کد رز
درباره نویسنده کیت کوئین:
کیت کوئین (Kate Quinn) نویسنده کتاب کد رز، نویسنده پرفروش داستانهای تاریخی نیویورک تایمز و یو اس تودی است. او که اهل جنوب کالیفرنیا بود، در دانشگاه بوستون تحصیل کرد و در آنجا مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد در صدای کلاسیک را دریافت کرد. او چهار رمان در حماسه ملکه روم و دو کتاب در دوران رنسانس ایتالیا نوشته است، قبل از اینکه به قرن 20 با “شبکه آلیس”، “شکارچی” و “کد رز” روی آورد. همه به چندین زبان ترجمه شده است. کیت و همسرش اکنون در سن دیگو با سه سگ نجات زندگی میکنند.
درباره کتاب کد رز:
مجله کتابخانه: «ترکیبی ماهرانه از عشق، رمزوراز و تعلیق که برای دوستداران این ژانرها و برای طرفداران کیت کوئین جذاب خواهد بود.»
بئاتریس ویلیامز: «تحقیقات دقیق و شخصیتپردازی بیعیبونقص کیت کوئین در کتاب کد رز، جذاب و زیبا اجرا شده است.»
سلیا ریس: «یک بازی پیچیده از عشق! کتاب کد رز یک اثر خواندنی و بسیار خوب است.»
سال ۱۹۴۰. درحالیکه انگلستان برای مبارزه با نازیها آماده میشود، سه زن کاملاً متفاوت به بلِچلی پارک، مکانی مرموز در حومۀ شهر، میپیوندند، جایی که بهترین نوابغ بریتانیا برای شکستن کدهای نظامی آلمان آموزش میبینند. اوزلا دختری اشرافزاده و سرزنده است که هیچ کموکاستی ندارد، از ثروت و زیبایی گرفته تا شاهزاده فیلیپ یونانی شجاع که برایش گل رز میفرستد؛ اما مدام خودش را به آب و آتش میزند تا بتواند خود را در جایگاهی بیش از دختری متمول اثبات کند و به همین خاطر سعی میکند با دانشی که از زبان آلمانی دارد، پیامهای سری و رمزگشاییشدۀ دشمن را ترجمه کند.
مب، با شخصیتی مغرور و خودساخته که حاصل زندگی در محلههای فقیرنشین شرق لندن است، دستگاههای خارقالعادۀ رمزگشایی را به کار میاندازد؛ در عین حال، زخمهای کهنهاش را پنهان میکند و در جستوجوی همسری است که از نظر اجتماعی پرنفوذ باشد. اوزلا و مب خیلی سریع متوجه تواناییهای بث میشوند که دختری روستایی و خانهنشین است. او که استعداد درخشانش در حل معماهای پیچیده را در پس شرمش پنهان میکند، پس از مدتی راه خود را در نقش یکی از معدود کدشکنهای زن، به پارک باز میکند. اما جنگ، مرگ عزیزان و فشار تحملناپذیری که به خاطر پنهانکاری روی دوششان است، منجر به جدایی این سه نفر میشود.
سال ۱۹۴۷. بریتانیا پس از جنگ در تبوتاب مراسم ازدواج شاهزاده فیلیپ و شاهدخت الیزابت فرورفته. سه دوستی که حالا با هم دشمن شدهاند، با نامۀ رمزگذاریشده و مرموزی که به دستشان میرسد، دوباره به هم میپیوندند، نامهای که کلید رمزگشایی آن در خیانت دیرینهای مدفون است که منجر به از هم پاشیدن دوستی این سه نفر شده و یک نفرشان را در آسایشگاه روانی محبوس کرده. خائنی مرموز از سایههای گذشتهشان در بلچلی پارک برخاسته و اوزلا، مب و بث باید دوباره مثل قدیم با هم متحد شوند و آخرین کد را نیز بشکنند. اما با جدا کردن هر گلبرگ از کد رز، خطر بیشتر میشود و دشمن واقعیشان هرلحظه نزدیکتر…
قسمتی از کتاب کد رز:
همه دختران جدی و مرتب (و البته درحالیکه کمی بهخاطر نوشیدنی شیرین مزخرف حالشان بد شده بود) بیرون کلبه بهصف ایستاده بودند و دیدند که دریاسالار کانینگهام با یونیفرمی که نواردوزی طلایی داشت بههمراه فرمانده دنیستون که لبخند بر لب داشت، خرامانخرامان بهسویشان میآمدند. وقتی که کانینگهام با دختران یکییکی دست داد، بث اصلاً نتوانست سرش را بلند کرده و به چهرهاش نگاه کند. درنهایت وقتی که کانینگهام لیوان نوشیدنی بدمزه را که یک نفر به دستش داده بود، بالا نگه داشته بود، گفت: «ما پیروزی شکوهمندی توی دریای مدیترانه داشتیم که فقط بهخاطر دیلی ناکس و دخترهای تیمش بود.»
لحظه باشکوهی بود، تا اینکه دریاسالار برگشت و بث دید که پشت یونیفرم یکدست تیره کانینگهام چند لکه سفید نشسته است. دو تا از دختران جوانتر ریزریز خندیدند: «کلبه رو تازه سفید کردهن و ما هم مستقیم کانینگهام رو کنار دیوار بردیم.» «با یک دریاسالار نباید اینطوری برخورد کرد!» اما بث بهخاطر نوشیدنی و پیروزی اخیر احساس کرد خندهاش گرفته است و وقتی قهرمان مدیترانه فهمید چه اتفاقی افتاده سرش را با گیجی و تأسف تکان داد و صدای خنده همه دختران به هوا بلند شد.
وقتی که بث وارد خانه شد، هنوز داشت لبخند میزد. مادرش آهی کشید: «تا جایی که من میدونم چیز زیادی برای خنده وجود نداره، اگه نتونم توی مغازه پیاز پیدا کنم و بخرم، پس باید برای شام خوراک سیرابی و جگر بخوریم. یه سبد پر از جوراب هم داریم که نیاز به رفو کردن دارن.»
بث گونه مادرش را بوسید و گفت: «من کار رفو کردن رو انجام میدم.» خیلی دلش میخواست به مادرش بگوید: مادر، من امروز با یه دریاسالار ملاقات کردم. دریاسالار گفت که پیروزیش رو مدیون من و دختراییه که باهاشون کار میکنم. بث دلش میخواست مادرش بهش افتخار کند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.