سبد خرید

وقتی من جای تو بودم

ناشر : البرزدسته: , ,
موجودی: موجود در انبار

105,000 تومان

همه‌چیز از یک صبح معمولی پاییزی شروع می‌شود؛ وقتی‌که از مطب پزشک متخصص اطفال، با کِلی مدینا تماس می‌گیرند تا قرار ویزیتِ سلامتِ بچه‌اش را تأیید کند. این یک اشتباه بی‌رحمانه است؛ چرا که پسر او یک سال قبل برای تحصیل به کالج رفته و کِلی حسابی تنها شده است. مسئول پذیرش عذرخواهی می‌کند و می‌گوید مادر دیگری به نام کِلی مدینا در شهر وجود دارد و او احتمالاً شمارۀ آن‌ها را اشتباهی گرفته است.

کِلی تا چند روز نمی‌تواند به زنی که نامش با او مشترک است، فکر نکند. آن زن در همان شهرِ او زندگی می‌کند، پسری دارد که هنوز می‌تواند نگهش دارد و همۀ زندگی‌اش پیشِ‌روی اوست. کِلی نمی‌تواند خودش را راضی کند که دنبال او نگردد؛ در خواربارفروشی، در باشگاه ورزشی و در شبکه‌های اجتماعی. وقتی درنهایت آن اتفاق مهم می‌افتد و کِلی خارج از مطب پزشک اطفال، با این مادر مجرد برخورد می‌کند، کنجکاوی‌اش بیشتر می‌شود…

تعداد:
مقایسه



وقتی من جای تو بودم

درباره نویسنده امبر گارسا:

امبر گارسا (Amber Garza) نویسنده کتاب وقتی من جای تو بودم، از کودکی علاقۀ زیادی به نوشتن داشت و از کاغذ و قلم و هر چیزی، یک کتاب خواندنی می‌ساخت. مطالعه و آواز خواندن، از دل‌مشغولی‌های اوست و قهوه یکی از انتخاب‌هایش برای نوشیدن. او همراهِ نوای موسیقی می‌نویسد و درمورد شخصیت‌های داستانی‌اش، مثل افرادِ واقعی حرف می‌زند. گارسا همراهِ همسر و دو فرزندش، در فولسامِ کالیفرنیا زندگی می‌کند؛ جایی که یک امبر گارسای دیگر هم در آن زندگی می‌کند!

درباره کتاب وقتی من جای تو بودم:

کارن کلولند: «کتابی درباره‌ی دوستی و غریزه‌ی مادرانه‌ای که به انحراف کشیده شده است، با پیچشی داستانی که نمی‌خواهید از دستش بدهید.»
سامانتا ام. بیلی: «من کاملاً تحت تأثیر پیچش‌های داستانی غیرقابل پیش‌بینی قرار گرفتم که به پایانی تکان‌دهنده ختم می‌شود. حتماً باید بخوانیدش.»
سامانتا داونینگ: «وقتی من جای تو بودم کتابی است که به‌سرعت پیش می‌رود، طرح داستان به‌گونه‌ای نوشته شده که آن را تا صفحه‌ی آخر می‌خوانید. اصلاً دلتان نمی‌خواهد کتاب را زمین بگذارید.»

چه احساسی دارد اگر کسی که هم‌نام شماست در اطراف شما زندگی کند؟ کتاب وقتی من جای تو بودم درباره‌ی دو زنی است که نام‌های یکسانی دارند و هر دو در طلب زندگی‌ای هستند که فقط نصیب یکی از آن‌ها می‌شود. این رمان هیجان‌انگیز و رازآلود، با چرخش‌های داستانی خود، ما را سر جایمان میخکوب خواهد کرد.

یک صبح پاییزی، تلفن کلی مدینا زنگ می‌خورد، شماره‌ای ناشناس است. از مطب پزشک اطفال تماس گرفته‌اند و با کلی مدینا کار دارند، اما اشتباهی رخ داده، او وقتی از پزشک اطفال نگرفته است؛ پسر کلی مدینا به کالج رفته و این تماس نمی‌تواند برای او باشد. حتماً مادر دیگری به همین نام در شهر وجود دارد و مسئول پذیرش اشتباه کرده است. این اتفاق به‌ظاهر ساده آغاز کتاب وقتی من جای تو بودم  است.

کلی از فکر این زن بیرون نمی‌آید؛ از وقتی پسر کلی به کالج رفته او تنها شده است، اما پسر آن‌یکی کلی هنوز با او زندگی می‌کند. کلی از هر راهی که می‌تواند به‌دنبال او می‌گردد و درنهایت موفق می‌شود این مادر مجرد را ملاقات کند.

با دیدن این زن، کلی انگیزه‌ی تازه‌ای پیدا می‌کند، او می‌خواهد از این زن و پسرش مراقبت کند. اما رفته‌رفته این رابطه شکل وسواس‌گونه‌ای به خودش می‌گیرد و رابطه‌ی این دو زن را پیچیده می‌کند. امبر گارسا در این کتاب داستان دو زنی را روایت می‌کند که هرچند نام مشترکی دارند، اما رابطه‌شان چندان ساده و بی‌چالش پیش نمی‌رود.

رمان وقتی من جای تو بودم با پیچ‌وخم‌های غیرقابل پیش‌بینی خود توانسته نظر بسیاری از افراد را به خود جلب کند و نگاهی متفاوت به مسئله‌ی مادری و سلامت روان بیندازد.

قسمتی از کتاب وقتی من جای تو بودم:

صبح یک روز دوشنبه اوایل ماه اکتبر بود که درباره تو شنیدم. از زیر دوش بیرون می‌آمدم که تلفنم زنگ خورد. حوله‌ام را پوشیدم و بندش را محکم گره زدم و به اتاق‌خواب رفتم و آن را ازروی میز کنار تخت برداشتم. شماره ناشناس! معمولاً اینها را پیگیر نمی‌شوم، اما این‌همه راه را تا اینجا دویده بودم و فکر کردم شاید تماس از مطب دکتر هیلرمن باشد. نفس بریده جواب دادم. «الو.. » یک‌لحظه احساس سرما کردم و موهای تنم سیخ شد. پس حوله را محکم‌تر دور بدنم پیچیدم. موهای خیسم روی کمرم چکه می‌کرد. «شما کلی مدینا هستین؟» عالی! یک فروشنده. جواب دادم: «بله.» ای کاش گوشی را برنمی‌داشتم. «سلام کلي. من نانسیام؛ از مطب دکتر کرامر تماس گرفتیم که قرار ویزیت ساعت دو صبح جمعه، برای معاینه عمومی سلامتی بچه‌تون رو یاداوری کنم.» با تعجب خندیدم و گفتم: «معاینات عمومی بچه؟! شما حدود نوزده سال دیر زنگ زدین!»

«ببخشید؟!»

واضح بود که نانسی گیج شده است. برایش توضیح دادم: «پسرم دیگه بچه نیست؛ اون نوزده سالشه.» نانسی بلافاصله جواب داد: «آه، خیلی متأسفم!» شنیدم که روی صفحه‌کلید کامپیوترش می‌زد. «عذر میخوام… ظاهرا شما رو با یه کلی مدینای دیگه اشتباه گرفته‌م.»

«مگه توی شهر فولسام، یه کلی مدینای دیگه هم هست؟»

نام خانوادگی من اسمیت بوده. یک میلیون کلی اسمیت دیگر در دنیا وجود دارد؛ حتی اینجا در کالیفرنیا … اما از وقتی با رافائل ازدواج کردم، هیچ‌وقت کلی مدينا ندیده بودم.

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

مترجم

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

سال چاپ

1400

تعداد صفحات

348

زبان

موضوع

,

شابک

9786222352165

وزن

340

جنس کاغذ

عنوان اصلی

When I Was You
2020

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “وقتی من جای تو بودم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...