پنیر و کرمها
درباره نویسنده کارلو گینزبرگ:
کارلو گینزبرگ (Carlo Ginzburg) نویسنده کتاب پنیر و کرمها، در سال 1939 متولد شد و فرزند لئونه گینزبورگ مترجم ایتالیایی-اوکراینی و ناتالیا گینزبورگ نویسنده ایتالیایی است. مورخی که حوزههای مورد علاقهاش از رنسانس ایتالیا تا اوایل تاریخ مدرن اروپا، با مشارکت در تاریخ هنر، مطالعات ادبی، باورهای فرهنگی عمومی، و نظریه تاریخنگاری متغیر است.
درباره کتاب پنیر و کرمها:
کارلو گینزبورگ در کتاب «پنیر و کرمها» زوایایی پنهان و فراموششده از عصر تاریک قرون وسطی را کاویده و به جای پرداختن به رویدادهای کلان و اشخاص مشهور و فرهیختهای که در آن عصر بهخاطر افکارشان محاکمه و مجازات و کشته شدند، سراغ مردی گمنام و عامی و در عین حال اهل فکر و مطالعه رفته است؛ مردی به نام منوکیو که آسیابانی ساده با فکرهایی در زمانۀ خود نامتعارف و خلاف فکر حاکمانِ روزگار خود بوده است و جور دیگر به جهان مینگریسته و جزای این نگاه متفاوتش را با مرگ پرداخته است.
کارلو گینزبورگ خود در مقدمهای که بر چاپ سیزدهم کتاب «پنیر و کرمها» نوشته و در ترجمۀ فارسی این کتاب هم آمده است، یکی از انگیزههایش از نگارش این کتاب را «اشتیاق به امر خلاف قاعده و تعمق در باب رابطۀ نابهنجاری با امر بهنجار» ذکر کرده است. گینزبورگ، باز بهقول خودش در همین مقدمه، «محکومشدگان و تعقیبشدگانی» را در کانون پژوهش خود در کتاب «پنیر و کرمها» قرار داده است که «بسیاری از تاریخنگاران آنها را بهمثابۀ اشخاصی حاشیهای کنار میگذارند و معمولاً یکسر نادیده میگیرند».
کتاب «پنیر و کرمها» روایتِ حاشیهای از متن تاریخ قرون وسطی است و بر گوشهای فراموششده و پرتافتاده از عصر تاریک تفتیش عقاید و فجایع این عصر نور میتاباند و با استناد به اندک اسناد به جا مانده از ماجرای منوکیو، تاریخ تقابل باورهای یک نظام مسلط با باورهایی خلاف این باورها را ترسیم میکند و گوشهای کمتر شناخته شده از تاریخ سرکوب و جزماندیشی را مینمایاند.
قسمتی از کتاب پنیر و کرمها:
منوکیو، جدا از خیالپردازی درباره بهشت، در آرزوی یک «دنیای جدید» نیز بود. او به بازجو چنین گفت: «ذهن من بلندنظر بود و در آرزوی دنیا و شیوه حیاتی جدید بودم؛ زیرا کلیسا درست عمل نمیکرد و چنان جاه و جبروتی نباید در میان میبود.» مراد منوکیو از اینسخنان چه بود؟
در جوامعی که مبتنی بر سنت شفاهی هستند، خاطره اجتماع بیاختیار به دنبال آن است که تغییرات را بپوشاند و دوباره در خود جذب کند. در مقابل انعطافپذیری نسبی حیات مادی، نوعی ایستایی شدید در تصویر گذشته وجود دارد. شرایط همیشه اینگونه بوده است؛ جهان همانی است که هست. تنها در زمانه تغییرات اجتماعی حاد است که گونهای تصویر، عموما تصویری اساطیری، از گذشتهای متفاوت و بهتر پدیدار میشود: الگویی از کمال که در پرتو آن، زمان حالْ گونهای تباهی و زوال به نظر میرسد. «آنگاه که آدم شخم میزد و حوا نخ میریسید، چهکسی آقا و ارباب بود؟» بنابراین، ستیز برای تغییر نظم اجتماعی به تلاشی آگاهانه برای بازگشت به این گذشته اسطورهای تبدیل میشود.
حتی منوکیو [نیز] اینکلیسای ثروتمند و فاسد را که به چشم میدید با فقر و خلوص کلیسای اسطورهای اولیه مقایسه میکرد: «کاش (کلیسا) از روی محبت اداره میشد، درست شبیه آنزمانی که به دست اربابمان، عیسی مسیح بنا نهاده شد… حال عشاهای ربانی مجللی در میان است و اربابمان عیسی مسیح جاه و جبروت نمیخواهد.» او برخلاف اکثر روستاییان دیگر، قادر به خواندن بود و این توانایی به او بخت آن را داده بود که به نگاهی در باب گذشته دست یابد که از این برابرنهاد ساده فراتر میرفت.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.