وقتی پریان دریایی را باور کردیم
درباره نویسنده باربارا اونیل:
باربارا اونیل (Barbara O’Neal) نویسنده کتاب وقتی پریان دریایی را باور کردیم، پزشک متخصص در زمینهی آسیبهای مغزی است و پرفروشترین رمانهای رازآلود و تریلرهای روانشناختی را در کارنامهی خود دارد. او به همراه خانواده و گربه سیاهش در یک خانهی سهطبقه با قدمت یک قرن، مشرف به اقیانوس زندگی میکند. مک فادن در حال حاضر، نویسنده پرفروش نیویورک تایمز، آمازون، یواس ای تودی، وال استریت ژورنال و پابلیشرز ویکلی است. آثار او بارها در فهرست بهترین کتابهای ویراستاران آمازون قرار گرفته و برنده جایزهٔ بین المللی نویسندگان ژانر تریلر برای بهترین کتاب شدهاند.
درباره کتاب وقتی پریان دریایی را باور کردیم:
نشریهی تودِی: «داستانی سرشار از احساس، از ارتباط بین دو خواهر و دشواریِ رویارویی با حقیقتهای پیشِ رو.»
سوزان ویگز: «بیجهت نیست که باربارا اونیل یکی از برجستهترین داستاننویسان امروز است. او با سبک خاص و ویژهی خود، از همان ابتدا، داستانی مهیج و جذاب از خود ارائه میکند. من از همان صفحهی نخست درگیر یک درام جذاب و مهیج، همراه با لایههایی از یک مسئلهی پیچیدهی خانوادگی شدم که بهطرز ماهرانهای از آن رونمایی شده است. این داستانِ استادانهی خواهران و رازها، آسیب و رستگاری، و امید و شفا را از دست ندهید.»
جولیت بِلَکول: «این رمان بیش از یک داستان معمایی، داستانی از دوران کودکی و معصومیت ازدسترفته است. رازهای پنهانی، دروغها و خیانتهایی است که دو خواهر با آن روبهرو میشوند تا خود را در بزرگسالی کامل کنند. در این کتاب غوطهور شوید و از جذابیتهای این رمان پرشور و درخشان لذت ببرید و شاید حتی وجود پری دریایی را باور کردید.»
قسمتی از کتاب وقتی پریان دریایی را باور کردیم:
خواهرم را کاملاً اتفاقی در خبری که از تلویزیون پخش میشود میبینم و این در حالی است که تقریباً پانزده سالی میشود که مرده است.
شش ساعت است که بیوقفه در فوریتهای پزشکی مشغول کارم. یکسری جوان در یک مهمانی کنار ساحل دچار درگیری و سانحه شدهاند. دو زخمی بر اثر اصابت گلوله، یک نفر کلیه اش شکافته شده، دیگری گونه اش شکسته، یکی مچش آسیب دیده و عده ای هم جراحات مختلف و شدیدی از ناحیه صورت دیدهاند.
همه شان هم دختر هستند.
تا موقعی که مجروحان را در بخش تریاژ رده بندی درمانی میکنند، من مشغول بخیه و رسیدگی به عده ای هستم که شانس آوردهاند و کمتر آسیب دیدهاند. عده ای که آسیب جدی تری دیده اند قسمت به جراحی یا بخشهای دیگر فرستاده شده اند و من هم به سراغ یخچالی که در اتاق استراحت هست میروم تا یک نوشیدنی سون آپ بنوشم؛ روش محبوب من برای رساندن شکر و کافئین به بدن.
هم
تلویزیون متصل به دیوار اتاق در حال پخش خبری از یک فاجعه است. من مشغول نوشیدن مثل آدمهای کور به صفحه تلویزیون خیره شدهام. شب است و تاریک. در زمینه تصویر شعله های آتش دیده میشود. مردم در حال دویدن و فریاد کشیدن هستند و از سوی دیگر خبرنگاری که گزارش را تهیه میکند با گیسوانی پریشان و آشفته و یک لباس چرم قدیمی با لحنی بسیار اندوهگین مشغول گزارش است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.