پیشگویی
در کتاب پیشگویی، سیلویا براون، کوشیده تا پس از بررسی تاریخ پیشگویی در جهان از ادیان تا اشخاص، زمینه را برای بیان پیشگوییهای خود که حوادث یک قرن را در بر میگیرد ، آماده سازد..
قسمتی از کتاب پیشگویی نوشته سیلویا براون:
تا سال ۲۰۲۰، مردم بیش از هر زمان دیگری در اماکن عمومی، ماسکهای جراحی و دستکشهای پلاستیکی استفاده میکنند. علت این کار شیوع یک بیماری شدید شبیه ذاتالریه خواهد بود که به ریهها و نای حمله میکند و به شدت در برابر درمان مقاوم است. این بیماری به طور ویژهای گیج کننده خواهد بود زیرا بعد از آن که در یک زمستان ترس و وحشت مطلق ایجاد میکند تا ۱۰ سال بعد، کاملا ناپدید میشود و باعث میشود که هم منبع بیماری و هم درمان آن اسرار آمیز باشد. ماسکها و دستکشهای لاستیکی در محیطهای پر خطر، چیزهای خوبی هستند و خدا میداند که من خودم در مسائل بهداشتی سر دستهی همه هستم؛ هر روز حمام کنید یا دوش بگیرید، موهایتان را هر روز بشویید، حتما بلافاصله پس از توالت دستهای خود را بشویید، دستکم دو بار در روز دندانهای خود را مسواک کنید، کافی است اصول بهداشتی را نام ببرید و خواهید دید که من نه تنها به آنها معتقدم بلکه هر روز خودم آنها را انجام میدهم. نکته این جا است که باید بین تمیز و بهداشتی بودن و آشفتگی افراطیِ بیش از حد، تمایز قائل شد، آشفتگی که در آن حتا بیشتر از بسیاری از بچهها که از هیولاهایی که زیر تختخوابشان پنهان شده میترسند، از میکروبها وحشت دارید و به جای اینکه زندگی کنید، زندگیتان را فقط با ترس سپری میکنید. خود من یک بار به این خط تمایز نزدیک شدم و درسی را آموختم که خوشحال میشوم به شما منتقل کنم. وقتی اولین فرزندم، پل، را به دنیا آوردم، مصمم بودم کاملترین مادری باشم که تاکنون بچهای داشته است، به ویژه تا آن جایی که به سلامت او مربوط میشد. اگر میتوانستم میخواستم که حتا یک میکروب هم به پل کوچولوی بیچاره من نزدیک نشود. خلاصه اگر چیزی میخواست به شعاع سه فوتی او نزدیک شود، من آن را استرلیزه میکردم. اگر میتوانستم آن را بجوشانم، میجوشاندم. اگر چیزی بزرگ بود و نمیشد جوشاند (تختخواب و ملافهی آن، تشک گهواره)، آن را در آب بسیار داغ میشستم. یک روز هم نبود که من گهوارهی او، زمین و وان را ضد عفونی نکنم. امیدوارم متوجه مطلب شده باشید چون خودم از به یاد آوردن همهی اینها خسته شدهام.
پاداش بزرگم به خاطر آن همه تلاش بیوقفه این بود که تا سرم را تکان میدادم، پل به سرماخوردگی یا آنفلونزای دیگری مبتلا میشد که مرا وحشتزدهتر میکرد و باعث میشد که اگر امکان داشت حتا افراطیتر از گذشته به استرلیزه کردن محیط بپردازم. در یازده میلیاردمین مراجعه خود به پزشک خانوادگی عزیزمان، به خاطر این که پل یک بار عطسه کرده بود، شیوهی بیعیب و نقص و کامل خود در خصوص مادری کردن عاری از میکروب را شرح دادم و منتظر ابراز همدردی، مدال، ضیافت شام به افتخارم و نمیدانم چه بودم در حالی که دکتر کاریر خیره شده بود و با دهان باز به من نگاه میکرد. بالاخره از من پرسید، سیلویا، تو را به خدا، پس کِی میخواهی بگذاری این بچهی طفلک سیستم ایمنی خودش را بسازد؟ حق با او بود. البته من در بر خوردم با پل از حالت فوق استرلیزه به شلختگی و ژولیدگی تغییر رویه ندادم، اما مطمئنا ذهنم روشن شد و وقتی فرزند دومم، کریس، به دنیا آمد گذاشتم با اسباببازیهای نجوشانده بازی کند و لباسهای شسته ولی جوشانده نشده بپوشد. با لطف و عنایت خدا و دکتر کاریر، با وجود کارهای من هر دو فرزندم مثل شیر سالم و قوی بزرگ شدند. البته این یک آزمایش علمی نیست که توسط یک متخصص انجام شده باشد و یقینا من نمیخواهم بگویم که تا جای ممکن بچهها را در معرض باکتریها قرار دهید. حرف من این است که در زندگی روی زمین، افراط در هر حیطهای، حتا محیط عاری از میکروب کامل، مطمئنا زیانش بیش از سودش خواهد بود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.