ویلا
درباره نویسنده ریچل هاوکینز:
ریچل هاوکینز (Rachel Hawkins) نویسنده کتاب ویلا، رماننویس آمریکایی، همراه خانوادهاش در آلاباما زندگی میکند. او پیش از اینکه به نویسندهای تماموقت بدل شود معلم زبان انگلیسی در دبیرستان بوده است. او با سریکتاب «هکس هال» خیلی زود به شهرت رسید و به نویسندهای موفق و پرفروش بدل گشت.
درباره کتاب ویلا:
واشنگتن پست: «رمان ویلا، هزارتوی پیچیدهایست از دانش هاوکینز در سبکهای ادبی کلاسیک مانند دستنوشتههای گمشده، اشرافزادگان بیبندوبار، مکانهای دورافتاده و مواردی از این دست… یک تریلر ترسناک و پیچیده.»
بوک لیست: «این رمان به خوبی بلندپروازی خلاقانه و اندوه فراموشنشدنی را درهم میآمیزد. هاوکینز در این رمان به جنبههای تاریکتر یک جنایت واقعی و در عین حال کمک به خود پرداخته و به زیبایی توانسته از پس آن بربیاید.»
ریچل هاوکینز در رمان ویلا، از زبان دو نفر صحبت میکند: راوی اول، امیلی شریدان است که داستان اقامتش در ویلا، کتابی که آنجا پیدا کرده و با الهام از آن کتاب، سبک نویسندگیاش تغییر کرد، و اتفاقات که پس از آن پیش کند آمد را تعریف میکند و راوی دیگر، به بیان اتفاقاتی میپردازد که برای شخصیتهای آن قتل معروف دههی ۱۹۷۰ رخ داد.
قسمتی از کتاب ویلا:
لارا با صدایی خسته، گویی ساعتهاست در حال بحثکردن است، گفت: «میتونستیم بذاریم بریم مری. اون شب، من هم همچین چیزی رو قبول داشتم. فکر میکردم این تنها راهه. اما چند سال قبل متوجه شدم که ما زندانی نبودیم. این فقط چیزیه که به خودت گفتی که انگار حق انتخابی نداشتی. اما داشتی مری. من داشتم. نمیتونیم کاری که کردیم رو جبران کنیم، اما نمیتونم کنار تو، پشت یه میز یا روی یه مبل، بشینم و وانمود کنم که کاری که کردیم، وحشتناک نبود تا فقط تو حال بهتری پیدا کنی و این چیزیه که تو از من میخوای.»
مری جواب نداد، و بیرون دکه، برف دوباره شروع به باریدن گرفت. دانههای برف درشتتر و سرعتشان بیشتر شده بود.
لارا گفت: «تا ابد دلم برات تنگ میشه مری. اما از کاری که کردی تبرئت نمیکنم. لایق همچین چیزی نیستیم.»
صدای تیک آمد و لارا تلفن را قطع کرده بود و مری را در دکهی تلفن سردی که دانههای برف به شیشههایش چسبیده بود، تنها گذاشت.
مدتی همانجا گوشی به دست ایستاد و بالاخره آن را بهآرامی سر جایش گذاشت.
وقتی درِ دکهی تلفن را باز کرد، صدای ناهنجاری داد و با قدمگذاشتن روی خیابان برفی، حجمی از هوای سرد به صورتش برخورد کرد و بهسمت گوشهی خیابان رفت؛ تنها.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.