سبد خرید

مرگ راهنمای رودخانه

ناشر : نیماژدسته: , ,
موجودی: موجود در انبار

115,000 تومان

«آلیوش کوزینی» پس از ده سال دوری، به جزیره‌ی زادگاهش برمی‌گردد تا با گذشته‌ای که از آن گریخته روبه‌رو شود. او به‌دلیل بی‌پولی و آشفتگی روحی، به‌اجبار، پیشنهاد کاری را می‌پذیرد که خودش هم می‌داند مناسب جسم بیمارش نیست. این سفر بازگشت حقایقی را برای آلیوش روشن می‌کند که پیش‌در‌آمد مکاشفه‌ای عظیم است، و سفری پرهیجان در رودخانه‌ی وحشی فرانکلین در اعماق جنگل‌های بکر جنوب‌غرب تاسمانی.

تعداد:
مقایسه



مرگ راهنمای رودخانه

درباره نویسنده ریچارد فلاناگان:

ریچارد فلاناگان (Richard Flanagan) نویسنده کتاب مرگ راهنمای رودخانه، با نام کامل ریچارد میلر فلاناگان نویسنده، روزنامه نگار، کارگردان، و پدیدآور اهل استرالیا است. بسیاری ریچارد فلاناگان را به‌عنوان درخشان‌ترین نویسنده‌ی حال حاضر استرالیا میان هم‌نسلان خودش نام می‌برند. او در شانزده‌سالگی مدرسه را رها می‌کند و سال‌های بعد از آن را به‌عنوان کارگر ساختمان، دربان و راهنمای رودخانه زندگی می‌گذراند.

در بیست‌ویک‌سالگی، هنگامی که مشغول کایاک‌رانی روی رودخانه‌ی فرانکلین بوده، در تندابی گیر می‌افتد و تا پای غرق شدن هم می‌رود. در کشاکش تلاشی که برای زنده‌ماندن درمی‌گیرد، صحنه‌هایی جلوی چشمان او به جلوه درمی‌آیند که الهام‌بخش نخستین رمان او، مرگ راهنمای رودخانه، می‌شوند. او پس از حادثه‌ای که در آن تا یک‌قدمی مرگ می‌رود، تا سال ۲۰۱۴ که به‌خاطر رمان «جاده‌ی باریک به ژرفای شمال» برنده‌ی جایزه‌ی من‌بوکر می‌شود، تحصیلاتش را تکمیل می‌کند. از دانشگاه تاسمانی در رشته‌ی هنر فارغ‌التحصیل می‌شود.

ریچارد فلاناگان، به خاطر نگارش کتاب «جاده باریک در عمق شمال»، برنده جایزه ۵۰ هزار پوند ادبی من بوکر سال ۲۰۱۴ شد. «جاده باریک در عمق شمال» ششمین کتاب این نویسنده ۵۳ ساله اهل تاسمانی استرالیاست. آقای فلانگان سومین استرالیایی است که این جایزه را برده است. پیش از او توماس کنیلی در سال ۱۹۸۲ و پیتر کری در سال‌های ۱۹۸۸ و ۲۰۰۱ میلادی از استرالیا برنده جایزه بوکر شده بودند.

درباره کتاب ‌مرگ راهنمای رودخانه:

«مرگ راهنمای رودخانه» با نثر اثیری، عرفانی و تکان‌دهنده، مردی را مقابل ما قرار می‌دهد که همه‌چیز را دیده و حس کرده است. آزار و اذیت اجدادش، اولین ملاقات والدینش، زندگی کسانی که مسیر او را شکل داده‌اند. آلیوش ابزاری می‌شود که از طریق آن فلاناگان در مورد موضوعات مربوط به مهاجرت، فرهنگ، امپریالیسم، غلبه بر سختی‌ها اظهار نظر کند. با این حال، هیچ مضمونی قوی‌تر از اراده‌ی غریزی و جوشان انسان برای فشار بیشتر، مقاومت در برابر تمایل به ناامیدی و شروع دوباره نیست. با این حال، گاهی اوقات ثابت می‌شود که این انگار فقط از عهده‌ی هرکول برمی‌آید.

اولین رمان فلاناگان روایت تلخی است از درهم‌آمیختگی جبر سرنوشت با تاریخ تلخ سرزمینی که در ذهن ساکنانش به‌اجبار به دست فراموشی سپرده شده است. او از بازگفتن نسل‌کشی بومیان تاسمانی و به بردگی گرفتن آن‌ها ابایی ندارد، انگشت بر زخم کهنه‌ی این دورافتاده‌ترین جزیره‌ی نیم‌کره‌ی جنوبی می‌گذارد و از رازهای مگوی این بهشتِ امروز که گذشته‌ی دوزخی خود را سخت فراموش‌شده می‌خواهد، پرده برمی‌دارد. بی‌جهت نیست که مجلات ادبی روز از پرداختن به کتاب سر باز زده بودند و یکی از آن‌ها آن را خارج از تمامی سبک‌های شناخته‌شده‌ی ادبی استرالیا دانسته بود. زمینه‌ی روایت رمانْ رودخانه‌ی فرانکلین است در جنوب غربی تاسمانی که فلاناگان خودش درباره‌ی زیبایی آن گفته: «به‌نظرم می‌آمد هرچقدر هم کم‌استعداد باشم، اگر بتوانم به زیست‌مایه‌ی غنی رودخانه و فضای جادویی اطراف آن نقبی بزنم، شاید بتوانم قصه‌ای را روایت کنم که ارزش گفتن داشته باشد.»

قسمتی از کتاب ‌مرگ راهنمای رودخانه:

هر روز می‌رفتم گورستون تا قبر جما را ببینم. اون رو توی خیابون کینگزتاون، توی اون گورستون جدیده خاک کرده بودیم. اونجا مثل بقیه‌ی قبرستون‌ها سنگ قبر ندارن. فقط یه پلاک می‌ذارن وسط چمن روی قبر. پلاک‌ها کنار هم توی ردیف‌های مرتب گذاشته شدن. پلاک همه‌ی مرده‌ها هم باید اندازه‌ی هم باشه. همه‌ی بچه‌ها رو هم کنار هم خاک می‌کنن. نمی‌دونم دلیلش چیه! ولی خب، این طوریه دیگه. بعضی‌ها یه جورایی تلاش می‌کنن که پلاک بچه‌ی مرده‌شون با بقیه یه کم فرق داشته باشه؛ مثلاً یه اسباب‌بازی رو که بچه خیلی دوست داشته، می‌ذارن کنار پلاک. همین دیدن اون صحنه هم برای شکستن آدم کافیه.

می‌دونی که چی می‌گم؟! ردیف پشتِ ردیف قبرهای بچه‌ها، یکی در میون یا دو تا در میون یه عروسک پلاستیکی کوچولو یا یه اسباب‌بازی، چیزهای ساده مثل همین چیزها دیگه! عروسک خاله‌موشه یا ماشین اسباب‌بازی، یه عروسک خاله‌خرسه یا چیزی شبیه این‌ها. توی بارون و سرما فرقی نمی‌کنه و اسباب‌بازی‌ها اونجا هستن و هیچ‌کس نیست که ورشون داره و بگیردشون توی بغلش.

صدای کوتاهو ضعیف می‌شود و نگاهش را می‌اندازد به سمت پنجره‌ی اتاقِ رو به بیرون، به آن طرف باغچه و به رختشوی‌خانه‌ی عمومی که همان موقع چراغی داخلش روشن می‌شود. متوجه می‌شود که فضای اتاق نه کاملاً، تقریباً تاریک شده و بلند می‌شود پرده‌ها را می‌کشد و چراغی را روشن می‌کند. کوتا هو اطراف میز، دورِ ماریا مگدالنا اسوو حرکت می‌کند و او به اجبار و نه از روی دلخواه حرفی می‌زند. می‌گوید: «حتماً برات خیلی سخت بود.» و بلافاصله برایش روشن می‌شود که از خودش به خاطر اینکه خواسته برای آنچه این زن کشیده، معادلی پیدا کند، سخت متنفر است.

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

مترجم

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

1

سال چاپ

1400

تعداد صفحات

383

زبان

موضوع

,

شابک

9786003676299

وزن

350

جنس کاغذ

عنوان اصلی

Death of a River Guide
1994

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “مرگ راهنمای رودخانه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...