گاو از بزرگان است
درباره نویسنده اسماعیل امینی:
اسماعیل امینی نویسنده کتاب گاو از بزرگان است، متولد دی ماه ۱۳۴۲ در تهرانخلاصه ای از فعالیت های ادبی: از روزگار نوجوانی به دو زبان فارسی و ترکی شعر میسروده و بخشی از فعالیت ادبی وی در حیطۀ نقد ادبی و پژوهش است. در میان گونههای ادبی به طنز تمایل بیشتری دارد و سالها با مطبوعات در حوزههای گوناگون همکاری کرده است واز جمله عضو تحریریۀ نشریات گل آقا بوده است. در جشنوارههای بسیاری عنوان کسب کرده است و ازجمله در جشنواره بینالمللی طنز، به رتبۀ نخست بخش پژوهش دست یافت و در جشنوارۀ فجر نیزصاحب عنوان برتر دربخش فعالیتهای ادبی شد.
او علاوه بر تدریس در دانشگاه و همکاری با مطبوعات ادبی، عضو شورای عالی شعر و شورای عالی موسیقی صداو سیما میباشد. و نیز با پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی همکاری دارد. داوری در جشنوارههای گوناگون ادبی بخشی از فعالیت ادبی وی در این سالها بوده است. در حوزۀ ترانه و تصنیف نیز آثار فراوانی ساخته که توسط موسیقی دانان و خوانندگان برجستۀ کشور اجرا شده است.
درباره کتاب گاو از بزرگان است:
کتاب گاو از بزرگان است، با شیوه ی طنزآمیز، 159 داستان کوتاه را روایت می کند. داستان هایی که به شکلی طنازانه به مسائل و مشکلات جاری کشور به ویژه در مورد برهه سرنوشت ساز انتخابات می پردازد. همچنین کتاب از زبان گیاهان، جانوران و اشیاء و سایر موجودات به بیان مطالبی روی می آورد. یکی از داستان های کتاب به نام «گاو چیزی نگفت» روایتی کوتاه و طنزآمیز از مرواده میان بز و یک گاو است.
قسمتی از کتاب گاو از بزرگان است:
کتاب اداری که وارد کتابخانه شد، چندتا از کتابهای تازه منتشرشده اطرافش جمع شدند.
رمان زرد گفت: سلام قربان، خواهشن(!) دستور بدهید سهمیه کاغذ ما را بیشتر کنند. به هر حال ما کتابهای مردمی هستیم و آمار کتابخوانی را بالا میبریم.
کتاب لغت زیر لب گفت: خواهشن؟! سوادت را بنازم دلبر!
کتاب اداری گفت: ما بنا نداریم در امور اجرایی ورود پیدا کنیم(!) چند سالی است که زدهایم به کار پژوهش و تألیف و برای خودمان وزنهای شدهایم در عرصه علم!
کتاب شعر گفت: بله.. «خود پیداست از زانوی تو!» سه تا جمله فرموده با چهارتا غلط! واقعا ایشان یکهتاز تمام عرصهها هستند و فاتح تمام تپهها!
کتاب طنز گفت: گرچه تپه همتراز قاف نیست/ تپهسازی کار هر علاف نیست
کتاب فرمایشی گفت: اینجا کتابخانه است، لطفا سکوت را مراعات کنید.
کتاب ترجمه گفت: سکوت در فرآیند خویش کاری هستیشناختی، نوعی پروبلماتیک پیشاهایدگری است!
کتاب کوچه گفت: جون بچههات خودت فهمیدی چی گفتی؟
کتاب حکت گفت: پیچیدهباش تا احترام و عظمت داشته باشی. نامفهوم باش تا مردم حساب کار دستشان بیاید و از تو توقعی نداشته باشند.
کتاب اداری به کتاب ترجمه گفت: من همین الان شما را به عنوان دبیر علمی سمینار هستیشناسی پیشاهایدگری انتخاب کردم!
کتاب زرد گفت: جانمیجان، بوی سفر خارجی و عطر و ادوکلن و استیک و صفای سلفیگرفتن با ایفل!
کتاب فرمایشی آب دهانش را قورت داد و آهسته گفت: رایحه خوش خدمتگزاری در راستای اعتبارات مصوب!
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.