هانا آرنت (آخرین مصاحبه و دیگر گفتوگوها)
درباره نویسنده هانا آرنت:
هانا آرنت (Hannah Arendt) نویسنده کتاب هانا آرنت (آخرین مصاحبه و دیگر گفتوگوها)، زادهی 1906 در آلمان و درگذشته به سال 1975 در امریکا، از فیلسوفان و نظریهپردازان سیاسی مطرح قرن بیستم است. آرنت یهودی بود و با قدرت گرفتن نازیها در آلمان از کشور خود به فرانسه گریخت و از آنجا نیز، به دلیل اینکه فرانسه نیز داشت به اشغال آلمان نازی درمیآمد، به امریکا مهاجرت کرد. وضعیت مهاجران و آوارگان و پناهندگان سیاسی یکی از دغدغههای آرنت بود و در مباحث نظریاش به این موضوع میپرداخت. او همچنین در مدتی که در فرانسه اقامت داشت با سازمانی که کودکان یهودی بیسرپرست را به فلسطین انتقال میداد همکاری میکرد.
آرنت در دانشگاه و در رشتۀ فلسفه شاگرد مارتین هایدگر، ادموند هوسرل و کارل یاسپرس بود. زمینۀ اصلی کار فلسفی او فلسفه و نظریۀ سیاسی بود. نظریات آرنت در باب توتالیتاریسم، حقوق بشر و مسئلۀ شَر از جمله نظریات مطرح او در حوزهی فلسفۀ سیاسی است. از کتابهای آرنت میتوان به «توتالیتاریسم»، «وضع بشر»، «آیشمن در اورشلیم: گزارشی در باب ابتذال شَر» و «انقلاب» اشاره کرد.
درباره کتاب هانا آرنت (آخرین مصاحبه و دیگر گفتوگوها):
نخستین مصاحبه این کتاب با عنوان «چه چیزی باقی مانده؟ زبان باقی مانده است» مصاحبهای است با تلویزیون ZDF آلمان در ۲۸ اکتبر ۱۹۶۴ که توسط گونتر گاوس از روزنامهنگاران شناختهشده آن عصر انجام شد. این مصاحبه جایزه آدولف گریمه را کسب کرد. گونترگاوس گفتگو را با این جمله آغاز میکند که آرنت نخستین زنی است که در سلسله مصاحبههایی که او در دست تهیه دارد شرکت میکند؛ سپس بلافاصله این بحث را پیش میکشد که هانا آرنت «شغل بسیار مردانهای» دارد که همانا فیلسوف بودن است که با واکنش آرنت مواجه شد.
دومین مصاحبه در نوامبر ۱۹۶۴ با یواخیم فست در تلویزیون SWR انجام شده با عنوان «آیشمن به شکل وحشتناکی ابله بود» که گفتگویی است دربارۀ محاکمه مقامهای رده پایین و میانی اردوگاه آشویتس ـ بیرکنو.
گفتگوی سوم با آدلبرت رایف در سال 1970 دربارۀ کتاب «دربارۀ خشونت» و مسئلۀ جنبش دانشجویی.
اما مصاحبه آخر آخرین مصاحبه هانا آرنت است که روژه اررا در اکتبر سال ۱۹۷۳ برای رادیو تلویزیون فرانسه انجام داد. ضبط این مصاحبه چند روز طول کشید و از فیلمهای آن برای ساخت یک مستند تلویزیونی پنجاه دقیقهای به کارگردانی ژان کلود لوبچسانکی برای مجموعه نگاه خاص استفاده شده است. در این مصاحبه دربارۀ موضوعات زیادی بحث شده است: اروپا و ایالات متحدۀ آمریکا، معلق ماندن بحران قانون اساسی در واشنگتن، میراث دهۀ شصت و اوایل دهۀ هفتاد در نهاد آمریکایی، منحصربهفرد بودن توتالیتاریسم در قرن بیستم، دیاسپورا و وضعیت یهودیان.
قسمتی از کتاب هانا آرنت (آخرین مصاحبه و دیگر گفتوگوها):
«…ارِرا: شما در سال ۱۹۴۱ وارد این کشور شدید. از اروپا آمدید و ۳۲ سال است که در آمریکا زندگی میکنید. زمانی که از اروپا مهاجرت کردید چه چیزی توجه شما را بیشتر به خود جلب کرد؟
آرنت: خب. ببینید، این کشور یک دولتـ ملت نیست، آمریکا یک دولتـ ملت نیست و برای اروپاییها خیلی دشوار است متوجه این واقعیت ساده شوند، واقعیتی که دستکم میتوانستند از لحاظ نظری آن را بدانند.
این کشور را نه میراث گذشته، نه خاطره، نه خاک و نه زبان متحد نکرده است… هیچ آدم بومی در اینجا وجود ندارد. بومیهای اینجا سرخپوستها بودند. هر آدمی در این کشور، شهروند است و این شهروندان نیز تنها به سبب وجود یک چیز با هم متحد شدهاند که آن هم خیلی مهم است: با صِرفِ قبول قانون اساسی شهروند ایالات متحده شوید.
این قانون اساسی از منظر افکار عمومی فرانسه و همچنین آلمان، ورقپارهای بیش نیست و میتوان آن را تغییر داد. ولی در آمریکا، این سندی مقدس و یادگار دائمی حرکتی مقدس است، که این حرکت نیز نوعی بنیانگذاری است. بنیانگذاری یعنی ایجاد اتحاد میان اقلیتها و مناطق قومی کاملاً ناهمگون به طوری که (۱) اتحاد باقی بماند و (۲) تفاوتها را از بین نبرد یا تقلیل ندهد.
فهم همه این مسائل برای فرد خارجی دشوار است. این نکتهای است که فرد خارجی هرگز آن را درک نخواهد کرد. میتوانیم بگوییم که این حکومت را قانون اداره میکند و نه افراد».
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.