موزه تسلیم بیقید و شرط
درباره نویسنده دوبراوکا اوگرشیچ:
دوبراوکا اوگرشیچ (Dubravka Ugrešić) نویسنده کتاب موزه تسلیم بیقید و شرط، متولد ۲۷ مارس ۱۹۴۹ در شهر کوتینای ایالت سیساکمسلاوینای یوگسلاوی سابق است، او در مقالههای خود به وسیلهٔ تجزیه و تحلیلهای عقلانی آن دسته از مسایل روز را که به انسانها مربوط میشود برمیرسد. او در کتاب «فرهنگ کارائوکه» دنیای مدرن دیجیتال را با تمام آشفتگیها و خطاهایش توصیف میکند و با بیان مثالهای کوچک نشان میدهد که این رسانههای افسارگسیختهٔ نوین به چه سمت و سویی حرکت میکنند. متنهای نوشته شده توسط این نویسنده ساده و قابلفهم با طنزی دقیق است.
درباره کتاب موزه تسلیم بیقید و شرط:
کتاب «موزۀ تسلیم بی قید و شرط» بازیابی خاطرات است نه صرفاً با نیتی نوستالژیک، بلکه با هدفِ تجمیعِ بیقدرتانِ پراکنده در جهان، دربرابر صداهایی که تاریخ رسمی، عرصۀ جولان آنهاست. اوگرشیچ در کتاب «موزۀ تسلیم بی قید و شرط»، با برقرار کردن پیوندی میان تاریخ و ادبیات و هنرهای تجسمی و خاطره و زندگی روزمره و با کُلاژ و به هم چسباندن تکههایی از ژانرهای ادبی و احضارِ پراکندههایی که هر یک از جایی آمدهاند، تاریخ شکستخوردگان و فراموششدگان را مینویسد و به آنچه پراکنده مینماید، انسجامی شکلی و معنایی میبخشد.
کتاب «موزۀ تسلیم بی قید و شرط» رمانی در ستایش امور خُرد و فراموششده است؛ رمانی که نشان میدهد چطور میشود از همۀ آنچه بهدردنخور و دورریختنی و بیاهمیت مینماید، اثری هنری و ادبی آفرید و ردّ تاریخ فراموششدگان را در همین بهدردنخورها و دورریختنیها جستجو کرد و این تاریخ را به صحنه آورد و بر آن نور تاباند.
اوگرشیچ در ابتدای کتاب «موزۀ تسلیم بی قید و شرط» در توضیح ساختار و شکل این رمان، از فیل آبیای سخن میگوید که اشیاء بیرونکشیده از شکمش در باغوحش برلین نمایش داده شده بوده است؛ انواعواقسام چیزها در شکم این فیل دریایی بودهاند. اوگرشیچ آنگاه از ارتباط معناییای سخن میگوید که میتوان بین این اشیای بهظاهر بیربط بههم پیدا کرد. او میگوید که اجزاء و قطعات کتاب «موزۀ تسلیم بی قید و شرط» نیز ارتباط معناییای از این نوع با هم دارند و خواننده باید این کتاب را با این دید بخواند و حوصله کند تا روابط میان بخشهای مختلف آن مرئی شوند.
راوی کتاب «موزۀ تسلیم بی قید و شرط» یک مهاجرِ جاکنشده از وطن است که میان اشیا و آدمها و کتابها و یادها پرسه میزند و ارتباط معنایی میان آنها را کشف میکند و به تماشا میگذارد.
قسمتی از کتاب موزه تسلیم بیقید و شرط:
۴۳. زیمونه مَنگوس، هنرمند برلینی، از آبهای رودخانه اشپری عکس گرفت و عکس را گذاشت توی محفظهای شیشهای پر از آب و در محفظه را قفل کرد. مدیر گالری توضیح داد که یک عکس میتواند حدود شش ماه یا حتی بیشتر داخل آب دوام بیاورد، به شرطی که آب داخل محفظه را عوض کنیم. بعد از اینمدت ناپدید میشود.
۴۴. میروسلاو کرلژا، نویسنده کُروات در فوریه ۱۹۲۵ سر راهش به روسیه مدت کوتاهی در برلین توقف کرد. در آنزمان یکی از جاذبههای پرطرفدار برای برلینیها لاشه یک نهنگ بود.
«بنابراین برلین نهتنها شهر تابلوهای زربفت روخیر فان دِر ویدن و علاقه خیرتْخِن به شیرینی مارزیپان است، نهتنها شهر آدمهای افادهای، مفرغهای مصری و حکاکیهای دورِر است، بلکه شهر یک نهنگ است، نهنگی به طول بیستوچهار متر که برای سانکلوتها و پلبیها حکم معجزه دارد، و سوار بر کلکی چوبی بر رود اشپری، در برابر کاخ سلطنتی به نمایش گذاشته میشود.»
۴۵. برلین شهری جهشیافته است. هم چهره غربیاش را حفظ میکند و هم چهره شرقیاش را: گاهی چهره غربی در برلین شرقی دیده میشود و گاهی چهره شرقی در برلین غربی. بازتابهای هولوگرامی شهرهای دیگر در چهره برلین تداخل ایجاد میکنند. من اگر به کروزبرگ بروم به گوشهای از شهر استانبول میرسم. اگر با قطار شهری به مرز خروجی برلین بروم، مطمئنا به حومه مسکو میرسم. به همیندلیل است که صدها مبدلپوش جنسی که سالی یکروز در ماه ژوئن به خیابانهای برلین سرازیر میشوند، هم واقعی هستند و هم چهرهای استعاری از جهشیافتگی شهر.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.