پاریس من و پدرم
گاهی اوقات عینکها میتوانند زندگی را سخت کنند، چرا که بعضی وقتها باید آنها را از چشم برداشت. مثلا هنگام ژیمناستیک! این مشکل اصلی «کاترین» است و او میخواهد تبدیل به یک ژیمناستیک کار بزرگ شود! پاتریک مودیانو، برندهی جایزهی ادبی نوبل، به همراه تصویرگر معروف کتابهای کودک، سامپه، داستان کاترین و پدرش را در پاریس برایمان تعریف میکنند. ما با کاترین و پدرش همراه میشویم و میبینیم چطور برای رابطهشان تلاش میکنند و اجازه نمیدهند هیچ مسئلهای خاطر خانوادهشان را آزرده کند. حتی اینکه مادر کاترین آنها را رها کرده و به نیویورک رفته. حتی اینکه شغل پدر کاترین درست مشخص نیست و کاترین نمیداند پدرش چطور پول در میآورد. اما وقتی کنار هم هستند، پدر و دختر عینکهای ضخیمشان را برمیدارند و برای مدت کوتاهی حس میکنند همه چیز سر جای خودش است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.