نتیجهی رزی (کتاب سوم)
درباره نویسنده گریم سیمسیون:
گریم سیمسیون (Graeme Simsion) نویسنده کتاب نتیجهی رزی، نویسنده و نمایشنامهنویس معروف استرالیایی در آکلند نیوزیلند به دنیا آمد. او تحصیلاتش را تا مقطع دکترا در رشتهی مدلسازی دادهها دانشگاه ملبورن به سرانجام رساند و فعالیت در پروژههای دانشگاهی را در کارنامهی کاریش دارد. او با انتشار کتاب «پروژهی رزی» نبوغ و تواناییاش در نوشتن رمان را به جهانیان نشان داد و موفق به دریافت جایزه بینالمللی IMPAC ادبیات دوبلین شد. او علاوه برنوشتن رمان، تا امروز بیش از دهها داستان کوتاه و نمایشنامه نیز نوشته و چندین جایزهی بینالمللی دیگر از آن خود کرده است.
درباره کتاب نتیجهی رزی:
کتاب نتیجهی رزی ادامه داستان پروژهی رزی و تاثیر رزی است، دان تیلمن و ژزی جار من بعد از گذشت یک دهه، از نیویورک به استرالیا بازگشتند و با چالش بسیار مهمترشان روبهرو شدند. پسرشان هادسون با مدرسه دست و پنجه نرم میکرد: در کسب مهارت اجتماعی و سازگاری و تطبیق با دیگران ناپخته و ناتوان عمل کرده بود. حالا چه کسی شایستهی آموزش مهارت های لازم به هادسون بود؟
پروژهی هادسون به کمک دوستان قدیم و جدید نیازمند بود. دان باید تصمیم میگرفت تا چه اندازه هادسون را راهنمایی کند و تا چه اندازه به او اجازه دهد خودش باشد و سؤالات مهم در مورد هویت خودش را بپرسد. در عین حال، موانع بیشماری در این رابطه وجود داشت: مبحث خشم از نظر ژنتیکی، دردسرهای رزی در محل کار، جدایی از بهترین دوستش جين… و افتتاح بهترین کافهی کوکتل دنیا. افکار خندهدار و آزاردهنده با شخصیتهای برجسته، نتیجهی رزی آخرین بخش دوست داشتنی غرورآمیز و پرفروشترین سه گانهی بین المللی رزی است.
قسمتی از کتاب نتیجهی رزی:
در حال تمیز کردن صدف بودم که مشکلات شروع شد. اگر یک دانشمند نبودم آگاهی از میل و رغبت انسان به دیدن نمونههایی که وجود ندارند باعث میشد نتیجه بگیرم به خاطر گناه غرور خدا تنبيهم کرده است.
کمی قبل از بعدازظهر در حال تکمیل فرم بررسی عملکردم به عنوان یک استاد بودم و سوالی بود که نه مفهوم مشخصی داشت و نه میشد به صورت کلی به آن نگاه کرد. در مورد من تخصص در ژنتیک پاسخ واضح بود؛ اما این به شغل من به عنوان استاد ژنتیک اشاره داشت. اطلاعات لیپوسارکوم میکسوئید به عنوان پروژهی تحقیقی من در این حوزه نزدیک به اتمام بود و برای آیندگان اهمیت چندانی نداشت. واقع بینی و باهوش بودن خصوصیاتی بود که به آن واقف بودم و حس میکردم بسیاری از آن بهرهمند نیستند، اما این کار بیفکری محض بود و باید از آن پرهیز میکردم.
هنوز فکرم درگیر پاسخ بود که رزی به خانه رسید. رزی گفت: «با اون زیرشلواریت داری چیکار میکنی؟»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.