سبد خرید

کاش ما هم خانه‌ای داشتیم

ناشر : نگاهدسته: , ,
موجودی: 1 موجود در انبار

55,000 تومان

خوان پابلوویلالوبوس با همان سبک معمول رئاليسم جادويي امريکاي لاتين اوضاع سیاسی مکزیک، تقلب در انتخابات و فساد گسترده را به زبان طنز و در عین حال دردآور روايت می‌کند. این داستان که بدون شک بخش‌هایی از آن تخیلی است واقعیت تلخ کشورهای استبدادزده را نشان می‌دهد. او در این کتاب مبارزۀ طبقاتی را در شهری دورافتاده و جامعه‌ای دیکتاتور زده  به تصویر مي‌کشد. ماجرا در مکزیک اتفاق می‌افتد. کشوری که هم بهشت قاچاقچیان و تبهکاران است و هم جهنم مردم.

1 عدد در انبار

مقایسه



کاش ما هم خانه‌ای داشتیم

درباره نویسنده خوان پابلو ویلالوبوس:

خوان پابلو ویلالوبوس (Juan Pablo Villalobos) نویسنده کتاب کاش ما هم خانه‌ای داشتیم، نویسنده و منتقد ادبی و سینمایی مکزیکی متولد سال 1973 است. وی فارغ‌التحصیل در رشته‌های بازاریابی و ادبیات اسپانیایی است. اولین رمان او به نام «پایین سوراخ خرگوش» در سال 2011 منتشر شد و در لیست نهایی جایزه اولین کتاب نگهبان در همین سال قرار گرفت. «من انتظار ندارم کسی مرا باور کند» چهارمین رمان ویلالوبوس است که جایزه هرالد را برای این نویسنده به همراه داشت. خوان پابلو که در مکزیک و برزیل زندگی کرده است، درحال‌حاضر در اسپانیا به همراه همسر و دو فرزندش زندگی می‌کند.

«پایین سوراخ خرگوش»، «مهمانی در حفره»، «روز الیند هاروی»، «من به شما سگ می‌فروشم»، «من از هیچکس نمی‌خواهم که مرا باور کند»، «من یک رویا داشتم» و «طرف دیگر» از دیگر آثار این نویسنده به شمار می‌آید.

درباره کتاب کاش ما هم خانه‌ای داشتیم:

ماجرا در مکزیک روایت می‌شود. پابلو ویلالوبوس، تأثیرگذارترین منابع را با عالی‌ترین کیفیت درباره‌ی سیاست، اقتصاد، و نقدِ قدرت با بهره‌گیری از کاریکاتور به کار گرفته است. ویلالوبوس از طنز و کمدی برای افشای تراژدی در جهان سوم بهره گرفته و با بذله‌گویی و زبانی طنز به جنگ خوف و وحشت رفته است. او اعتقاد دارد تنها گناه این انسان‌ها تولد در فقر و بدبختی است که به نسل‌های بعدی نیز به ارث می‌رسد.

راوی کتاب کاش ما هم خانه‌ای داشتیم فردی است بالغ (اورستس 38 سال دارد هرچند، ماجرا از دیدگاه 13سالگی‌اش بیان می‌شود.) ویلالوبوس مدت زمان مدیدی است که دیگر در مکزیک زندگی نمی‌کند، اما وطن تعریف بنیادینی دارد؛ وطن نقطه‌ی آغازین انسان است؛ موضوعی که در آخر رمان به آن اشاره می‌شود.

حوادث کتاب حاضر عمدتاً در لاگوس دِ مورنو واقع در لوس‌آلتوس، خالیسکو روی می‌دهد، منطقه‌ای که خشونت و برخوردهای قهرآمیز مکزیکی‌ها هم به آن اضافه می‌شود. اورستس، شخصیت اصلی ماجرا، یکی از هفت فرزند خانواده‌ای است و پدر خانواده که معلم است، همگی را ملقب به اسامی کلاسیک و اساطیری یونانی کرده است.

اورستس فردی است سرشار از خواسته‌ها و امیال: میل به رهایی. رهایی از خانواده و رهایی از جبر، رهایی از ارسطو، برادر بزرگ‌تر و رقیب اصلی‌اش. و سرانجام، رهایی از خالیسکوی راکد و عقب‌مانده و مکزیک عاجز و وامانده‌ی معاصر. این تنها خانه‌ی او نیست که روی تپه‌ی تخیلی سرادِلاچینگادا بنا شده. این استعاره و تمثیلی است از فقر و بدبختی در اعماق ناکجاآباد، زاغه‌ای دوردست در قعر کائنات.

داستان در اوایل رویدادهای انتخابات سال 1988 اتفاق می‌افتد، زمانی که کارلوس سالیناس، رهبر حزب پی‌آرآی، با فساد و تقلب و با استفاده از رشوه‌ی وسیع و گسترده به قدرت می‌رسد. داستان تصویری است از مکزیک، کشوری که دائماً در آن تقلب و دسیسه‌ی سازمان‌یافته‌ای حکمفرماست.

قسمت عمده‌ای از متن کتاب کاش ما هم خانه‌ای داشتیم در عین لودگی و طنز، انرژی خشمگینانه و ویرانگر نهفته در پیام نویسنده را با خود حمل می‌کند. گزافه‌گویی، بلاغت، غرور، تیزهوشی، انتقاد و حتی خونسردی و بی‌تفاوتی یا گستاخی از ویژگی‌های این رمان است.

صفحات کتاب حاضر مملو از خشم و عصبانیت است که با طنزی تلخ تعدیل شده است. این اثر جذاب در قالب طنز، اعتراض و فریاد خشم فروخورده‌ای را در نقاب لودگی و مسخرگی بیان می‌کند.

قسمتی از کتاب کاش ما هم خانه‌ای داشتیم:

مادرم همواره یک چشمش را از پشت ماهی‌تابۀ کسادیا به اوضاع کشور می‌دوخت. او که تورتیلا را بالا و پایین می‌انداخت، مواظب سطح عصبانیت پدرم بود، ولی فقط زمانی مداخله می‌کرد که فکر می‌کرد پدرم با شنیدن چرندیات مناظره‌کنندگان اخبار به حد انفجار رسیده است. تنها در آن وقت بود که می‌رفت و چند ضربه دوستانه به پشت پدرم می‌زد؛ حرکتی که طی روز هم می‌کرد. پدرم کمی کسادیا برمی‌داشت و رنگ کبودش تغییر می‌کرد؛ دوست داشت همه ما را با آن حالش به وحشت بیندازد. درواقع این رنگ تهدیدی بود برای مرگی نکبت‌بار.

مادرم با خشم و بدخلقی سرزنشش می‌کرد و می‌گفت «به تو چی گفتم؟ باید خونسرد باشی، وگرنه از پا می‌افتی.» برایش پیش‌بینی می‌کرد یا زخم معده می‌گیرد یا سکته می‌کند؛ انگار مرگ با ترکیبی از ذرت و پنیر ذوب‌شده برایش کافی نبود. بعد مادر سعی می‌کرد آراممان کند؛ و این حقی بود خلاف رفتارهایش که برای خود قائل بود.

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

مترجم

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

سال چاپ

1400

تعداد صفحات

186

زبان

موضوع

,

شابک

9786222670627

وزن

190

جنس کاغذ

عنوان اصلی

Quesadillas
2013

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کاش ما هم خانه‌ای داشتیم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...