کتاب سپید
درباره نویسنده هان کانگ:
هان کانگ (Han Kang) نویسنده کتاب کتاب سپید، (زاده ۱۹۷۰) نویسندهی اهل کره جنوبی است. وی در سال ۲۰۱۶ به دلیل خلق رمان گیاهخوار، برندهی جایزهی ادبی بوکر بین المللی شد. هان کانگ در سال ۱۹۷۰ در گوانگجو متولد شد. پدرش هان سئونگ وون نویسنده بود. در ۱۰ سالگی به همراه خانواده به سئول نقل مکان کرد. کانگ در دانشگاه در رشتهی ادبیات کرهای تحصیل کرده و برادرش نیز به نویسندگی اشتغال دارد. وی از سال ۲۰۱۳، در موسسهی هنر سئول به تدریس ادبیات خلاقه مشغول است.
درباره کتاب کتاب سپید:
کتاب سپید روایتی است در سوگ مرگ نوزادی دو ساعت پس از تولدش. راوی همانقدر به زندگی دوساعتۀ خواهرش ارج مینهد که به داستان خداحافظیاش از دنیا. راوی لیستی از اجسام و مفاهیم سفیدی که مستقیم یا غیرمستقیم با زندگی و مرگ خواهر نوزادش در ارتباط است تهیه میکند؛ او امیدوار است که کلمات خود به مرهمی سپید بر روی زخم دیرینهاش تبدیل شوند. هان کانگ کتاب سپید را حول اجسام و مفاهیم سفیدی شکل میدهد که یادآور رسوم عزاداری و یادبود است.
هان کانگ برندۀ جایزۀ بینالمللی من بوکر برای رمان گیاهخوار در سال 2016 شد. کتاب اعمال انسانی او، برندۀ جوایز متعدد و از کتب پرفروش و بحثبرانگیز است. اما کتاب سپید با نثر شعرگونۀ خود به گونهای متفاوت از این دو اثر تواناییهای این نویسندۀ کرهای را به تصویر میکشد. کتاب سپید اثری است رمزآلود با ساختاری متفاوت و زبانی گیرا.
قسمتی از کتاب کتاب سپید:
بندهای قنداق به سپیدی برف به دور نوزاد پیچیده میشوند. رحِم گوشهای بسیار دنج خواهد بود، بنابراین پرستار بدن او را محکم میپیچد، تا تکانش بیرون جهیدن ناگهانیاش به درون بیپایانی را تسکین دهد.
شخصی که همین حالا آغاز به نفس کشیدن کرده است؛ اولین پرشدگی ریهها. کسی که نمیداند کیست، کجاست، و چه چیزی درست همین حالا آغاز شده است. درماندهترین در میان حیوانات نورسته، از جوجهٔ تازه متولدشدهای هم بیدفاعتر.
زن، رنگباخته از خونریزی، به کودک گریان مینگرد. سراسیمه، خودِ نوارپیچشدهاش را در آغوشش میگیرد. فردی که درمان این گریه هنوز برایش ناشناخته است. کسی که، تا همین چند لحظهٔ پیش، در گیرودار چنین درد حیرتانگیزی بوده است. کودک، به طرزی غیرمنتظره، خود را آرام میکند. این به خاطر نوعی بو خواهد بود. یا شاید هم ایندو هنوز به هم وصلاند. دو چشم سیاه بهتزده به سوی چهرهٔ زن چرخیدهاند ـ مجذوب به سمت صدای او. ایندو هنوز به هم وصلاند، بیخبر از چیزی که به جریان افتاده است. در سکوتی که آکنده از بوی خون است. آن هنگام که چیزی بین این دو بدن قرار میگیرد؛ سپیدیِ بندهای قنداق.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.