میان دو آتش
درباره نویسنده جاشوا یافا:
جاشوا یافا (Joshua Yaffa) نویسنده کتاب میان دو آتش، به عنوان خبرنگار نشریهی نیویورکر در مسکو اقامت دارد. او به عنوان یکی از نامزدهای نهایی جایزهی لیوینگستون معرفی شده بود و همچنین بابت فعالیتهایی که در روسیه انجام داده، جایزهی جورج اورول و آکادمی آمریکایی برلین را دریافت کرده است.
درباره کتاب میان دو آتش:
جاشوا یافا در کتاب حاضر ما را با برخی از برجستهترین چهرههای کشور روسیه آشنا میکند که هویتشان را در سایه سیستم پوتین ساختهاند. افرادی که در این کتاب به آنها پرداخته میشود از سیاستمداران و کارآفرینان تا هنرمندان و مورخان را شامل میشود که هر کدام اگر بین جاهطلبیهای خود و خواستههای همه جانبه دولت دچار مشکل شدهاند، مسیری جداگانه برای سازش را طی کردهاند.
برخی حیلهگری و بدبینی را به کار میگیرند تا هر نوع مزایا و امتیازاتی را از دولت و صاحبان قدرت بگیرند و اما افراد دیگر که خود را کمتر ماهر میدانند، در این سیستم شکسته و تضعیف میشوند. آنچه همهی این افراد را به هم پیوند میدهد شبکه و سیستم متناقضی است که با آنها روبرو هستند. کتاب میان دو آتش، حقیقت جاه طلبی و سازش در روسیه دوره پوتین است و زندگی افرادی را روایت میکند که میدانند برای تحقق رویاهایشان باید در درجات مختلفی با دولت روسیه همکاری کنند.
جاشوا یافا زندگی این شخصیتها را با ادبیات آمیخته و ما را با روشن کردن حقایق شگفتزده میکند و از همین طریق تمام زوایای حقیقت حکمرانی پوتین را افشا مینماید. او نشان میدهد که چگونه شهروندان روسیه زندگی خود را حول خواستههای یک دولت دمدمی مزاج و غالباً سرکوبگر شکل میدهند. یافا ما را از پوتینیسم و فضایی که در روسیه حاکم است، آگاه میکند.
کتاب میان دو آتش، مردم را به خاطر همکاری با کرملین محکوم نمیکند بلکه مواردی را بررسی میکند که آنها را وادار به همراهی با کرملین و اطاعت بیچون و چرا از سیستم حاکم کرده است. جاشوا یافا در این اثر به گذشتهی پرآشوب روسیه و مردمانی که تحت حکومت استالین، خروشچف و… زندگی کردهاند، اشاره میکند و رویدادهای تاریخی و سیاسی شوروی سابق را شرح میدهد.
نویسنده کتاب حاضر را در هشت فصل تقسیمبندی کرده که یک شخصیت اصلی محوریت هر فصل قرار دارد که انتخابها، فرصتطلبیها و سازش افرادی را که در دوران سلطه پوتین زندگی میکنند مورد بررسی قرار میدهد.
قسمتی از کتاب میان دو آتش:
خستگی و طنینی تصنعی در صدای یلتسین بود. «شایسته است روسیه با سیاستمدارانی جدید، چهرههایی جدید و افرادی باهوش و مصمم و پرتوان پای در هزارهٔ جدید گذارد». نطقش در ادامه لحنی فکورانه و در بخشهایی حالتی صمیمانه به خود گرفت. خطاپذیریِ خاضعانهای در صحبتش احساس میشد که بیسابقه بود و پس از آن نیز چنین لحنی هیچگاه از سیاستمدار دیگری شنیده نشد. «از شما مردم روسیه طلب بخشش دارم، برای آرزوهایی که محقق نشد و مسائلی که در ابتدا سهل به نظر میآمد و در ادامه سخت شد. آنهایی که امیدشان ناامید شد مرا ببخشند. از پشتسر گذاشتن سختیها و فراموشی نظامِ استبدادی و نیل به آیندهای روشن، پررونق و متمدن سخن گفتم و میسر نشد». سیمایش با کلماتش همخوان بود: چشمانش تنگ و خسته و سینهاش سنگین بود و بهسختی نفس میکشید. «هر آنچه در توانم بود انجام دادم و اکنون قصد استعفا دارم».
یلتسین سخنانش را با پاک کردن قطرهٔ اشکی از چشمش خاتمه داد. فضای اتاق سنگین و آکنده از احساسات بود. عضوی از گروه فیلمبرداری شروع کرد به دست زدن و عضوی دیگر همراهیاش کرد. سپس همگی به افتخار او برخاستند و کف زدند. همهٔ اعضای گروه سمت یلتسین آمدند و دورش حلقه زدند. کهنهکارترین عضوِ گروه بانویی ۷۳ ساله بود به اسم کلریا کیسلوا که از زمان برژنف در سخنرانی سال نوی همهٔ رؤسای جمهور حضور یافته بود.
او پا پیش گذاشت و با چهرهای رنگپریده و نگاهی حاکی از تردید پرسید: «بوریس نیکولایویچ، چطور چنین چیزی ممکن است؟» یلتسین او را به نحو دلگرمکنندهای در آغوش کشید و خندهای نخودی تحویلش داد و با طنز شیطنتآمیزی گفت: «امروز روز سنت جرج است». این روز، که از تعطیلات رسمی روسیه در اواخر پاییز است، یادگار سنت سرفداری قدیم است که در آن رعایا میتوانستند آزادانه به خدمت اشرافزادهای دیگر درآیند. یلتسین و اعضای شبکهٔ یک به شادیِ سال نو و صحنهای که شاهدش بودند نوشیدند. ارنست بهشدت تحت تأثیر تصمیم یلتسین مبنی بر کنارهگیری داوطلبانه از قدرت قرار گرفته بود که در تاریخ سیاسی روسیه بیسابقه بود، تصمیمی که او را در نظر ارنست سیاستمداری مصمم و جسور جلوه میداد. گویی در آن لحظه شلختگی و ابهامات سیاسی سالهای پیش رنگ باخته بود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.