سبد خرید

مردی که همه چیز را می‌دید

ناشر : اگردسته: , , ,
موجودی: موجود در انبار

170,000 تومان

ابی رد .لندن. 1988. روی خط عابر پیاده نزدیک استودیوی معروفی که بیتل‌ها آخرین آلبومشان را آن جا ضبط کرده‌اند با سال ادلر، تاریخ دان جوان، خودشیفته و بی‌ملاحظه‌ای که همه چیز را می‌بیند و هیچ چیز را نمی‌بیند، آشنا می‌شویم و چیزی نمی‌گذرد که خود را در میانه‌ی میدان بازی دیدن و ندیدن/ دیده شدن و دیده نشدن می‌یابیم. بازی به لندن و لندن نشینان محدود نمی‌ماند. همراه سال به برلین شرقی 1988 که زیر سایه سنگین دیوار و اشتازی به سختی نفس می‌کشد می‌رویم و به واسطه روایت نه چندان قابل اعتماد او با بازیکنان دیگری آشنا می‌شویم. مردی که همه چیز را می‌دید درباره دشواری واضح دیدن خود و دیگران است. در این جا، لوی از دامنه‌های وسیع تخیل انسان عبور می‌کند و در عین حال هنرمندانه دوتایی جنسی و سیاسی – زنانه و مردانه، شرق و غرب، گذشته و حال – را محئ می‌کند تا طیف کامل دنیایمان را آشکار کند.

تعداد:
مقایسه



مردی که همه چیز را می‌دید

درباره نویسنده دبورا لوی:

دبورا لوی-برترا (Deborah Levy-bertherat) نویسنده کتاب مردی که همه چیز را می‌دید، (زاده ۶ اوت ۱۹۵۹) رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس و شاعر بریتانیایی است. او ابتدا بر روی نوشتن برای تئاتر متمرکز شد – نمایشنامه‌هایش توسط کمپانی رویال شکسپیر روی صحنه رفتند – قبل از تمرکز بر داستان‌های منثور. رمان های اولیه او شامل جهش یافته‌های زیبا، جغرافیای بلعیدنی و بیلی و دختر بود. داستان‌های اخیر او شامل رمان‌های Swimming Home و Hot Milk که در فهرست کوتاه بوکر قرار گرفته است، و همچنین کتاب مردی که همه چیز را دید و مجموعه داستان‌های کوتاه «ودکای سیاه» که در فهرست طولانی بوکر قرار گرفته است.

درباره کتاب مردی که همه چیز را می‌دید:

قسمتی از کتاب مردی که همه چیز را می‌دید:

فکرم درگیر حرف جنیفر مورو بود که گفته بود هرگز نباید در وصف زیبایی‌اش چیزی بگویم، نه به خودش و نه به دیگری. پرسیدم چرا زورم می‌کند زبان به دهان بگیرم. گفت چون تو فقط بلدی با کلمه‌های کهنه از من حرف بزنی پا که می‌گذاشتم روی خط کشی سیاه و سفید عابر پیاده خطی که قاعدتاً همه‌ی وسیله‌های نقلیه باید نرسیده به آن توقف کنند و به عابران پیاده اجازه‌ی عبور بدهند فکرم درگیر این موضوع بود. اما خودرویی که از دور به طرفم می‌آمد قبل از خط عابر توقف نکرد ناچار شدم بپرم عقب البته با کمک دست‌هایم خودم را نگه داشتم و همین شد که با باسن آمدم پایین. خودرو توقف کرد و مرد پشت فرمان شیشه را داد شصت سال را رد کرده بود موی نقره‌ای چشم سیاه لب نازک پرسید حالم خوب است و پاسخ که ندادم پیاده شد و گفت:

معذرت میخواهم، شما که آمدید روی خط عابر من هم سرعتم را کم کردم. آماده بودم بایستم که نظرتان عوض شد و برگشتید عقب طرف لبه‌ی جدول.

گوشه‌ی جفت پلک‌هایش می‌پرید.

بعدش هم که ناغافل تلوتلوخوران برگشتید روی خط کشی.

لبخند زدم، تاریخ را با دقت بازآفرینی کرده بود، آن هم آشکارا به نفع خودش دزدکی نگاهی به ماشینش انداخت که مبادا خسارت دیده باشد. آینه بغلش خرد شده بود. لب‌های نازک از هم باز شدند و مرد آه جانکاهی از سینه برکشید و زیر لب چیزی گفت درباره‌ی این که آینه را به تولید کننده‌ای در میلان سفارش داده بوده. شب قبل تا صبح بیدار بودم و درباره‌ی روان شناسی مردان دیکتاتور می‌نوشتم با استالین شروع کرده بودم که سر میز شام به قصد خوش وبش تکه‌های نان را با نوک انگشت پرت می‌کرد سمت زن‌ها یادداشت‌هایم که…

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

مترجم

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

سال چاپ

1401

تعداد صفحات

223

زبان

موضوع

, ,

شابک

9786229761885

وزن

220

جنس کاغذ

عنوان اصلی

The Man Who Saw Everything
2019

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “مردی که همه چیز را می‌دید”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...