کینیاس و کایرا
درباره نویسنده هاکان گوندای:
هاکان گوندای (Hakan Günday) نویسنده کتاب کینیاس و کایرا، نویسندهی ترک است. او در سال 1976 در جزیره رودس متولد شد.
درباره کتاب کینیاس و کایرا:
دو هم سفر و همراه در مسیر پرپیچ وخم تباهی که با وجود شباهتهای فراوان، تفاوتهایی بنیادین نیز باهم دارند؛ تفاوتهایی که در پایان، دو سرنوشت کاملا متفاوت برای آنها رقم میزند.
در بخش نخست رمان، با عنوان «کتاب اول: کینیاس، کایرا و زندگی» که از 26فصل تشکیل شده است، این دو دوست قدیمی، به تناوب و فصل در میان، روایت داستان را برعهده میگیرند، به گونهای که راوی فصلهای فرد کایرا و راوی فصلهای زوج کینیاس است. این بخش که شامل ماجراهای تبهکارانه آنها در ساحل عاج، لیبریا، غرب آفریقا و سپس مکزیک است، مقدمهای حساب شده و راهگشا به شمار میرود برای دو بخش بعدی رمان، به ترتیب با عنوانهای «کتاب دوم: راه کایرا» و «کتاب سوم: راه کینیاس».
البته از عناوین بخشهای سه گانه کتاب میتوان حدس زد که پس از پایان یافتن بخش نخست رمان که حاوی زندگی مشترک این زوج مخوف است، راه آنها از یکدیگر جدا شده است و دو بخش بعدی رمان، شرح روایتهای عمدتا درونی و ذهنی این دو شخصیت عصیانگر و هنجارشکن اجتماعی است از مسیرهای متفاوتی که برای ادامه حیات و چه بسا مرگ خود برگزیده اند!دراین میان، کایرا که سه سالی در دانشکده پزشکی تحصیل کرده (ص71)، در دوران نوجوانی و جوانی به شدت کتاب خوان و فیلم بین بوده و رؤیای نوشتن یک دایرةالمعارف را در سر میپرورانده است (ص121) و بنا به نظر کینیاس، «می توانسته است یک نویسنده چیره دست شود (ص55)؛ یا اگر در زمان مناسب به دنیا میآمده، میتوانسته رهبری سیاسی یا حتی بیشتر از آن باشد و اکنون کارش به جایی رسیده که بازهم بنا به نظر دوستش کینیاس یک لشکر روان شناس هم نمیتونن خوبش کنن (ص176)».
البته خود کایرا هم بارها به این نکته اشاره میکند که ذهن و درونش مریض است. مثلا در صفحه185 و حین تفلسُف درباره تنهایی، چنین میگوید: «البته این را برای افرادی که سلامت روحی و روانی دارند و فقط یک شخصیت درونشان میپرورانند، نمیگویم. روی صحبتم با انسانهایی مثل خودم است که درونشان هزاران روح را حمل میکنند.» یا در جایی دیگر، چنین روایت میکند: «از انسان و از همه موجودات چِندشم میشود. خسته شده ام بس که از خودم متنفر بوده ام و اکنون دیگر هیچ حسی دراین باره ندارم (ص215).» البته کینیاس هم از این نظر، توفیرِ چندانی با کایرا ندارد و به عنوان مثال، در صفحه131 چنین میگوید: «حتی میتوانم صدای چرخیدن زمین را هم بشنوم. مغزم به قدری درد میکند که انگار میخواهد هزار تکه شود.»
حیف است این نکته را ناگفته بگذاریم که رابطه کینیاس و کایرا رابطهای عجیب و پرفرازوفرود است. این دو که بارها جان یکدیگر را نجات داده اند (ص49)، در مواردی، به روی هم اسلحه نیز میکشند (ص12)! به قول کایرا: «بعضی وقتها نسبت به کینیاس آن قدر احساس غریبگی میکردم که انگار به عنوان یک مفت سوار بیگانه سرراهی [یا همان اتواستاپ زن] سوار اتومبیلش شده ام. بعضی وقتها هم احساس میکردم خدای رؤیاها و آرزوهایم، از دهانِ او با من صحبت میکند (ص51).» البته در همان صفحات آغازین رمان، کایرا به نکتهای کلیدی از دوران نوجوانی خود اشاره میکند: «در مواجهه با موقعیتهای یکسان، احساساتم با تمام کسانی که میشناختم فرق داشت. آیا متفاوت بودم تا متفاوت به نظر برسم یا این گونه متولد شده بودم؟ (ص18)»؛ یا در اواسط کتاب و در قالب یکی از بی شمار حدیث نفسهای کایرا، هنگام مقایسه خودش با یک خلاف کار دیگر به نام فرناند، میخوانیم: «او نیز مانند من برای زندگی آدمها ارزشی قائل نبود و مثل من بی وجدان بود. با این تفاوت که او بعد از تلاشهای بسیار، انسانیتش را از دست داده بود، ولی من ناقص الخلقه به دنیا آمده بودم (ص380).»
همچنین، رمان سرشار است از اشارات کوتاه و گذرا به اسامی نویسندگان و کتابها و فیلمهایی که ظاهرا در خلق این رمان درخشان مؤثر بوده اند و چنین به نظر میرسد که هاکان گوندای، با این اشارات لطیف، ادای دینی کرده است به خالقان آن آثار. به عنوان نمونه، نام بردن از فیلم «پرتقال کوکی» کوبریک در صفحه187، یادآور شخصیت ضداجتماع آن اثر سینمایی و هم ذات پنداری کایرا با اوست، یا اشاره به «بانی و کلاید»، زوج سارق و قانون شکن آمریکایی در صفحه135 که گویی اسلافِ کینیاس و کایرا هستند یا اشاره به کتابهای «مارکی دوساد» در صفحه113 و رمان «سفر به انتهای شب» لویی فردینان سلین در صفحه120 که عملا زرادخانههای ایدههای گوندای در خلق رمان حاضرند و بالاخره، شاید از همه جذاب تر، نام گذاری قاتلی مَجار در صفحه326 با نام بِلا است که یادآور کارگردان بزرگ و پریشان مجارستانی، بِلاتار است. همچنین، خالق فیلم متفاوت و هفت ساعته «تانگوی شیطان» که بر اساس رمانی با همین عنوان ساخته شده است، از نویسنده بازهم پریشان و مجار، لاسلو کراسناهورکایی.
قسمتی از کتاب کینیاس و کایرا:
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.