پنجاه چیزی که تقصیر من نیست
درباره نویسنده کتی گایزوایت:
کتی گایزوایت (Cathy Guisewite) نویسنده کتاب پنجاه چیزی که تقصیر من نیست، کارتونیست و نویسندهی بزرگ آمریکایی متولد 1950 است. او کمیکاستریپهای مشهور «کتی» را خلق کرد و به مدت چهار دهه به انتشار مستمرِ آن پرداخت. «کتی گایزوایت» به خاطر برنامهی تلویزیونی «کتی» در سال 1987 برندهی جایزهی «امی» نیز شده است.
درباره کتاب پنجاه چیزی که تقصیر من نیست:
در جهان از زمانهای قدیم تا به الان مشکلات عدیدهای در میان زنان وجود داشته است و قوانین و جامعه حصارهایی به دور آنان پیچیدهاند که نتوانستهاند آنطور که باید زندگی کنند. کتی گایزوایت در کتاب پنجاه چیزی که تقصیر من نیست (Fifty things that aren’t my fault) با قلم طنزآلودش و بیان تجارب شخصی خود سعی دارد تا مشکلات زنان را بیان و راهحلی پیدا کند. گایزوایت در این کتاب در مورد شغل، تحصیلات، هیکل و روابط عاشقانهاش صحبت میکند؛ چیزهایی که بسیاری از زنان قادر به بیانشان نیستند و مدام احساس ناامنی میکنند.
نویسنده در مصاحبهای گفته است: بسیاری از مردم از کتابهایم ایراد میگیرند که چرا مطالب من زنان را افرادی نشان میدهند که مدام به ظاهر، وزن و پیدا کردن همسر میاندیشند! اما مقصر اینها من نیستم، ما در جهانی زندگی میکنیم که زنان را مطابق لباسی که میپوشند، هیکلی که دارند و کیفیت زندگی عاشقانهشان میسنجند. تقصیر من نیست که هر زمانی فرصت جدیدی به وجود میآید منجر به انزوای بیشتر زنان میشود؛ فرصتهایی که نه تنها نمیتوانیم از آنها بهره ببریم بلکه به ما میگویند حتی در مورد عوامل شکستمان در آنها صحبتی نکنیم.
گایزوایت در کتاب دل نوشتهای از سالهای بزرگسالی از ارزشهایی صحبت میکند که زنان برای آنها جنگیدهاند اما در نهایت نارضایتی و درماندگی برایشان به همراه داشته است. او از اشتیاق مادرش و سایر بانوان هم نسلش برای ایجاد، تقویت فمینیسم و ایرادهایش سخن میگوید و سعی دارد تا مسیری که زنان آن را اشتباه رفتهاند کشف کند؛ مسیرهایی که زمانی یک فرصت طلایی برای شکوفایی و پیشرفت زنان بوداند و حالا نتیجهاش احساس شکست و سرخوردگی شده است. چرا؟ این اشتباهات چه چیزهایی هستند که زنان در طول زندگیشان مرتکب شدهاند؟ آیا هنوز هم آنها را ادامه میدهند؟
گایزوایت نگاهی دقیقتر و شخصیتر به مسائل و مشکلات زنان دارد. او چالشهای زندگی خودش را به عنوان فردی که هم باید نقش مادر برای فرزندانش و هم نقش دختر برای مادر پیرش داشته باشد به تصویر میکشد. او قضاوتهای جامعه در مورد دختر شاغلی که باید دور از خانه و پدر و مادرش زندگی کند را بیان میکند. نویسنده از دردها و محدودیتها میگوید؛ دردهایی که هر روز زنان و دخترانمان از آنها رنج میبرند.
کتاب پنجاه چیزی که تقصیر من نیست نگاهی دقیق و جامع به مشکلات زنان فارغ از سن و سالشان دارد. این کتاب بسیار در میان مردم محبوب شده، زیرا مشکلاتی را در هر برههای از زمان مطرح میکند که زنان از بیان آنها عاجز هستند و حالا که از زبان شخصی دیگر میشنوند و میبینند که در همه جای دنیا این چالشها وجود دارد دلگرم میشوند و به آرامش میرسند.
قسمتی از کتاب پنجاه چیزی که تقصیر من نیست:
جین آبی ساختهی دست همنسلان من است و آمدهام تا چیزی را که متعلق به خودم است پس بگیرم. همنسلان من جین آبی را مد کردند. ما جینها را بخشی جداییناپذیر از پوشش روزمرهمان کردیم. ما پدیدآورندگان دنیایی هستیم که حالا لباسهای جین آزادانه در آن فرمانروایی میکنند؛ همان جینهای راحت، آسانگیر، یاغی، محدودیتناپذیر؛ همان آدمهای «جینپوش».
به یاد کالج میافتم؛ به همان تغییراتی که خودم در محوطهی میانی دانشگاه میشیگان شاهدشان بودم؛ جایی که دانشجوها هر روز از آنجا رد میشدند یا تجمع میکردند. سال اول بودم، سالی که دامنهای زیبای دانشجویی و بلوزهای یقهداری را که کل تابستان مادرهایمان مشغول خریدنشان و اتو کردنشان و جمع کردنشان بودند رها کردیم. آنها را رها کردیم و جین پوشیدیم. تبدیل به آدمهای دیگری شدیم. تبدیل به مردمی شدیم که میتوانستند به هر چیزی نه بگویند؛ از جمله دامن و بلوز و لباس زیر و اتو.
جینها نماد بیدار شدن بودند. کمک کردند صدای تعدادی از ما که اصلاً نمیدانستیم حرفی برای گفتن داریم به گوش بقیه برسد؛ حتی یک دختر خجالتی از میدلند میشیگان که تا آن روزها هیچ وقت علیه چیزی قیام نکرده بود. حتی اگر از همهی قوانین تبعیت میکردم، حتی اگر تنها نظارهگر این انقلاب بودم جینها مرا به چیزی فراتر از حاشیهی امنی که در آن بزرگ شده بودم وصل میکردند. آنها مخالف دامنهای خشک و رسمی بودند. جینها شل و راحت بودند؛ آنها سمبل ذهنیت جدید زنان بودند: محدودیت کمتر، آزاد، مختار برای تغییر قوانین، چالشگر هنجارها، قیام کننده علیه نقششان.
جینها زمین بازی را بهطور مساوی تقسیم کردند. زنها و مردها لباسی یک شکل بر تن داشتند و به همین دلیل جینها صادق بودند. آنها پیامهای متناقضی ارسال نمیکردند. ما را آزار نمیدادند و اجازه نمیدادند در مورد خودمان احساس بدی داشته باشیم. همه یک جفت شلوار جین از یک برند مشخص داشتند با یک مدل و یک تنخور، نهایت دو جفت داشتند. طرز لباس پوشیدن دیگری به جز این دور از ذهن بود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.