گفتوگو با ابوالحسن نجفی
درباره نویسنده امید طبیب زاده:
امید طبیبزاده نویسنده کتاب گفتوگو با ابوالحسن نجفی، با نام کامل امید طبیبزادهٔ قمصری (زادهٔ ۲۹ اردیبهشت ۱۳۴۰ در تهران) زبانشناس ایرانی و استاد زبانشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است. فعالیتهای پژوهشی او عمدتاً درزمینهٔ واجشناسی، آواشناسی، وزن شعر فارسی، دستور وابستگی و دستور زبان فارسی است. طبیبزاده دوره کارشناسی زبان انگلیسی را در دانشگاه شهیدباهنر کرمان و دوره کارشناسی ارشد و دکتری زبانشناسی را در دانشگاه تهران گذراند.
او از سال ۱۳۷۸ تا ۱۳۹۵ در دانشگاه بوعلی سینا مشغول تدریس بود و مدتی سردبیری مجلات پژوهشهای ایرانشناختی (به زبان آلمانی) و پژوهشهای زبانشناسی تطبیقی را برعهده داشت. طبیبزاده در چهارمین و هشتمین دوره جشنوارهٔ نقد کتاب، برگزیدهٔ بخش زبانشناسی بود و برای نگارش کتاب دستور زبان فارسی برگزیده جشنواره فارابی شد.
درباره کتاب گفتوگو با ابوالحسن نجفی:
ابوالحسن نجفی در زمرۀ نسلی است که برای نخستین بار عرصۀ فرهنگی را مستقل از سیاست و اقتصاد دانستند و فرهنگ را سکوی پرش به مقام سیاسی نکردند. مراد از نسل در اینجا، نسل فرهنگی است نه نسل زیستشناختی. ابوالحسن نجفی که متولد سال 1308 است، در میان نسل متولدان ده سال بین 1300 تا پایان 1309 قرار میگیرد که همچون هوشنگ ابتهاج، مهدی اخوان ثالث، محمدعلی اسلامی ندوشن، هوشنگ ایرانی، سیمین بهبهانی، عبدالله توکل، پرویز داریوش، سیمین دانشور، نجف دریابندری، احمد شاملو و …، خصلت اصلی آنان این است که فرهنگ را درست در ردیف سیاست و اقتصاد عرصۀ فعالیت مستقلی دانستند نه سکوی پرش به مقام سیاسی.
مهمترین موردی که نشان میدهد اعتدال ابوالحسن نجفی تا چه اندازه آگاهانه است، رویکرد او به «مدرنیته» است. نجفی از معدود کسانی بود که در جامعۀ ما نسبت به هر چیز مدرن حساسیت دارند؛ یعنی صاحب قوهای است که در زبان فرانسه به آن sensibilite modern میگویند.
این کتاب دربرگیرندۀ متن گفتگویی است که با استاد ابوالحسن نجفی که پیش از این در «جشننامه ابوالحسن نجفی» منتشر شده بود. متن مصاحبه در این کتاب، عیناً همان است که در آن جشننامه آمده و جز اصلاح یکیدو اشتباه بسیار جزئی، هیچ تغییری در آن داده نشده است.
اما مطالب این کتاب تفاوتهایی دیگری نیز با جشننامه دارد؛ از جمله اینکه در این کتاب مقالهای از منوچهر بدیعی آمده با عنوان «ابوالحسن نجفی؛ مرد آموختن و آموختن» که در اینجا آمده است؛ دوم اینکه فهرست راهنمای نسبتاً مفصلی به کتاب افزوده شده که کار پژوهشگر را در پیداکردن مطلوب خود از این مصاحبه که مملو از نام افراد و مجلات و آثار گوناگون است، بسیار راحت می کند. سوم اینکه در بخش «فهرست آثار ابوالحسن نجفی» که آن نیز از «جشننامۀ ابوالحسن نجفی» گرفته شده، چند کتاب تألیفی دیگر از نجفی که پس از انتشار «جشننامه» منتشر شده است، اضافه شده است.
بخش نخست گفتگو با نجفی در این کتاب، با خاطرات او از کودکی تا زمان مصاحبه آغاز شده است. این بخش طی دو گفتگو در سال 1383 انجام شده و از جملۀ خواندنیترین بخشهای کتاب است؛ زیرا نهتنها خواننده را زندگی پرفرازونشیب زندگی نجفی آشنا میکند، بلکه بخشهایی از تاریخ معاصر ایران را به گونهای ملموس و روشن و زنده پیش روی میگشاید.
بخش دوم گفتگو دربارۀ «ترجمه» است. این بخش مربوط میشود به سؤال و جوابهای بدیعی و نجفی و البته بحثهایی که بدیعی برمیانگیخت. یکی از مهمترین دلمشغولیهای نجفی در تمام دوران فعالیتهای فرهنگیاش به امر ترجمه مربوط شده است و این بخش خواننده را با بسیاری از تجارب و دیدگاههای او در زمینۀ ترجمه آشنا میکند.
گفتگو دربارۀ «ادبیات» بخش سوم گفتگو را شکل میدهد. در این بخش اطلاعات بسیار مفیدی دربارۀ ادبیات معاصر و بهویژه اصحاب «جنگ اصفهان» به دست آمده است.
در چهارمین بخش گفتگو به «فرهنگنگاری» پرداخته شده است. در این جلسه بیش از هر چیز به «فرهنگ فارسی عامیانه» پرداخته شده و نجفی در پاسخ به سؤالات، بسیاری از فنون و ریزهکاریهای فرهنگنگاری را که تاکنون مجالی برای بیان و نوشتن آنها پیدا نکرده بود، بهروشنی و با حوصلۀ بسیار شرح داده است.
در بخش پنجم گفتگوها به کتاب «غلط ننویسیم» پرداخته شده است. در این بخش خواننده میتواند برای اولین بار پاسخهای نجفی را به نقدها و نیز توضیحا و نظریات جدید وی دربارۀ برخی مدخلهای «غلط ننویسیم» را مطالعه کند.
کسانی که با کارهای نجفی در زمینۀ وزن شعر آشنایی دارند و آثار او را مطالعه کردهاند، میدانند که او بیش از سی سال روی طبقهبندی اوزان شعر فارسی کار کرد و با وجود اصرارهای فراوانی که به او میکنند، مطلب چندانی دربارۀ ویژگیهای دستگاه ابداعیاش چاپ نکرده بود. آخرین بخش گفتگو دربارۀ «وزن شعر» است. از نکات مهم این گفتگو این بخش کتاب است که نجفی در آن تمام نظراتش را دربارۀ قواعد و اختیارات و استثنائات شعر فارسی یکجا و به طور کامل بیان کرده است و دیگر اینکه توضیحاتی دربارۀ دستگاه طبقهبندی ابداعیاش از اوزان شعر فارسی به دست داده است.
قسمتی از کتاب گفتوگو با ابوالحسن نجفی:
طبیب زاده: استاد، لطفاً بفرمایید کجا و در چه خانوادهای متولد شدید و ایام کودکی را چگونه گذراندید.
نجفی: خانواده نجفی خانواده بسیار وسیعی است، اما من تنها عضوی از این که خانواده هستم در شهر نجف به دنیا آمده است. پدرم برای تحصیل علوم دینی به آن آمده و مجتهد جامع الشرایط بود. وقتی که به ایران برگشت، مصادف بود با دوره رضا شاه. آن زمان مدارس و نهادهای فرهنگی به سبک جوامع غربی در ایران تأسیس شده بود، و از این حیث ایران شباهتی به مثلاً ده سال پیش از آن تاریخ که پدرم عازم نجف شده بود نداشت. اگر در نجف می ماندیم، شاید من هم مانند برادرم که نه سال از من بزرگتر بود، به شیوه قدیم تحصیل میکردم، اما در ایران وضع فرق میکرد، مخصوصاً که پدرم هم آدم بسیار روشنی بود و عقایدی نو داشت.
همواره از قول حضرت امیر میگفت که فرزندانتان را مطابق روح زمانه پرورش دهید. وقتی به ایران آمدیم، شناسنامه تازه مرسوم شده بود. پدرم سال تولد مرا دو سال زودتر از زمان واقعی آن در شناسنامهام ثبت کرد، زیرا میخواست مرا در پنج سالگی به مدرسه بگذارد. یعنی الان من مطابق شناسنامه ام متولد ۱۳۰۶ هستم. البته پدرم کار خوبی نکرد و ای کاش من هم مثل بقیه بچهها در هفت سالگی به مدرسه میرفتم، چون کودک ضعیف و مریض احوالی بودم و نمی توانستم در مدرسه با بچه هایی که دو سال از من بزرگتر بودند همگامی کنم.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.