مرگ زبان
درباره نویسنده دیوید کریستال:
دیوید کریستال (David Crystal) نویسنده کتاب مرگ زبان، (متولد ۶ ژوئیه ۱۹۴۱ در لیسبورن، شمال ایرلند) زبانشناس انگلیسی و استاد دانشگاه ریدینگ است. وی از سال ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۲ تحصیلاتش را در دانشگاه لندن و در رشته مطالعات زبان انگلیسی کامل کرد و پس از آن زندگی آکادمیک خود را به عنوان استاد و مدرس زبانشناسی در دانشگاههای بانگور و ریدینگ آغاز کرد. تا کنون یک صد عنوان مقاله از او به چاپ رسیده است. اولین کتابش در سال ۱۹۶۴ و در زمینه سبکشناسی به چاپ رسید. کتابهای منتشر شده از وی حوزههای زبان، زبانشناسی، فرهنگ نگاری و گرامر را در بر میگیرد. برخی از تألیفات مهم او عبارتند از: بازی زبان، زبان و اینترنت، مرگ زبان، دائرةالمعارف زبان انگلیسی کمبریج، واژهنامه زبانشناسی و آوا شناسی، مقدمهای بر آسیبشناسی زبان، انگلیسی به عنوان زبانی جهانی و واژگان شکسپیر. کریستال دارای کرسی استادی در دانشگاه ویلز نیز میباشد.
درباره کتاب مرگ زبان:
به خطر افتادن و مرگ سریع بسیاری از زبانهای اقلیت در سرتاسر جهان موضوعی است که نه تنها در میان زبانشناسان و انسانشناسان، بلکه در میان همه علاقهمندان به مسائل هویت فرهنگی در یک فرهنگ بهطور فزاینده جهانیشده، نگرانکننده است. دیوید کریستال، مفسر برجسته و نویسنده محبوب در مورد مسائل زبان، این سوال اساسی را مطرح می کند: «چرا مرگ زبان اینقدر مهم است؟»، دلیل بحران کنونی را مرور می کند و بررسی می کند که برای کاهش تأثیر آن چه کاری انجام می شود. بر اساس برخی آمارها، تنها 600 زبان از حدود 6000 زبان در جهان در برابر خطر انقراض “ایمن” هستند.
بر اساس برخی حسابها، جهان تا پایان قرن بیست و یکم تحت سلطه تعداد کمی از زبانهای اصلی خواهد بود. زبان مرگ گزارشی محرک و قابل دسترس از این روند هشداردهنده ارائه می دهد، که مانند تخریب گسترده محیط زیست، هم به طور عجیبی مدرن و هم جهانی است. زبان مرگ شامل استدلال هوشمندانه و توصیفهای متحرک از زوال و نابودی زبانهای خاص، و همچنین توصیههای عملی برای هر کسی که علاقهمند به پیگیری بیشتر این موضوع است.
قسمتی از کتاب مرگ زبان:
عبارت «مرگ زبان»، مانند هر عبارت دیگری که واژهی ناخوشایند «مرگ» در آن وجود دارد، دلگیر و نشانه پایان است. همان بار منفی و معنای ضمنی را نیز در بر دارد. هنگامی که میگوییم زبان مرده است، به این میماند که بگوییم انسانی مرده است. جز این هم نیست، چراکه زبان بدون گویشور وجود ندارد.
زبان هنگامی میمیرد که هیچکس به آن سخن نگوید. برای خوانندگان این کتاب که زبان مادریشان انگلیسی یا هر زبان پررونق دیگری است شاید تصور چنین چیزی سخت باشد، اما واقعیت را به سادگی میتوان نشان داد. برای نمونه، بروس کانل در خبرنامهی انجمن زبانهای در خطر انگلستان در مقالهای با عنوان «آگهیهای درگذشت» چنین مینویسد:
«حین پژوهش میدانی در ناحیهی مامبیلا واقع در استان آداماوای کامرون در سالهای ۱۹۹۴ و ۱۹۹۵، به چند زبان روبه مرگ برخوردم. برای یکی از این زبانها به نام کاسابه – که در گزارشهای پیشینم و بــه گفتهی گویشوران زبانهای همسایهاش لوئو نامیده شده ـ تنها یک گویشور به نام بوگون یافتم (خود او گویشور دیگری را نمی شناخت). در نوامبر ۱۹۹۶، با هدف گردآوری دادههای بیشتری از زبان کاسابه، به مامبیلا برگشتم. اما بوگون در ۵ نوامبر ۱۹۹۵ از دنیا رفته و زبان کاسابه را با خود به آغوش مرگ برده بود. البته خواهر بوگون، که زبان کاسابه را میفهمید اما نمیتوانست به آن سخن بگوید، و تعدادی از فرزندان و نوههای بوگون هنوز زنده بودند، اما هیچ کدام زبان کاسابه را نمیدانستند.»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.