وسعت یا عمق
درباره نویسنده دیوید اپستین:
دیوید اپستین نویسنده کتاب وسعت یا عمق، خبرنگار تحقیقی در ProPublica است. او نویسنده 2 کتاب است: Range: Why Generalists Triumph in a Specialized World (2019) ، # 1 پرفروش ترین روزنامه نیویورک تایمز؛ و ژن ورزشی: درون علم عملکرد ورزشی فوق العاده (2013)، یکی از پرفروش ترین های نیویورک تایمز است.
پیش از ProPublica، اپستین نویسنده ارشد Sports Illustrated بود، جایی که وی در زمینه علوم و گزارشگری تحقیقاتی تخصص داشت. اپستین با همكار خود سلنا رابرتز این داستان را بیان كرد كه الكس رودریگز یانكی ها از نظر استروئیدها در سال 2003 مثبت بودند.
درباره کتاب وسعت یا عمق:
عمیق یا وسیع؟! آیا مجبوریم فقط یکی از این دو را انتخاب کنیم؟ یک جنرالیست هستید یا یک متخصص؟ آیا در زندگی، برای گسترش مسیر شغلیتان تلاش میکنید یا برای عمق بخشیدن به آن؟ بههرحال نمیتوانید هر دو را داشته باشید! زمان شما در طول زندگی محدود است، دقیقا مانند انرژی و توجهتان. اگر بر روی یک چیز متمرکز شوید، شانس آن را خواهید داشت که آن را به بهترین نحو ممکن انجام دهید. اگر برای انجام چند چیز تلاش کنید، چیزهای زیادی را تجربه خواهید کرد، اما در انتها احتمالا یک غیرحرفهای خواهید بود!
خرد عامه بشر، در انتخاب بین وسعت و عمق، بیرحمانه و یکسویه رفتار میکند؛ استفاده از ضربالمثلهایی مثل «سرباز همه بازیها، و پادشاه هیچکدام (یا همه کاره و هیچ کاره در فارسی)» برای افراد جنرالیست، بیانگر این موضوع است. حتی در روانشناسی عامه نیز این تفکر پذیرفته و جا افتاده است. پیام واضح است: برای سرآمدی واقعی در هر زمینهای (هنر، ورزش، علم و هر چیز دیگری) باید متخصص شوید، و باید سریع هم متخصص شوید. اگر این کار را نکنید، دیگران با «10 هزار ساعت تمرین هدفمند» که ظاهرا برای موفقیت لازم است، از شما پیشی خواهند گرفت.
اما این پیام، یک اشتباه بیرحمانه است! به همین دلیل دیوید اپستین در این کتاب قصد آگاهسازی در این زمینه را دارد. قهرمان، هنرمند و برنده جایزه نوبل شدن نیاز به متخصص شدن سریع و عمیق ندارد. در واقع در اغلب مواقع، داستان برعکس است؛ وسعت، در نقش متحد عمق و نه دشمن آن ظاهر میشود. در جذابترین حوزههای زندگی، جنرالیستها نسبت به متخصصین موقعیتهای بهتری برای رشد دارند.
قسمتی از کتاب وسعت یا عمق:
در سال ۲۰۰۷ شبکهٔ تلویزیونی نشنال جئوگرافیک روی سوزان پولگار آزمایش انجام داد. آنان او را در میان محوطهای سرسبز از دهکدهٔ گرینویچ شهر نیویورک، پشت میزی در پیادهرو و در مقابل صفحهٔ خالی شطرنج نشاندند. اهالی نیویورک، درحالیکه شلوارهای جین و ژاکتهای پاییزی به تن کرده بودند، به محل کار خود میرفتند. در همین حال کامیونی سفید، حامل تصویری از صفحهٔ بزرگ شطرنج با بیستوهشت مهره که وضعیت بازی در حال انجامشدن را نمایش میداد، بهسمت چپ پیچید و به خیابان تامسِن وارد شد، از مقابل فروشگاه اغذیهفروشی گذشت و سپس از مقابل سوزان پولگار عبور کرد. در حین عبور کامیون سوزان نگاه کوتاهی به تصویر انداخت و سپس وضعیت مهرهها را بدون هیچ کموکاستی روی صفحهٔ مقابلش بازسازی کرد. این نمایش تکرار یکی از آزمایشهای مشهور شطرنج بود و حقیقتهایی را در مورد مهارتهای محیط یادگیری مهربان فاش کرد.
نخستین آزمایش از این نوع در دههٔ ۱۹۴۰ انجام شد. استاد شطرنج و روانشناسی آلمانی بهنام آدریان دِ گروت۵۶ صفحههای شطرنج را بهسرعت از مقابل چشمان بازیکنانی با سطوح توانایی متفاوت عبور داد و سپس از آنان خواست وضعیتهای بازی را به بهترین شکلی که میتوانند بازسازی کنند. یکی از استاد بزرگان، فقط با سه ثانیه مشاهدهٔ هر صفحه، میتوانست آن را بازسازی کند. بازیکن شطرنجی در سطح استادی توانست نیمی از موقعیتهایی را بازسازی کند که استاد بزرگ بازسازی کرده بود. قهرمان شطرنج شهر در موارد کمتری موفق شد و بازیکن متوسط باشگاهی هرگز نتوانست موقعیتی را بهدرستی بازسازی کند. ظاهراً استادان بزرگ شطرنج، درست مانند سوزان پولگار، حافظهٔ تصویری خوبی دارند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.