گزارش یک زندگی (خاطرات علیاکبر سیاسی)
دکتر باستانی پاریزی: معلمین ما که پدران روحانی ما به شمار میروند ـ همه شاگردان مکتب استاد دکتر سیاسی بودهاند، خود ما در مکتب ایشان درس آموختهایم، و فرزندان ما شاگردان شاگردان مکتب همین استادند.
… بهترین و سزاوارترین دانشمندان و اهل علم مملکت را از اکناف جمع کرد و کسوت استادی پوشاند و کوششهای پراکندهی آنان را در « صورت مجموع» تحت عنوان تعلیمات دانشگاهی سر و صورت بخشید…
دکتر عزتالله نگهبان: فعالیتهای علمی، فرهنگی سازنده و مفید جناب آقای دکتر سیاسی به عالم تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش از نمونههای کمنظیری است که در گسترش فرهنگ و آموزش کشور ما مشاهده میگردد… آقای دکتر علیاکبر سیاسی نمونهای بارز از یک انسان کامل و استاد واقعی است که عمر خود را وقف پیشرفت علم، دانش، فرهنگ و دانشگاه نموده و در این رهگذر از بذل توجه و توان دریغ ننموده است.
قسمتی از کتاب گزارش یک زندگی:
مخالفت وزرای فرهنگی که بعد از من آمدند، چنان که پیش از این اشاره شد، زیاد شگفتانگیز نبود. مخالفت سایر مقامات… از این جهت بود که راه اعمال نفوذ آنها در دانشگاه به کلی بسته شده بود و اگر کوچکترین خواهش یا تقاضای آنها با مقررات دانشگاه مخالفت داشت بیچون و چرا رد میشد. من در این باب اصولی و بسیار سختگیر بودم و این سیاست را برای مسجل ساختن استقلال دانشگاه لازم میدانستم. پس بیجهت نبود که بعضی از آنها در مجلس پشت تریبون اعتراض کنان میگفتند: «دکتر سیاسی دیکتاتور شده، دولت در دولت تشکیل داده است و به هیچکس اعتنا ندارد.»
از آن پس استادان و به طورکلی دانشگاهیان در اجتماع ایران قرب و منزلتی پیدا کردند و مورد احترام قرار گرفتند، تا آن جا که کسانی که شرایط علمی کافی داشتند حاضر شدند از مقامات بالایی که داشتند چشم بپوشند و با رتبهای پایینتر به معلمی دانشگاه استخدام شوند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.