ویولتا

ویولتا

درباره نویسنده دیردرا مدن:

ایزابل آلنده (Isabel Allende) نویسنده کتاب ویولتا، زاده‌ی 2 آگوست 1942، نویسنده‌ای اهل شیلی است. رمان‌های او اغلب در سبک رئالیسم جادویی جای می‌گیرند. در سال ۱۹۸۱ زمانی که پدربزرگش در بستر بیماری بود، ایزابل نگاشتن نامه‌ای به وی را شروع کرد که دستمایه رمان بزرگ «خانه ارواح» گردید. پائولا نام دختر وی است که پس از تزریق اشتباه دارو به کما رفت. ایزابل رمان «پائولا» را در سال ۱۹۹۱ بصورت نامه‌ای خطاب به دخترش نوشته‌است. رمان‌های آلنده به بیش از سی زبان ترجمه شده و نویسنده خود را به دریافت جوایز ادبی بسیاری مفتخر نموده‌اند.

درباره کتاب ویولتا:

ویولتا در یک روز طوفانی در سال 1920 به دنیا می‌آید، اولین دختر یک خانواده با پنج پسر پرهیاهو. از همان ابتدا، زندگی او با رویدادهای خارق العاده‌ای مشخص می‌شود، زیرا موج‌های جنگ جهانی اول هنوز احساس می‌شود، حتی زمانی که آنفولانزای اسپانیایی تقریباً در لحظه تولدش به سواحل سرزمینش در آمریکای جنوبی می‌رسد...

ایزابل آلنده از طریق چشمان زنی که اشتیاق فراموش نشدنی، اراده و حس شوخ طبعی او را در طول عمری پر از دگرگونی همراهی می‌کند، یک بار دیگر حماسه‌ای را برای ما به ارمغان می‌آورد که هم به شدت الهام بخش و هم عمیقاً احساسی است.

قسمتی از کتاب ویولتا:

یک جمعه توفانی در سال ۱۹۲۰ به دنیا آمدم، سال مصیبت. شب تولدم برق قطع شد، اتفاقی که اغلب طی توفان‌ها رخ میداد، بنابراین شمع و چراغ‌های نفتی را روشن کردند که همیشه برای این نوع مواقع اضطراری دم دست بودند. مادرم، ماریا گراتیسا، کم کم دچار درد زایمان شد – حسی که به خوبی می‌شناخت چون قبلا پنج پسر زاییده بود – بنابراین تسلیم درد شد و آماده بود تا پسر دیگری را به کمک خواهرانش به دنیا بیاورد که چندین بار طی این فرایند دشوار کمکش کرده بودند.

پزشک خانواده چند هفته بی‌وقفه در یکی از بیمارستان‌های صحرایی کار کرده بود و مادرم احساس می‌کرد خبر کردن دکتر برای کار پیش پا افتاده‌ای مثل زایمان به دور از احتیاط است. در مواقع قبلی، آنها از یک قابله استفاده کرده بودند، همیشه از همان قابله، اما این زن اولین نفری بود که قربانی آنفولانزا شده بود و آنها کس دیگری را نمی‌شناختند.

مادرم احساس می‌کرد تمام زندگی‌اش را یا حامله بوده، یا در حال بهبود از درد زایمان بوده یا به خاطر سقط جنین دوره نقاهتش را می‌گذرانده…