کتابفروشی نویسندگان فقید
درباره نویسنده لیام کالانان:
لیام کالانان (Liam Callanan) نویسنده کتاب کتابفروشی نویسندگان فقید، نویسنده آمریکایی و استاد انگلیسی در دانشگاه ویسکانسین – میلواکی است. از رمانهای وی میتوان به اطلس ابر (2004) و همه مقدسین (2007) اشاره کرد. کالانان لیسانس هنر خود را در ییل و کارشناسی ارشد هنر خود (هر دو به زبان انگلیسی) را در دانشگاه جورج تاون و یک فوق لیسانس هنرهای زیبا را در زمینه نویسندگی خلاق در دانشگاه جورج میسون کسب کرد.
درباره کتاب کتابفروشی نویسندگان فقید:
یک فرد گمشده، یک خانوادهی داغدار، یک سرنخ کنجکاوانه: یک نسخهی دستنویس نیمه تمام در پاریس…
وقتی رابرت ایدی رمان نویس عجیب و غریب ناگهان ناپدید میشود، همسرش، لیا و دخترانشان را ترک میکند و در جایی غیر منتظره پنهان میشود، بلیطهای هواپیما به پاریس.
به امید کشف سرنخ ها – و نیز یافتن همسرش – لیا به همراه دخترانش راهی فرانسه میشود. به محض ورود آنها، او نسخهی دست نویس ناتمام را کشف میکند، کتابی که روبرت بدون اطلاع وی در حال نوشتن آن بود. . . و اینکه او در پاریس مستقر شده بود. دختران ایدی مسیر نسخهی دست نویس را تا یک کتابفروشی کوچک و شلوغ انگلیسی زبان دنبال میکنند که صاحب خستهاش مشتاق فروش است. لیا به خودش میآید و میبیند که پیشنهاد را درجا پذیرفته است.
با استقرار خانواده در زندگی جدید پاریسی، آنها امیدوارند که سرنخهای بیشتری پیدا شود، و مسیر ادبی برخی از آثار کلاسیک محبوب پاریس، از جمله مادلین و بالون قرمز را ردیابی میکنند. اما یک سری اکتشافات حیرتانگیز لیا را مجبور میکند که فکر کند ممکن است برای چیزی که حل این رمز و راز بر سر خانوادهاش خواهد آورد – و پاریسی که فکر می کرد میشناسد – آماده نباشد.
جذاب، دلهره آور و پیروزمندانه، کتاب کتابفروشی نویسندگان فقید سفر یک زن را دنبال میکند که داستان خود را مینویسد، و در جستجوی قدرت خانواده و جادویی است که در صفحات کتاب پنهان شده است.
قسمتی از کتاب کتابفروشی نویسندگان فقید:
مدتها در ویترین کتابفروشیمان برای او دام پهن کرده بودم، دامی که استادانه پهن شده بود.
آن طور بود که باید میبود. در محله فوقالعاده محبوب ماره زندگی میکردیم، اما کتابفروشی در قسمت جنوبی ماره واقع شده بود، جایی که نزدیک به رودخانه سن است، دورتر از دکههای فلافل فروشی یا شیرینی فروشی یا خیابانهایی که در آن مردم پیاده میروند. در نتیجه از انبوه جمعیت دورم و کمتر مشتری میآید.
تقریبا یک طرف ساختمان کتابفروشی به دیوار سیاه صومعهای چسبیده که شاید ساکنانی هم داشته باشد اما با وجود تمام ناقوسهایی که دارد، هرگز ندیدهام راهبی آنجا رفت و آمد کند. روبروی صومعه، چند فروشگاه مثل کتابفروشی ما به چشم میخورد که کنار هم ردیف شدهاند و همه در طبقه همکف ساختمانهایی با نمای صاف و مسطح واقع شدهاند، با طیفهای مختلف کرم رنگ آمیزی شدهاند، چند تایی هم به رنگ زرد چرک در آمده. بالای آنها سقفهایی از جنس روی به چشم میخورد که رنگشان آرام آرام داشت سیاه میشد، با پنجرههای باز که حفاظهای چوبی داشتند…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.