز تیتانیوم را نیز با خاکسترم در کوزه میگذارند؟ خانم، آنها که سوادش را دارند، میگویند روح فوراً از بدن خارج میشود و تو قادر خواهی بود خودت را ببینی خودت را خواهی دید که به زیرِ زمین میروی تا محصور بشوی برای همین چیزهاست که میگویم سوزانده شوم.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.